جلسه شصت و یکم – معنای عدالت – اجتناب از صغیره

جلسه ۶۱ – PDF  

جلسه شصت و یکم

معنای عدالت – اجتناب از صغیره

۱۳۹۱/۱۱/۰۸

            

عرض شد در مورد معنای اصرار بر صغیره چندین رأی و نظر وجود دارد که ما اجمالاً به این آراء و انظار اشاره کردیم قبل از اینکه به بیان ادله بپردازیم، لازم است نکته­ای مورد توجه قرار گیرد.

نکته

آن نکته این است که برای شناخت این مفهوم یعنی الاصرار علی الصغیرة آیا لازم است که سراغ ادله برویم و در روایات و ادله شرعیه این مفهوم را جستجو کنیم یا اینکه این یک مطلبی است که نیاز رجوع به ادله ندارد چون با توجه به اینکه معنای صغیره و کبیره و ملاک آنها در شریعت بیان شده و روایات صغیره را برای ما معنی کرده­اند در مورد اصرار بر صغیره باید دید آیا این مفهوم یک مفهومی است که در مورد آن لازم است در منابع شرعی جستجو کنیم یا یک امر عرفی می­باشد؟ به نظر می­رسد اصرار بر صغیره یک معنای عرفی دارد در ادله­ای هم گفته شد عمدتاً این عنوان بدون هیچ توضیحی بکار رفته است فقط یکجا معنای اصرار بیان شده و الا در عموم ادله­ای که در این رابطه وارد شده این عنوان بدون هیچ توضیحی و شرحی در روایات وارد شده است خود معنای اصرار یک معنای واضح و روشنی است؛ اگر ما برای اصرار بر صغیره یک معنای عرفی قائل شدیم این دیگر دائر مدار صدق عرفی است به این معنی «کل من یعد عند العرف اصراراً علی الذنب الصغیر» بر این اساس دیگر اصرار یک حقیقت شرعی یا یک ماهیت مخترعه شرعیه ندارد. این نکته خیلی مهم است که اصلاً اصرار بر صغیره یک حقیقت عرفی است البته اینکه اصرار بر صغیره از کبائر محسوب می­شود یا نه، دیگر عرفی نمی­تواند باشد بلکه امری تعبدی است یعنی در واقع باید ما باید ببینیم که شارع اصرار بر صغیره را از کبائر محسوب کرده یا نه و چیزی نیست که بتوان آن را به عرف سپرد. این مطلب را در بخش دوم بحث دنبال خواهیم کرد.

حالات و صور گناه صغیره

حال با عنایت به این نکته؛ ارتکاب صغیره حالات مختلفی دارد که ما این حالات و صور را ذکر کرده و بعد بررسی می­کنیم که کدامیک از اینها در نظر عرف اصرار محسوب می­شود و کدام اصرار محسوب نمی­شود.

صورت اول: مداومت بر صغیره چه از یک نوع باشند و چه مختلف باشند و توجه و التفات به این عمل و عدم توبه از این عمل؛ این مورد قطعاً از نظر عرف از مصادیق اصرار بر صغیره است.

صورت دوم: مداومت بر صغیره چه از یک نوع و چه از انواع مختلف با غفلت از این عمل و عدم توبه از آن عمل که این هم قطعاً از مصادیق اصرار بر صغیره است.

صورت سوم: ارتکاب عمل است چند مرتبه و کثیراً. این غیر از مداومت است چه از یک نوع و چه از انواع مختلف و چه با توجه و التفات و چه با غفلت و توبه هم نکرده باشد که این هم قطعاً از اصرار بر صغیره محسوب می­شود. (فرق مداومت و اکثار هم معلوم است مداومت یعنی همیشه اما کثیراً انجام دادن یعنی اغلب انجام می­دهد.)

صورت چهارم: ارتکاب صغیره به تعداد محدود مثلاً سه بار یا چهار بار و توجه و التفات هم دارد و توبه هم نمی­کند این هم از نظر عرف از مصادیق اصرار محسوب می­شود.

صورت پنجم: آنجا که صغیره را یکبار انجام دهد و توجه و التفات هم دارد و سپس توبه می­کند این صورت قطعاً از مصادیق اصرار بر صغیره محسوب نمی­شود.

صورت ششم: کسی صغیره مرتکب شود چندبار مثلا سه مرتبه و غفلت داشته باشد نسبت به اینکه باید توبه کند. این هم از مصادیق اصرار بر صغیره محسوب نمی­شود.

در این شش صورت به نظر می­رسد که از دید عرف معلوم است که اصرار بر صغیره صدق می­کند یا نمی­کند. پس به یک معنی تکلیف ما در این شش صورت معلوم است و در این شش صورت نزاع و اختلافی نیست.

صورت هفتم: اختلاف و نزاع در این صورت است و آن اینکه کسی یکبار مرتکب صغیره باشد و توجه و التفات به اتیان این صغیره دارد و توبه نکند؟ اینجا ما تا زمانی به نظر عرف اهمیت می­دهیم که شرع بیان خاصی نداشته باشد در این مورد از نظر عرف صدق اصرار نمی­کند؛ درست است که عمل از او سر زده است ولی قصد توبه وبازگشت ندارد. اینجا ظاهراً به حسب عرف اصرار صادق نیست ولی باید دید آیا در ادله چیزی وجود دارد که در این مورد اثبات کند اصرار ثابت است. بعضی قائلند که اینجا ادله دلالت می­کند این مورد از موارد اصرار بر صغیره است. پس ادله­ای که قائم شده نظر به این صورت دارند والا چنانچه ملاحظه فرمودید برای صور قبلی اقامه دلیل نمی­خواهد و از نظر عرف صدق و عدم صدق اصرار معلوم است. در خصوص این مورد بعضی ادعا کرده­اند که این مورد هم از موارد اصرار بر صغیره است و بر این مدعا دلیل اقامه کرده­اند از آیه و روایت.

در این مورد باید به سراغ ادله رفت و دید که چه اقتضائی دارد.

در ادله و روایات یک بیان صریح و روشنی در این رابطه مشاهده نمی­شود اما یک آیه و دو روایت را بعضی ذکر کرده­اند:

ادله اصرار در صورت هفتم

دلیل اول

روایت جابر « وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ‏ قَالَ الْإِصْرَارُ أَنْ يُذْنِبَ الذَّنْبَ فَلَا يَسْتَغْفِرَ اللَّهَ وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ بِالتَّوْبَةِ فَذَلِكَ الْإِصْرَارُ.» [۱] در ذیل این آیه حضرت اصرار را معنی می­کنند و می­فرمایند اصرار این است که گناه را مرتکب شود و سپس استغفار نکند و نفسش را مورد سرزنش و ملامت و طرف تذکر و سخن به وسیله توبه قرار ندهد یعنی گناه بکند و توبه نکند فذلک الاصرار.پس اگر کسی یکبار گناه کرد و توبه نکرد این اصرار است.

این همان قولی است که ما در ضمن اقوال به آن اشاره کردیم و در جلسه گذشته هم گفتیم که بعضی از این روایت اینگونه برداشت می­کنند که بالاخره کسی که گناه می­کند و توبه نمی­کند از این جهت اصرار محسوب می­شود که بر این کار گویا پا فشاری دارد و از مسیری که رفته قصد برگشت ندارد و این یعنی اصرار و یعنی اینکه این مسیر را می­خواهد ادامه بدهد. این روایت چنین دلالتی را بنا به ادعای بعضی دارد.

بررسی دلیل اول

اما نسبت به سند این روایت اشکال شده است؛ سند این روایت را عده­ای ازجمله مرحوم محقق سبزواری مورد اشکال قرار داده­اند. حال لولا مشکل سندی باید دید که آیا این روایت چنین دلالتی دارد؟

روایت مطلق است و مطلق ذنب را می­گوید پس هر کسی گناه کبیره مرتکب شود و توبه نکند و گناه صغیره مرتکب شود و توبه نکند اصرار محسوب می­شود ولی به ملاحظه­ی آیه­ای که این روایت در ذیل آن وارد شده به نظر می­رسد این ناظر به خصوص مرتکب کبیره است چون صدر آیه این است «والذین اذا فعلوا فاحشةً أو ظلموا انفسهم ذکرو الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون» [۲] صدر این آیه که “اذا فعلوا فاحشةً” دارد. به نظر می­رسد که مراد از فاحشه گناه کبیره است. حال ما در بررسی استدلال به آیه که ضمن ادله هم ذکر شده توضیح بیشتر را بیان خواهیم کرد. لذا این روایت ولو سنداً هم تمام باشد با عنایت به اینکه در ذیل آن آیه وارد شده و راجع به آن ذنب و فاحشه­ای است که در آیه ذکر شده این ناظر به گناه کبیره است.

دلیل دوم

«والذین اذا فعلوا فاحشةً أو ظلموا انفسهم ذکرو الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون». [۳]

کسانی که یک گناهی را مرتکب می­شوند یا به خودشان ظلم می­کنند خدا را یاد کنند سپس از گناهانشان استغفار کنند و هیچ کس به غیر از خداوند تبارک و تعالی نمی­تواند گناهان را ببخشد. بعد می­فرماید کسانی که این چنین هستند همچنین اصرار نمی­کنند بر گناهی که مرتکب شده­اند. این آیه مشعر به این است که اصرار به صرف عدم توبه محقق می­شود. البته اگر توجه و التفات داشته باشند چون در آیه دارد “و هم یعلمون” یعنی اگر توجه و التفات داشته باشند و توبه نکنند این اصرار محسوب می­شود اما اگر توجه نداشته باشند ولو اینکه توبه نکنند این اصرار محسوب نمی­شود.

طبق این آیه اصرار سه جزء دارد: اول فعل الفاحشة دوم عدم التوبة و سوم توجه و التفات به اینکه این فعل فاحشه است و نباید این کار را مرتکب می­شدند و وظیفه آنها توبه است.

بررسی دلیل دوم

آیا این استدلال تمام است؟ به نظر می­رسد این آیه برای استدلال کافی نیست. این آیه در مورد گناهانی است که نیاز به توبه دارند کسی که گناهی کند و سپس توبه بکند اما اگر گناهی باشد که نیاز به توبه نداشته باشد بلکه صرفاً به عمل صالح جبران شود دیگر مشمول این آیه نیست چنانچه سابقاً هم گفتیم گناه صغیره گناهی است که نیاز به توبه ندارد؛ اینکه می­گوییم نیاز به توبه ندارد به این جهت است که بر طبق بعضی آیات و روایات به واسطه بعضی اعمال صالحه جبران می­شود حال اینکه کیفیت آن چگونه است آیا خود این عمل صالح توبه محسوب می­شود یا آنکه عمل دیگری است که مکفر سیئات است، این از دایره بحث ما خارج است. علی أی حال این آیه بر اینکه ارتکاب صغیره مرةً واحدة و عدم توبه موجب صدق اصرار است، دلالت نمی­کند.

دلیل سوم

روایتی از محمد ابی عمیر است که سابقاً این روایت را نقل کردیم. در این روایت از قول پیامبر (ص) نقل شده: «إنما شفاعتی لأهل الکبائر من الأمتی» که در ذیل آیه “إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه” وارد شده است. ابن ابی عمیر از امام موسی بن جعفر (ع) سؤال می­کند که چطور شفاعت شامل کبائر می­شود در حالی که خداوند فرمود: «ولایشفعون الا لمن ارتضی» [۴] آنها شفاعت نمی­کنند الا برای کسی که مرتضی باشد. کسی که مرتکب کبیره است مرتضی نیست پس چگونه مورد شفاعت قرار می­گیرد؟ گویا در ذهن سائل این است که بین این گفته پیامبر (ص) و آیه قرآن تناقض وجود دارد یعنی یک عنوانی گفته که شامل مرتکب کبیره هم می­شود.

امام (ع) در پاسخ می­فرماید: «کفی فی الندم توبة و قال من سرّت حسنته و سائته سیئته فهو مؤمن» می­فرماید: بله مرتکب کبائر اگر توبه کند در حقیقت مرتضی است. توبه یعنی اینکه کسی که کار نیکو انجام می­دهد شادمان است و اگر کار بد انجام می­دهد ناراحت است خود این ناراحتی از کار زشت و خوشحالی از کار حسن این نشان دهنده ایمان است. لکن کسی که بر گناه خود پشیمان نیست این مؤمن محسوب نمی­شود بعد در ذیل ان روایت این جمله را می­فرمایند «قال (ع) قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم لاکبیرة مع الاستغفار و لا صغیرة مع الاصرار» [۵] یعنی کسی که استغفار کند دیگر گناه کبیره او محو می­شود. نتیجه این می­شود که از کسانی است که ممن ارتضی است بنابراین “لا یشفعون الا لمن ارتضی” شامل او می­­شود.

بررسی دلیل سوم

آیا این روایت دلالت می­کند بر اینکه به صرف عدم توبه اصرار محقق می­شود؟ به نظر می­رسد دلالت این روایت هم محل اشکال است چون در این روایت آمده اگر کسی اصرار کرد این صغیره محسوب نمی­شود (در ذیل حدیث) در میانه حدیث هم که بحث توبه را مطرح کرده چنانچه گفته شد این بالنسبة گناه کبیره است یعنی می­خواهند بفرماید نفس پشیمانی و ناراحت بودن از گناه کبیره باعث می­شود مرتضی شود و مشمول شفاعت قرار بگیرد پس اصلاً دلالت بر این ندارد کسی که یک گناه می­کند این یصدق علیه أنه مصر علی هذا الذنب چنین چیزی استفاده نمی­شود.

فقط یک مشکلی اینجا وجود دارد و آن این است که اگر مرتکب این کار توبه کرد آیا دیگر نیاز به شفاعت دارد؟ فرض کنید کسی گناه کبیره­ای مرتکب شده این شخص دو حالت دارد یا توبه می­کند یا نه که اگر توبه کرد دیگر شفاعت برای چیست و نیازی ندارد و اگر شفاعت نکرد دیگر جزء لمن ارتضی نیست و شفاعت شامل حالش نمی­شود. البته این به بحث ما ارتباطی ندارد بهرحال از این روایت استفاده نمی­شود کسی که گناه بکند و توبه نکند این مصر بر صغیره محسوب می­شود.

گفته شد هیچ کدام از این ادله اثبات نمی­کند که صرف عدم توبه از یک گناه صغیره به معنای اصرار بر صغیره باشد . پس در این صورت اخیر از نظر عرفی صدق اصرار بر صغیره نمی­کند و از نظر ادله هم چنانچه بررسی شد هیچ کدام دلالت نمی­کند که این مورد از موارد اصرار بر صغیره باشد بنابراین در این مورد وقتی دلیلی بر خلاف صدق عرفی نداریم و دلیلی نداریم که ما را متعبد بکند، سراغ عرف می­رویم؛ به نظر عرف این مورد از موارد صدق اصرار بر صغیره نیست.

بحث جلسه آینده

بنابراین بحث در بخش معنای «الاصرار علی الصغیرة» تمام شد. بحث بعدی در مورد این خواهد بود «هل یعد الاصرار علی الصغیرة من الکبائر أم لا» که إن شاء الله در جلسه آینده بررسی قرار خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . کافی، ج۲، ص۲۱۹، حدیث۲ / وسائل الشیعة، ج۱۵، ابواب جهاد النفس، باب۴۸، حدیث۴، ص۳۳۸.

[۲] . آل عمران/۱۳۵.

[۳] . همان.

[۴] . انبیاء/۲۸.

[۵] . وسائل الشیعة، ج۱۵، ابواب جهاد النفس، باب۴۷، ص۳۳۵، حدیث۱۱.