برترین اعمال
قال رسول الله(ص): «أفضَلُ العَمَلِ أدوَمُهُ و إن قَلَّ»
برترين اعمال با دوام ترين و مستمرين اعمال است اگر چه کم باشد.
اين حديث در واقع اشاره دارد به يک سنت الهي. البته اين حديث به مسير حق و اعمال حق و صالحه اشاره دارد، اما اينکه گفتيم: يک سنت است، بالاخره در مسير باطل هم استمرار عمل منجر به موفقيت و نتيجه ميشود. ما نوعا مبتلا هستيم به بريدگی و تقطيع در کارهايمان، کارهای خير را با انگيزه و نيت شروع ميکنيم، با حرارت در ابتدا وارد کاری ميشويم اما کم کم سرد ميشويم و آن کار را رها ميکنيم، اين مشکل در امور درسی و علمی ما حاکم است، در امور اجتماعی ما حاکم است، در رفتار فردی ما اين مشکل سيطره دارد. خيلی زود از کاری زده و خسته ميشويم. اين يک آفت بسيار بزرگی است برای انسان که کارش را نيمه کاره رها کند، کارهايش را در اوقات محدودی انجام دهد، آن کارهای اساسی که سرنوشت و آينده انسان به آن بستگی دارد. اينکه حضرت ميفرمايد: «أفضَلُ العَمَلِ أدوَمُهُ و إن قَلَّ»؛ ميخواهد بگويد: يک کار کوچک اگر استمرار داشته باشد از کار بزرگ غير مستمر ارزشش بيشتر و بالاتر است، حال اين افضليت هم از حيث آثار دنيوی است و هم از حيث آثار اخروي، فرق هم نمی کند. ما عرض کردم اين روايت ناظر به اعمال صالحه است، يک کار کوچک مستمر هم در دنيا نتيجهاش بيشتر است، هم ثواب اخروی آن بيشتر است تا کاری که بزرگ باشد و استمرار نداشته باشد. البته بعضی از کارها ذاتا قابليت استمرار ندارند، مثل احداث بنا که بعد از احداث بنا تمام ميشود، اما اعمالی که قابليت استمرار دارند مثل نماز اول وقت خواندن و حسن خلق داشتن و صبر و شکيبايی داشتن، اينکه ما در يک موضعی صبر کنيم و بعد ديگر صبرمان تمام شود و جزع و فزع کنيم، روحيه شکر و تواضع، درس خواندن و تلاش علمي. ممکن است کسی در يک مقطع يک تلاش علمی قابل ستايشی انجام دهد ولی بعد آن را رها کند. در روايت ديگری داريم که حضرت علي(ع) ميفرمايد:«المُداوَمَةَ المُداوَمَةَ فإنَّ اللّه َ لَم يَجعَلْ لِعَمَلِ المُؤمِنينَ غايَةً إلاّ المَوتَ» ؛ المداومه المداومه، پيگيری و استمرار، چرا؟ چون خداوند تبارک و تعالی برای عمل مؤمنين پايانی قرار نداده است مگر موت، يعنی تا وقتی انسان زنده است بايد تلاش کند، انسان تا زنده است بايد بدود، تا زنده است بايد کار کند، «فإنَّ اللّه َ لَم يَجعَلْ لِعَمَلِ المُؤمِنينَ غايَةً إلاّ المَوتَ» اين يعنی تلاش و کوشش و خستگی ناپذيری و دوندگي.
با اين تنبليهايی که ما داريم و جامعه ما دارد وضعمان معلوم است، آدم تنبل نه تنها به جايی نميرسد بلکه آنچه را هم که دارد تضييع ميکند، ما عادت داريم که يک موفقيت کوچک که در يکجا پيدا ميکنيم، می نشينيم به اين موفقيت کوچک خيره ميشويم و فکر ميکنيم ديگر اين پايان کار است و غرق لذت در اين موفقيت ميشويم. نميدانيم هر موفقيتی آغاز يک حرکت و تلاش ديگری است. از هر کدام شما سنی گذشته است، واقعا انسان فکر ميکند اگر در عمر خود، بيست سال يا ده سال، اگر کاری را روزانه پنج دقيقه برايش وقت صرف کرده باشد، مثل حفظ روايت و يا مطالعه روايتی يا تفسير يا تاريخ، آنچه که برای ما لازم است، يک حجم وسيعی از اطلاعات و دانش را بدون اينکه فشاری بيايد در ذهن خود داشتيم، ولی برنامههای ما معمولا اين طوراست که در عرض دو يا سه روز يا يک هفته ميخواهيم همه چيز را ياد بگيريم، در خورد و خوراکمان نيز همينطور است، در رفاقت نيز همينطور است، در همه چيز اينطور هستيم، شل کن صفت کن شديم، اين است که نميتوانيم ارتفاع بگيريم، مثل اينکه نردبانی گذاشتيم و دائما از آن، يک پله ميرويم بالا و يک پله ميآييم پايين. عمرمان به همين صورت ميگذرد و آخرش هم ميبينيم که هنوز به قله نرسيديم، هر گامی بايد مبنای گام بعدی باشد. مفيد نبودن، در بين ملت ما بيداد ميکند. در احوال بعضی از ملتها نگاه کنيد، آنچه از برخی از ملتها گزارش ميشود همهاش عياشی نيست، کار و تلاش است، استفاده از وقت است، بله همه گونه انسان در همهجا پيدا ميشود، اين کار و تلاش است که ملتها را به قلههای بلند مادی و معنوی ميرساند. استعدادهای خوبی وجود دارد که بايد از آن استفاده شود. بهانه نيز نبايد بياوريم که گرفتاريم، گاهی انسان دنبال بهانههايی برای تنبلی خودش است، گرفتاری واقعا زياد است ولی مراقب باشيم که اينها بهانههايی برای تنبلی نباشد.
|
نظرات