جلسه دوازدهم – شروح و ترجمه های نهج البلاغه

جلسه ۱۲ – PDF

جلسه دوازدهم
شروح و ترجمه های نهج البلاغه
۲۷/۰۲/۱۳۹۸

 شروح و ترجمه‎های نهج البلاغه 
به مناسبت بحث از مصادر نهج البلاغه که در جلسه قبل به آن پرداختیم بهتر است درباره ترجمه‎ها و شروح نهج البلاغه نیز گزارش مختصری ارائه دهیم، هرچند قرار بود در مورد اعتبار نهج البلاغه و امکان استناد به نهج البلاغه در بحث‎های فقهی و اخلاقی و اعتقادی بحث کنیم، اما برای تکمیل بحث، مختصری درباره شروح و ترجمه‎های نهج البلاغه مطالبی را خدمتتان عرض می‎کنم.
بعد از گردآوری نهج البلاغه با فاصله کمی، انگیزه برای شرح نهج البلاغه شروع شد. از آن زمان یعنی تقریبا از قرن ششم (زیرا نهج البلاغه ابتدای قرن پنجم تمام شد) شرح نویسی بر نهج البلاغه آغاز گردید. از آن روز تا کنون که چیزی حدود هزار و چهل سال می‎گذرد شرح‎های متعددی بر نهج البلاغه نوشته شده است.
بیست و شش شرح را مرحوم حاج میرزا حسین نوری  دویست و ده شرح را شیخ حسین جمعه برای نهج البلاغه ذکر کرده‎اند. البته ممکن است بسیاری از شرح‎ها به صورت مختصر یا تک نگاری بوده باشد. وقتی می‎گوییم: شرح نهج البلاغه، منظور شرح کامل نیست، این عنوان شرح کامل مفصل، شرح کامل مختصر، شرح برخی خطبه‎ها یا کلمات قصار و تک‎نگاری‌هایی که بخصوص درباره برخی خطبه‎ها مانند خطبه شقشقیه یا خطبه متقین یا خطبه قاصعه، شده است همه را در بر می‎گیرد. از جمله مؤلفان معروف و مشهور و قابل اعتماد که آمار شروح نهج البلاغه را ذکر کرده اند می‎توان به اسامی زیر اشاره نمود:
۱.مرحوم علامه امینی در الغدیر که در شرح حال سید رضی نام هشتاد و نه شرح نهج البلاغه را بیان می کند.
۲.مرحوم شیخ بزرگ آقا طهرانی در کتاب الذریعه به صد و چهل و هشت شرح اشاره می‎کند، چیزی حدود پنجاه صفحه به ذکر شروح نهج البلاغه پرداخته است.
۳.مرحوم عطاردی در مقدمه کتاب «شرح نهج البلاغه لشارح من القرن الثامن» به هشتاد و سه شرح اشاره کرده است. علت اینکه مرحوم عطاردی نامی ازشارح نیاورده، این است که دقیقا معلوم نیست این شرح از آن کیست ولی برخی احتمال داده اند که این شرح نهج البلاغه مربوط به علامه حلی باشد و قرائنی هم برای آن ذکر کردند و در برخی از کتاب‎ها نیز این شرح به علامه حلی نسبت داده شده است.
۴.سید محسن امین در کتاب «اعیان الشیعه» به سی و یک شرح اشاره کرده است.
علی ای حال صرف نظر از این آمار در مورد شروح نهج البلاغه، ترجمه‎هایی نیز از نهج البلاغه شده است.(آمار بالایی از ترجمه‏های نهج البلاغه به زبان‎های فارسی، انگلیسی و اردو و برخی از زبان‎های دیگر دنیا وجود دارد که به بیش از پنجاه ترجمه می‎رسد و کماکان نیز ادامه دارد).
به هر حال برخی از این شرح ها نسبت به بعضی دیگر برجسته تر می‎باشند و اگر بخواهیم نام یکایک این دویست شرح نهج البلاغه را ببریم زمانی طولانی نیاز دارد در عین حال ضرورتی هم ندارد، زیرا اسامی این کتب در کتاب‎های مرجع آمده و می‎توانید مراجعه کنید، اما در بین این شرح‎ها بعضی از مهمتر از بقیه می‎باشند همانگونه که برخی از ترجمه‎ها استحکام و اتقان بیشتری از ترجمه‎های دیگر دارند. ما ابتدا به برخی از مهمترین شروح نهج البلاغه پرداخته و معرفی اجمالی از آنها خواهیم داشت. اما قبل از آن یک دسته بندی کوتاهی از شروح نهج البلاغه مناسب به نظر می‎رسد.
دسته بندی شرح‎های نهج البلاغه
۱.برخی شروح نهج البلاغه ترتیبی می‎باشند و برخی موضوعی هستند. از شروح ترتیبی می‎توانیم به «منهاج البراعة» قطب الدین راوندی اشاره کنیم یا شرح «نهج البلاغه ابن ابی الحدید».
از شروح موضوعی هم می‎توانیم شرح «بهج الصباغة» تألیف مرحوم شیخ محمد تقی تستری یا شوشتری (که تقریبا سی و اندی سال پیش از دنیا رفت) را نام ببریم. پس برخی شرح‎ها ترتیبی هستند و بعضی موضوعی مثل تفاسیر قرآن.
۲. از منظر دیگر برخی شرح‎ها کامل هستند و برخی ناقص. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید یک شرح کامل است، ۲۰جلد می‎باشد. ولی برخی از شرح‎ها ناقصند. یعنی مثلا تا جایی نوشته شده و دیگر ادامه پیدا نکرده است یا دیگران آن را تکمیل کردند مثل «منهاج البراعه» که میرزا حبیب الله خویی آن را نوشتند. ایشان این شرح را تا خطبه ۲۲۸ نوشته است و بعد دیگران آن را تکمیل کردند، مثل آیت الله حسن زاده آملی و مرحوم محمد باقر کمره ای که مجموع آن ۲۱ جلد می‎شود.
۳. در یک تقسیم بندی دیگر بعضی شرح ها مختصرند و بعضی از شرح ها مبسوطند. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید بیست جلد است و شرح نهج البلاغه قطب راوندی مقدارش بسیار کمتر است یا شرح نهج البلاغه ظهیر الدین بیهقی (م ۵۶۵ ه ق) در قرن ششم که به نام «معارج نهج البلاغه» منتشر شده و دو جلد است. بعضی از شرح ها نیز اساساً تک نگاری است، یعنی پیرامون یک خطبه به خصوص نوشته شده و فقط همان خطبه شرح داده شده است.
پس اگر بخواهیم شرح‎های نهج‎ البلاغه را دسته بندی کنیم چند نوع شرح وجود دارند:
۱. شرح ترتیبی و موضوعی.
۲. شرح مختصر و مبسوط.
۳. شرح کامل و ناقص.
البته شرح های تک نگاری را هم چه بسا بتوان داخل همان شروح ناقص قرار داد.
به هر حال در بین همه شرح‏هایی که درباره نهج البلاغه نوشته شده، چند شرح اهمیت دارند و بیشتر  مورد توجه قرار گرفته‎اند و بعضا علی‎رغم سابقه کهن آن‎ها هنوز هم ماندگار هستند. مثلا ابن ابی الحدید به شرح قطب راوندی اشاره می کند مرحوم خویی از سه شرح قطب راوندی، ابن ابی الحدید و ابن میثم نام می‎برد. مثلا مرحوم تستری نیز وقتی می‎خواهد از شرح‎های مهم نام ببرد به سه شرح ابن ابی الحدید، ابن میثم بحرانی و مرحوم میرزا حبیب الله خویی یعنی «منهاج البراعه» اشاره می‎کند.
مهم‎ترین شروح نهج البلاغه 
اگر بخواهیم از مجموع شرح هایی که تا حدود سی یا چهل سال پیش نوشته شده پنج شرح از مهم‎ترین شروح را نام بیریم به شروح زیر بسنده می‎کنیم:
۱. شرح قطب راوندی.
۲. شرح ابن ابی الحدید.
۳. شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی.
۴. شرح نهج البلاغه میرزا حبیب الله خویی.
۵. شرح نهج البلاغه مرحوم تستری.
البته درسال‎های اخیر بعضی شروح مختصرتر و یا روان‎تر به زبان فارسی نوشته شده است. مثل شرحی که مجموعه‎ای که زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی پیرامون نهج البلاغه نوشتند، یا شرح علامه جعفری و شرحی از مرحوم آیت الله منتظری که در پانزده جلد چاپ شده است. این‎ها اقداماتی است که در این سال‎های اخیر صورت گرفته است. البته مرحوم دشتی نیز اقداماتی را به شکل دیگر در رابطه با نهج البلاغه صورت داده که کارهای ارزشمندی است. مثلا یکی از کارهای که مرحوم دشتی کرده این است که فرهنگ معارف شروح را تنظیم کرده است. از چیزی حدود هفده، هجده شرح، یک فرهنگ نامه درست کرده و مطالبی که این شروح در مقام تبیین و تفسیر کلمات حضرت علی(ع) بیان کرده‎اند را تحت عناوینی قرار داده است. اکنون مناسب است به معرفی برخی از مهم‎ترین این شروح بپردازیم تا انشاء الله با یک شناخت اجمالی بتوانیم به این شروح مراجعه کنیم.
۱.شرح قطب راوندی (م.۵۷۲ ه.ق)
ما دو شرح تحت عنوان «منهاج البراعة» داریم یکی مربوط به قطب راوندی است و دیگری هم مربوط به میرزا حبیب الله خویی.
به هر حال شاید یکی از مهمترین مآخذ شروح بعدی نهج البلاغه همین شرح قطب راوندی است. هرچند ابن ابی الحدید او را به باد انتقاد گرفته است. از جمله انتقاداتی که ابن ابی الحدید به شرح قطب راوندی دارد این است که او اطلاع بر تاریخ نداشته و لذا آن‎طور که باید و شاید نتوانسته مطالب را بیان کند، اما در عین حال با اینکه او را مورد استهزاء قرار داده است، خود او نیز در جاهایی از این شرح استفاده کرده است. بالاخره همیشه اولین گام‎ها مشکل تر است و پیشگامان کار سخت‎تری در پیش دارند. بدیهی است که یکی از مآخذ و مصادر اصلی کارهای دیگر همین کتاب است که از نظر زمانی مقدم بر آن‎ها است. همانطور که قبلا گفتیم قبل از قطب راوندی برخی شروح دیگری نیز بر نهج البلاغه نوشته شده مثل «معارج نهج البلاغه» که متعلق به ظهیر الدین بیهقی (م ۵۶۵ ه ق) است. او با آنکه مقدم بر قطب راوندی است اما شرح قطب راوندی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
۲. شرح ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ ه.ق)
در مورد این شرح به جرأت می‎توانیم بگوییم از مهمترین شرح‏هایی است که در مورد نهج البلاغه نوشته شده است، آن‎هم توسط یک عالم غیر شیعه. او از نظر کلامی و اعتقادی معتزلی بود و به همین جهت در لابه‎لای شرح خود مطالبی را بیان کرده که مورد اشکال واقع شده است. به ادعای خود ابن ابی الحدید این شرح دارای دو برجستگی و دو محور عمده است؛ چون هم جنبه ادبی و هم جنبه تاریخی در آن دنبال شده است.
از جهت ادبی چون خودش مسلط به ادب عربی بوده است و شعر می‎گفته، لذا قهرا به این جهت در شرح نهج البلاغه توجه کرده است و هم‎چنین به صورت مبسوط وارد مباحث تاریخی شده است. یعنی شاید در پرداختن به مسائل تاریخی (پیرامون خطبه‏ها و نامه‎های حضرت علی(ع)) هیچ یک از شروح نهج البلاغه به اندازه ابن ابی الحدید وارد نشدند (البته بعدا می‏گوییم که خود این یک اشکالی را متوجه این شرح کرده است).
اما با این همه او اعتقاداتی داشته که در لابه‎لای شرح خود را نشان داده و بعضا هم مورد اشکال واقع شده است و لذا نقدهای متعددی هم بر این شرح نوشته‎اند. ازجمله شیخ یوسف بحرانی (محدث بحرانی) نقدی نسبت به بعضی از قسمت‏های شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید دارد. مثلا ابن ابی الحدید نقل می‏کند که شیوخ معتزله اتفاق دارند که بیعت با خلیفه اول صحیح بوده است. هرچند معتقد است امام علی(ع) بر هر سه خلیفه پیشین خودش مقدم است، منتهی می‎گوید: در امامت، افضلیت ضروری نیست، می‎تواند غیر مفضول هم امام شود، ضرورت ندارد امام افضل باشد تا در نتیجه اگر مفضول امام شد پس اساسا بیعت با او صحیح نباشد. پس او ضمن اینکه علی(ع) را افضل می‎داند اما معتقد است بیعت با خلیفه اول صحیح بوده؛ زیرا افضلیت در امامت ضروری نیست. هنگامی که خلیفه را مردم انتخاب کنند چه به نحو اجماع و چه غیر اجماع، (یعنی حتی اگر انتخاب خلیفه اتفاقی واجماعی هم نباشد) خود این باعث می‎شود که این بیعت صحیح باشد.
این اعتقادات در مواضعی از این شرح بیان شده و البته مورد نقد و اشکال هم قرار گرفته است.
ابن ابی الحدید می‎گوید این شرح را از رجب سال ۶۴۴ تا صفر سال ۶۴۹ به پایان رساندم، یعنی چهار سال و هشت ماه طول کشید که من این شرح را بنویسم و این دقیقاً به اندازه دوران خلافت خود حضرت علی(ع) است. حال اینکه این مسئله تصادفی بود یا با فکر و برنامه اینطور شده است، الله اعلم. اما خود او این مقایسه را دارد.
در مسائل تاریخی نیز هرچند خود ابن ابی الحدید مورخ نبوده ولی عمدتا به سه کتاب مهم تاریخی الاغانی ابوالفرج اصفهانی سیره ابن هشام و تاریخ طبری استناد کرده است. این یک معرفی اجمالی از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید بود.
بحث جلسه آینده 
همانطور که گفته شد اشکالاتی نیز متوجه این شرح شده است. از جمله مرحوم تستری در مقدمه شرح خود بر نهج البلاغه با عنوان «بهج الصباغه» چند اشکال به شرح ابن ابی الحدید وارد کرده که آن اشکالات را به همراه معرفی سایر شرح‎های دیگر انشاء الله در جلسه آیند دنبال می‎کنیم.