جلسه ششم-ادله تحریف

دانلود-جلسه ششم-PDF

جلسه ششم
ادله تحریف
۲۹/۰۷/۱۳۹۱

بحث در ادله تحریف قرآن بود، دلیل اول و دوم ذکر و مورد بررسی قرار گرفت.

دلیل سوم:

دلیل سوم بر تحریف قرآن متشکل از دو مقدمه است:

مقدمه اول: اگر چه قرآن تماماً در عصر پیامبر(ص) نازل شده ولی جمع­آوری و مرتب کردن آن بعد از زمان پیامبر(ص) واقع شده است، در زمان پیامبر(ص) وقتی آیه­ای نازل می­شد اصحاب آن را در الواح مختلف که یا پوست حیوان و یا بعضی سنگ­ها بود می­نوشتند و حفظ می­کردند و این به صورت پراکنده بین اصحاب وجود داشت و این گونه نبود که همه آیاتی که نازل شده نزد تک­تک اصحاب باشد، چه بسا آیه­ای نازل می­شد که در هنگام نزول فقط جمعی از اصحاب وجود داشتند و دیگران نبودند تا بخواهند آیه را کتابت کنند، البته مرسوم بود که گاهی بعضی از اصحاب از کسان دیگر که هنگام نزول حاضر بودند می­گرفتند و یادداشت می­کردند اما به طور کلی چون قرآن به صورت تدریجی نازل شد و حداقل بعضی از اصحاب آیات را کتابت می­کردند لذا خود قرآن به صورت الواح بین اصحاب پراکنده بود و این امری مسلم و غیر قابل تردید است. البته همان گونه که قبلاً هم اشاره شد طبق بعضی از روایات امیرالمؤمنین(ع) فرموده­اند که قرآن به املاء رسول الله(ص) و خط من نوشته شده و این نشان می­دهد که در عصر پیامبر(ص) قرآن جمع­آوری و مرتب شده لکن صرف نظر از جمع­آوری به این شکل در عصر پیامبر(ص) مشکل اصلی در این فرض این است که این قرآن مورد پذیرش قرار نگرفت و وقتی علی(ع) آن را عرضه کرد اصحاب از پذیرش آن امتناع کردند، پس به طور کلی جمع­آوری و مرتب کردن قرآن بعد از عصر پیامبر(ص) صورت گرفته است.

مقدمه دوم: عادتاً ممتنع است آنچه توسط دیگران به عنوان قرآن جمع­آوری و مرتب شده کاملاً موافق با واقع باشد و تغییر و اختلافی در آن صورت نگرفته باشد.

نتیجه: نتیجه این دو مقدمه آن است که کیفیت جمع قرآن به نحوی که گفته شد عادتاً مستلزم وقوع تغییر و تحریف در قرآن است لذا تحریف در قرآن امری انکار ناپذیر است.

عمده در این استدلال اثبات این دو مقدمه است. مقدمه اول به استناد روایات زیادی که در این رابطه وارد شده قابل اثبات است، مستدل ادعا می­کند بر اساس این روایات جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) واقع نشده و روایات زیادی وجود دارد که حاکی از آن است که قرآن بعد از پیامبر(ص) و توسط اصحاب گردآوری شده است.

مقدمه دوم هم به این نحو اثبات می­شود که افرادی که قرآن را جمع­آوری کردند افراد محدودی بودند که هیچ کدام توانایی و ظرفیت این امر عظیم را نداشتند و حد فهم و درک و معرفت آنها پائین­تر از این بود که بتوانند کلام خدا را با توجه به اینکه متضمن معارف و مفاهیم عظیم است مرتب کنند و آنها را به هم ارتباط دهند لذا بدیهی و طبیعی است که اختلاف در این امر صورت بگیرد و روشن است که وقتی این اختلاف محقق شود مستلزم وقوع تحریف در قرآن است و این افراد هم چند نفر شاخص از قبیل ابوبکر، عمر، عثمان، ابوعبیده، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، معاویه و زید بن ثابت که مسئول اصلی این کار بوده، می­باشند که به اعتراف خود اهل سنت هیچ کدام از این افراد ظرفیت و توانایی فوق العاده­ای برای این کار نداشته­اند، مثلاً در مورد زید بن ثابت گفته شده معرفت او نسبت به امور دینی به حدی پائین بوده که گاهی از اوقات به حکم جاهلیت حکم می­کرده، در مورد خلفاء هم این گونه نبوده که کتابت را در زمان پیامبر(ص) کامل انجام داده باشند، بله بعضی از آیات را موقعی که از پیامبر(ص) می­شنیدند مکتوب می­کردند اما این گونه نبوده که همه قرآن را مانند آنچه امیرالمؤمنین(ع) ادعا کرده­اند، کتاب کرده باشند یا این گونه نبوده که همه قرآن را حفظ باشند مثلاً در مورد عمر نقل شده که دوازده یا نوزده سال طول کشید تا سوره بقره را حفظ کرد. در بعضی از کتب آمده هیچ کدام از خلفاء قرآن را حفظ نداشته است، البته این سخن قطعاً در مورد ابوبکر، عمر و عثمان بوده و شامل علی(ع) نمی­شود، در مورد معاویه هم وضع روشن است چون بعضی معتقدند معاویه اساساً کاتب وحی نبوده و فقط نامه­های رسول خدا(ص) و بعضی از مکاتبات و دستورات پیامبر(ص) را کتابت می­کرده است. نقل می­کنند روزی پیامبر(ص) دنبال معاویه فرستادند و معاویه مشغول غذا خوردن بود و پیامبر(ص) را اجابت نکرد که پیامبر(ص) در حق او مطلبی با این مضمون فرمودند که هیچ گاه سیر نخواهی شد، پس شخصی مثل معاویه اصلاً ظرفیت تنظیم آیات قرآن را ندارد.

به­هرحال با توجه به جمعی که نام آنها برده شد که از حیث دانش و معرفت معلوم الحال هستند لذا با توجه به اختلافی که بین اصحاب وجود داشته بعید به نظر می­رسد و عادتاً ممتنع است که آنها بتوانند قرآنی مطابق با واقع تنظیم کرده باشند چنانچه نظیر این مطلب در عرف هم وجود دارد مثلاً کسی که دانشی را تدریس می­کند شاگردان او مطالبی که از او یادداشت و جمع­آوری می­کنند در جمع­آوری، اختلاف­های زیادی پیدا می­شود که حتی اگر تلاش هم بشود یکسان شود نهایتاً با آنچه که ملقی این مطالب گفته تفاوت خواهد داشت لذا وقتی در کتب عادی که بشر مبدع و خالق آن است امکان اختلاف وجود دارد بدیهی است که در مورد قرآن با آن عظمت و با آنکه تنظیم و ترتیب آن دقت خاصی می­خواسته و ربط بین مطالب آن حتماً احاطه خاصی را طلب می­کرده و این امر کاملاً انکار ناپذیر است. پس نتیجه این دو مقدمه التزام به وقوع تحریف در قرآن است.

بررسی دلیل سوم:

قبل از اینکه به این دو مقدمه بپردازیم اساساً یک نکته را باید توجه داشته باشیم که بر فرض پذیرش مقدمات فوق این استدلال آیا وقوع تحریف به نقیصه را ثابت می­کند یا مطلق تحریف را؟

آنچه که از این دو مقدمه بدست می­آید اصل لزوم تحریف و تغییر در قرآن است، بله اگر بپذیریم قرآن در عصر بعد از پیامبر(ص) جمع­آوری شده و بپذیریم اشخاصی که متصدی این کار بوده و آیات قرآنی را به صورت مکتوب و پراکنده می­نوشته­اند توانایی و احاطه کافی برای این منظور نداشته­اند، نهایت چیزی را که ثابت می­کند این است که قرآنی که این عده جمع­آوری کرده­اند متفاوت با قرآن واقعی است اما تفاوت لزوماً در نقصان نیست بلکه ممکن است این تفاوت و تغییر همراه با زیاده باشد؛ چون گاهی از اوقات در هنگام نوشتن ممکن بود بعضی از اصحاب کلمات و سخنان خود پیامبر(ص) را هم در لابلای مکتوبات خود نوشته باشند و این هنگام جمع­آوری قرآن اضافه شده باشد چون بعضاً سخنان خود پیامبر(ص) را می­نوشتند و بعضاً آیات را می­نوشتند و اینها به درستی توسط اصحاب و در لابلای نوشته­هایی که داشتند تفکیک نشده بود، بر این اساس احتمال زیاده در قرآن وجود دارد پس اصل وقوع تحریف در قرآن توسط مستدل ادعا شده اما دلیلی که اقامه شده اعم از مدعی است چون دلیل، اصل وقوع تحریف چه تحریف به زیاده و چه تحریف به نقیصه را ثابت می­کند اما مدعی خصوص تحریف به نقیصه است. درست است که این مدعی به این دلیل ثابت می­شود ولی این دلیل تالی فاسدی دارد که تحریف به زیاده را هم ثابت می­کند لذا این مشکلی است که این استدلال بر فرض پذیرش هر دو مقدمه خواهد داشت مگر اینکه کسی ادعا کند اصلاً وقوع تحریف به زیاده ممکن نبوده چون اصحاب در هنگام جمع­آوری قرآن مراقبت داشته­اند چیزی به قرآن اضافه نشود و سخنان پیامبر(ص) را از آیات قرآن تفکیک می­کرده­اند که این هم ادعایی است که قابل اثبات نیست.

اما در مورد دو مقدمه­ای که مستدل به آنها استناد کرده باید بگوییم: در مورد مقدمه اول یعنی روایات دال بر جمع قرآن بعد از پیامبر(ص)، قبول داریم که روایات زیادی در این رابطه وارد شده که حدود۳۰ روایت در این رابطه مخصوصاً در جوامع روایی اهل سنت وارد شده ولی اشکالات اساسی در این روایات وجود دارد که به محورهای اصلی آن اشکالات اشاره می­کنیم:

اولاً: این روایات مبتلا به معارض است یعنی بر اساس بعضی از روایات جمع قرآن در زمان خود پیامبر(ص) بوده است، آنچه که ما سابقاً عرض کردیم و پذیرفتیم این بود که قرآن از حیث ترتیب بین آیات قطعاً در زمان پیامبر(ص) جمع­آوری شده لکن از حیث ترتیب بین سور بحثی است که بعضی معتقدند ترتیب بین سور بعد از زمان پیامبر(ص) بوده ولی جمعی دیگر معتقدند ترتیب بین سور هم در زمان پیامبر(ص) محقق شده لذا به نظر می­رسد حداقل جمع آیات در زمان پیامبر(ص) به نحو موجبه کلیه که از بعضی روایات استفاده می­شود، مبتلا به تعارض بعضی از روایات دیگر است.

ثانیاً: این روایات با ظواهر بعضی از خود آیات تعارض دارد، در آیات قرآنی بعضاً اشاره به مجموع این آیات به عنوان کتاب شده مثل«ذلک الکتاب لاریب فیه هدیً للمتقین» [۱] یا «کتاب انزلناه إلیک لتخرج الناس من الظلمات إلی النور» [۲] که این آیات ظهور در این دارد که مجموعه این آیات فی­الجمله به عنوان یک کتاب در عصر خود پیامبر(ص) وجود داشته و اگر ادعا کنیم جمع قرآن کلاً بعد از زمان پیامبر(ص) بود این با ظواهر بعضی از آیات از جمله آیاتی که مورد اشاره قرار گرفت تعارض دارد.

بحث جلسه آینده: اشکالات دیگری هم بر این دو مقدمه وارد است که انشاء الله در جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . بقره/۲.

[۲] . ابراهیم/۱.