جلسه پانزدهم-کتاب وافی

دانلود-جلسه پانزدهم-PDF

جلسه پانزدهم
کتاب وافی
۱۳/۱۰/۱۳۹۰

ویژگی­های سندی کتاب وافی:

بحث ما در مورد کتاب وافی بود، تا اینجا به بعضی از مطالب مربوط به این کتاب اشاره کردیم، بحث امروز درباره بعضی از ویژگی­های سندی کتاب وافی است، مرحوم فیض در مقدمه سوم کتاب وافی تحت عنوان فی تمهید الاصطلاحات و القواعد مطالبی را درباره نحوه ذکر اسناد روایات در کتب اربعه و مقایسه آنها با یکدیگر و همچنین نحوه ذکر سند در کتاب وافی بیان کرده است. [۱]

ایشان می­گویند: مشایخ ثلاثه هر کدام در کتاب خود روشی بکار برده­اند که با روش دیگری متفاوت است، مرحوم کلینی در کافی ملتزم است در هر حدیثی الا نادراً جمیع سلسه سند بین خودش و امام معصوم(ع) را بیان کند البته گاهی صدر سند را هم حذف کرده به علت اینکه از اصلی که از آن اصل روایت کرده بدون واسطه نقل می­کند یا ممکن است ارجاع داده باشد به سندی که قبل از این روایت ذکر کرده، بهرحال در هر دو صورت با اینکه سند کاملاً ذکر نشده ولی در حکم مذکور است.

شیخ صدوق بر خلاف مرحوم کلینی اکثر سند را ترک کرده و اغلب فقط به ذکر نام راوی که از امام(ع) اخذ کرده یا او و کسی که از او روایت کرده اکتفا کرده و بقیه سند را ذکر نکرده لکن در آخر کتاب طریق خودش را به آن راوی بیان کرده است و فقط در یک یا دو مورد از این قاعده تخلف کرده؛ مثلاً طریق خودش را به یحیی بن سعید اهوازی ذکر نکرده یا طریق خودش به برید بن معاویه را بیان نکرده ولی در اکثریت قریب به اتفاق اسناد، طریق خودش را به روات بیان کرده است.

شیخ طوسی هم در تهذیب و استبصار گاهی به روش کلینی عمل کرده که همه سند را حقیقتاً یا حکماً بیان کرده و گاهی به ذکر بعض سند اکتفا کرده و اواخر سند را ذکر کرده و اوائلش را ترک کرده و هر جا هم که این کار را کرده به صاحب اصلی که حدیث را از آن اصل اخذ کرده اکتفا کرده یا به مؤلف کتابی که حدیث را از آن کتاب اخذ کرده اکتفا کرده است، البته شیخ طوسی هم در آخر تهذیب و استبصار بعضی از طرق خودش را به صاحبان اصل و مؤلفین کتب بیان کرده و آنهایی را هم که بیان نکرده به فهرست احاله داده است.

مرحوم فیض کاشانی در ادامه می­فرماید: روشی که من در کتاب وافی پی­گیری کرده­ام این است که در نقل اسناد به همان شیوه­ای که کتاب مشتمل بر روایت عمل کرده عمل کرده­ام، اگر همه سند در آن کتاب آورده شده من هم همه سند را ذکر کرده­ام و اگر در آن کتاب به بعضی اکتفا شده من هم به همان بعض اکتفا کرده­ام ولی باز در عین حال خود ایشان روش­هایی را برای مختصر کردن سند بکار برده بدون اینکه اخلالی به اصل شیوه مذکور در آن کتاب ایجاد شود:

۱- کلمه عدةٌ را به جای عدةٌ من اصحابنا آورده است. در کتاب کافی در صدر سند روایات، عدةٌ من اصحابنا زیاد آمده، مرحوم فیض به نقل از خلاصة الاقوال مرحوم علامه عدةٌ من اصحابنا را که در کافی وارد شده معین کرده و مجموعاً سه طریق برای این عدةٌ من اصحابنا نقل می­کند و می­گوید:

طریق اول: اگر عدةٌ من اصحابنا، عن احمد بن محمد بن عیسی باشد منظور از عدة من اصحابنا؛ محمد بن یحیی العطار، علی بن موسی الکُمیدانی، داود بن کورة، احمد بن ادریس و علی بن ابراهیم بن هاشم هستند.- در مورد علی بن موسی الکمیدانی می­گوید کمیدان قریه­ای از قراء سبعه قم بوده که قبل از اینکه اشعریون به قم بیایند و این قراء مجتمع شوند و نام قم بر اینها نهاده شود و این قراء محلات هفت­گانه قم شوند این قراء از هم مستقل بودند و کمیدان یکی از هفت دهی بود که در قم بوده که آن موقع هم قم معروف به هفت ده بود و بعد که اشعریون به قم می­آیند مجموع این قراء را به عنوان قم قرار می­دهند که کمیدان یکی از محلات قم می­شود.

طریق دوم: گاهی عدةٌ من اصحابنا عن سهل بن زیاد روایت نقل می­کنند که اگر عدةٌ من اصحابنا عن سهل بن زیاد روایت نقل کنند مراد از آن عده، علی بن محمد بن علّان، محمد بن ابی عبد الله، محمد بن الحسن و محمد بن عقیل کلینی است.

طریق سوم: گاهی هم عدةٌ من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد برقی روایت نقل می­کنند که این عده عبارتند از: علی بن ابراهیم، علی بن محمد بن عبد الله بن اُذَینه، احمد بن محمد بن امیَّه یا اُبَیَّه و علی بن الحسن.

در مواردی که عدةٌ من اصحابنا در کتاب مرحوم کلینی وارد شده مرحوم فیض به جای آن، عدةٌ آورده و عدةٌ من اصحابنا نیاورده است.

۲- در اوائل اسانید کتاب کافی یا تهذیب گاهی دو نفر ذکر شده­اند که عبارتند از: محمد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان، مرحوم فیض این دو را حذف کرده و از آن دو به نیسابوریان؛ یعنی دو نفری که اهل نیشابور هستند نام برده یا از ابو علی الأشعری عن محمد بن عبد الجبار به قمیان تعبیر می­کند.

با اینکه کتاب وافی کتاب مهمی است ولی جایگاه خودش را به عنوان یک جامع روایی که به آن استناد شود بدست نیاورده و خیلی مورد توجه قرار نگرفته که شاید به این خاطر بوده که وافی در ترتیب ابواب، ترتیب متفاوتی با آنچه که در کتب اربعه وجود دارد ارائه داده که گرچه مزایایی دارد ولی با ترتیبی که در کتب اربعه ذکر شده متفاوت است یا تکرارهایی که در کتب اربعه وجود داشته حذف شده ولی در ابواب مختلف بکار رفته یا ممکن است گفته شود ابواب کتاب وافی منطبق بر ابواب فقهی نیست و اینکه کتاب وسائل الشیعه که بعد از کتاب وافی تألیف شده بیشتر مورد توجه قرار گرفته شاید به خاطر این بوده که ابواب آن تناسب بیشتری با ابواب فقهی دارد و اختصاص به ابواب فقهی دارد در حالی که کتاب وافی شامل ابواب غیر فقهی هم می­باشد.

۳- از روش­های دیگری که مرحوم فیض در اختصار سند بیان می­کند این است که مثلاً از علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر که کثیراً در سلسله سند روایات ذکر شده­اند به عن الثلاثه تعبیر می­کند؛ یعنی هر جا که می­گوید عن الثلاثه منظور این سه نفر هستند و اگر در تتمه سند غیر از این سه نفر دو نفر دیگر هم اضافه شده باشند؛ یعنی مثلاً این طور آمده باشد؛ علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن حمّاد عن الحلبی به عن الخمسه تعبیر می­کند.

۴- در بعضی موارد برای اختصار به جای اینکه نام کامل شخص راوی را ذکر کند نسبت یا وصف او را ذکر می­کند؛ مثلاً به جای حسن بن محبوب می­گوید: صرّاد یا به جای احمد بن محمد می­گوید: سیّاری یا مثلاً به جای محمد بن نعمان عن احمد بن محمد بن الحسن عن ابیه محمد بن حسن بن ولید کلمه مشایخ را بکار می­برد.

۵- از جمله مواردی که برای اختصار سند انجام داده این است که اگر یک حدیثی با چند سند در یک کتاب یا چند کتاب آمده باشد اگر همه سند مختلف باشد ابتدا سند و متن را از کافی می­آورد و بعد سایر اسناد را بدون تکرار متن اضافه می­کند اما اگر بعض سند مختلف باشد؛ یعنی مثلاً سند در نام امام و راوی از امام یکی باشد اما بقیه مختلف باشند، ابتدا اسناد مختلف را تا آن راوی می­آورد و بعد نام راوی و بعد امام و بعد متن را ذکر می­کند، البته در هنگام نقل سند و اختلافی که تا راوی در نقل سند روایات وجود دارد مشخص می­کند که مثلاً این سند در کافی و تهذیب و من لایحضره الفقیه است؛ یعنی بدون اینکه به این کتب مراجعه کنید یکجا طرق اتصال آنها و سلسله سند را می­توانید با هم مقایسه کنید.

در مواردی هم اختلاف در سند، کمتر از حدی است که گفته شد چون گاهی گفته می­شود همه سند اختلاف دارد و گاهی گفته می­شود همه سند تا امام اختلاف دارد و گاهی هم گفته می­شود بعض سند اختلاف دارد در این صورت هم مرحوم فیض به نحوی عمل می­کنند که بخش­های مشترک و مختلف سند تمییز داده شوند، آنچه ذکر شد کارهایی است که مرحوم فیض برای اختصار در سند انجام داده است.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . وافی، ج۱، مقدمه، ص۳۹-۳۲.