جلسه ۳۲ – PDF

پخش‌کننده صوت

جلسه سی و دوم

دلالت اخبار از غیب بر اعجاز قرآن

۱۳۹۱/۰۲/۱۸

بحث در یکی دیگر از وجوه اعجاز قرآن؛ یعنی مسئله اخبار از غیب بود، ما جلسه گذشته درباره اخبار از غیب مطالبی را عرض کردیم و توضیح دادیم که اخبار از غیب در اینجا به معنای خبر دادن از اموری است که انسان به کمک حواس باطنی و ظاهری خودش نمی¬تواند آن را دریابد مگر به استعانت و استمداد چیزی خارج از وجود خودش.

دلالت اخبار از غیب بر اعجاز قرآن

بحث دیگری که لازم است به آن اشاره شود این است که چرا اخبار از غیب دال بر اعجاز قرآن است و یکی از وجوه اعجاز قرآن به شمار می¬رود و چرا اگر در آیات زیادی از قرآن اخبار از غیب شده وجهی از وجوه اعجاز به شمار می-رود؟ اگر ما چند مطلب را به هم ضمیمه کنیم این مقصود حاصل می¬شود:
یکی اینکه در خود معنای غیب تأمل کنیم که با تأمل در معنای غیب معلوم می¬شود اصولاً اخبار از غیب بدون مدد از امری خارج از قوای انسانی ممکن نیست.
دوم اینکه انسان خودش نمی¬تواند بر غیب اطلاع پیدا کند ولو اینکه همه قوای ظاهری و باطنی خودش را به کار گیرد پس نیازمند مدد از خارج است.
سوم ملاحظه این نکته که پیامبر(ص) که سواد خواندن و نوشتن نداشته و نزد کسی هم درس نخوانده بود قرآن را آورد که مشتمل بر اخبار از غیب است در حالی که چه بسا به حسب ظواهر امر امکان اخبار از غیب در او از انسان¬های دیگر کم¬تر باشد چون نه درس خوانده و نه سواد خواندن و نوشتن بلد بوده است.
ما از ضمیمه چند مطلبی که عرض شد یقین پیدا می¬کنیم که این کتاب جز از طریق مبدأ وحی و از طریق خداوند تبارک و تعالی بیان نشده و همین که اتصال به مبدأ وحی پیدا کند اعجاز است لذا خیلی مؤونه¬ای ندارد که ما اخبار از غیب را به عنوان وجهی از وجوه اعجاز معرفی کنیم.
سؤال: اخبار از غیب به عنوان یکی از وجوه اعجاز قرآن مختص به قرآن نیست و از بشر عادی هم ساخته است و انسان-ها هم می¬توانند اخبار از غیب بدهند؟
استاد: اینکه انسان با استخدام اجنه و شیاطین یا با ریاضت¬های جسمی بخشی از قوای روحی و نفسانی خودش را قوی کند ممکن است. اگر این توانایی به واسطه ریاضت¬های جسمی ولو نامشروع ایجاد شد انسان می¬تواند اخبار از بعضی امور بدهد و یا اینکه انسان بدون ریاضت و از طریق ارتباط با اجنه و شیاطین خبر از بعضی امور پنهانی پیدا کند ولی فرقی که با ما نحن فیه دارد این است که اگر اخبار از غیب به عنوان یکی از وجوه اعجاز قرآن معرفی شده به این خاطر است که اتصال به مبدأ وحی دارد. ولی کاری که آنها می¬کنند به نوعی می¬توان وابسته به قوای درونی آنها دانست؛ یعنی کسی که ریاضت می¬کشد قوای باطنی او قوی می¬شود و اخباری هم که راجع به بعضی از امور می¬دهد در محدوده قوای درونی اوست و این اخبار از مورد بحث خارج است چون اخبار از غیب که مورد نظر ماست عبارت است از اینکه انسان خبر از چیزهایی بدهد که قوای درونی و ظاهری او نمی¬تواند آن را کشف کند در حالی که اخباری که انسان با توسل به اجنه و شیاطین و یا از راه ریاضت می¬دهد با تمسک و مدد از قوای باطنی است که برای او حاصل می¬شود و بنده خودم این گونه افراد را مشاهده کرده¬ام که با کمک قوای باطنی خودشان اخباری می¬دهند. البته موارد زیادی هم دروغ است ولی در عین حال مواردی هم وجود دارد که انسان¬ها اخبار از اموری داده¬اند و واقع شده است اما هیچ کدام از این موارد معجزه محسوب نمی¬شود؛ چون همه این موارد با کمک قوای ظاهری و باطنی برای انسان حاصل می¬شود در حالی که اخبار از غیب در صورتی معجزه است که بدون کمک قوای ظاهری و باطنی باشد. علاوه بر آن باید به مبدأ وحی هم متصل باشد بعلاوه اگر آنچه این افراد می¬گویند را اخبار از غیب بدانیم دامنه اخبار از غیبی که توسط انسان¬ها داده می¬شود معمولاً محدود به زمان و مکانی است که در آن زندگی می¬کنند و نمی¬توانند از گذشته نسل¬های قبل و یا نسل¬های آینده خبر بدهند مضافاً بر اینکه حتمی هم نیست در حالی که دامنه اخبار از غیبی که در قرآن وجود دارد و به عنوان معجزه محسوب می¬شود محدود به زمان و مکان خاصی نیست و مانعی هم در مقابل آن نیست و وقوع آن هم حتمی است.