جلسه دوم-قرآن مهم ترین منبع تفسیر

دانلود-جلسه دوم-PDF

جلسه دوم
قرآن مهم ترین منبع تفسیر
11/۰۷/۱۳۹۰

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در منابع تفسیر بود، عرض کردیم منظور از منابع تفسیر متونی است که به ما برای استفاده از مقاصد و مدالیل آیات کمک می­کند، مهم­ترین منبع تفسیر، خود قرآن است که به عنوان اولین منبع به آن اشاره کردیم، چند دلیل بر اینکه قرآن منبع تفسیر است ذکر شده دلیل اول روش عقلاء بر استناد به کلام متکلم برای فهم سایر کلمات او بود که عرض شد این روش از آن جایی که شارع قصد افهام مقصود خودش را به عقلاء دارد قطعاً در خود کتاب خدا هم مورد استفاده قرار گرفته است؛ یعنی به استناد همین روش عقلائی می­توانیم از خود آیات برای تفسیر آیات و فهم معانی و کشف مدالیل و مقاصد آن بهره­مند شویم.

دلیل دوم بعضی از آیات قرآنی است که ما به چند آیه اشاره کردیم، عرض کردیم مرحوم علامه طباطبائی برای اثبات این مطلب که قرآن خودش مهم­ترین منبع تفسیر قرآن است به بعضی از این آیات استناد کرده است، بعضی از آن آیات دلالت بر مدعا می­کرد از جمله آیه شریفه:«و نزّلنا علیک الکتابَ تِبیاناً لکُلّ شیءٍ» [۱] که در جلسه گذشه به آن اشاره کردیم اما آیه شریفه:« والّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا… » [۲] که به این آیه هم اشاره کردیم شاید به وضوح آیه قبلی نباشد، و برای استناد به این آیه شریفه باید دو تطبیق انجام دهیم یکی اینکه باید فهم کتاب خدا را جهد و تلاش در راه خدا بدانیم و دیگری اینکه بگوییم بهترین سبیل که هدایت خدا نسبت به آن واقع می­شود خود قرآن است، البته استناد به این آیه به وضوح آیه قبلی نیست.

دلیل سوم:

روایاتی است که دلالت می­کند بر اینکه قرآن ملاک و معیار برای فهم خود آیات قرآن است، در روایتی پیامبر(ص) می­فرمایند:« …فإذا التَبَست علیکم الفِتن کَقِطع اللّیل المُظلِم فعَلیکُم بِالقرآن فإنّه شافِعٌ مشفَّع… و هوالدّلیل یدلُّ علی خیرِ سبیل و هو کتابُ تفصیلٍ و بیانٍ و تحصیلٍ»؛ زمانی که فتنه­ها همانند شب تاریک ظلمانی بر شما ملتبس می­شوند بر شما باد به قرآن و در ادامه می­فرمایند: قرآن راهنما بر بهترین راه­ها است و کتاب بیان و تفصیل است، حال اگر قرار باشد قرآن راهنمای برای بهترین راه­ها باشد یک معنای عامی دارد، از جمله چیزهایی که ما نیاز به آن داریم و در تفصیل آیات می­توان از آن کمک گرفت خود قرآن است، وقتی قرآن بهترین راه برای هر چیزی باشد پس بهترین راه برای فهم آیات الهی هم می­باشد.

دلیل چهارم:

روش و سیره عملی اهل بیت(ع) در تفسیر آیات است، خود ائمه(ع) از آیات قرآنی برای تفسیر آیات، زیاد استفاده کرده­اند پس مجموعاً ما با تمسک به چهار دلیلی که ذکر شد تأکید می­کنیم که یکی از منابع مهم تفسیر، خود قرآن است، عرض کردیم که منابع تفسیری غیر از بحث روش­های تفسیر و علوم مورد نیاز تفسیر است گرچه با آن دو مسئله پیوند محکمی دارد، عرض کردیم که ما سه بحث داریم که به هم نزدیک هستند: منابع تفسیر، روش­های تفسیر و علوم مورد نیاز تفسیر.

پیشینه استفاده از قرآن برای تفسیر قرآن

مسئله استفاده از قرآن به عنوان منبع تفسیر از همان صدر اول آغاز شده؛ یعنی افرادی مثل ابن عباس، سعید بن جبیر، مقاتل، مجاهد، عکرمه و… کسانی بودند که در مقام تفسیر بعضی از آیات به بعضی از آیات دیگر استشهاد کرده­اند، این صحابی کسانی بودند که روایاتی از آن­ها در تفسیر بعضی از آیات نقل شده است.

آیه شریفه:«وَ لِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تجَْرِى بِأَمْرِهِ إِلىَ الْأَرْضِ الَّتىِ بَارَكْنَا فِيهَا وَ كُنَّا بِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَالِمِين» [۳] : برای سلیمان تند باد را آرام کردیم و به فرمان او به سوی سرزمینی که برکت در آن نهاده بودیم جریان پیدا کرد، ابن عباس می­گوید منظور از این آیه این است که سلیمان هر وقت اراده می­کرد باد تندی بوزد می­وزید و هر گاه می­خواست آرام شود آن باد آرام می­شد، ابن عباس می­گوید این مطلب از قول خداوند فهمیده می­شود که می­فرماید:«فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تجَْرِى بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَاب» [۴] : باد به فرمان او نرم و روان حرکت کند و به هر جا که می­خواهد برود، ابن عباس برای روشن شدن معنای آیه اولی که ذکر شد از این آیه کمک گرفته است، پس معلوم می­شود که منبع بودن قرآن برای آیات از همان اول رواج داشته است.

همچنین عکرمه در تفسیر آیه شریفه:« أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ حَىّ‏ٍ أَ فَلَا يُؤْمِنُون» [۵] : آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمان­ها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند و ما آن­ها را از هم جدا کردیم، می­گوید منظور این است که آسمان و زمین بسته بود و چیزی از آن دو خارج نمی­شد، آسمان به باران گشوده شد و زمین به رویش گیاهان، عکرمه می­گوید و این سخن خداست که می­فرماید:« وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ‏ وَ الْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْع» [۶] : قسم به آسمان باران خیز و سوگند به زمین آماده کشت، از سخن عکرمه معلوم می­شود که از آیات قرآن برای تفسیر آیات دیگر کمک گرفته می­شده و به آیات دیگر به عنوان یک منبع برای تفسیر بعضی آیات استناد شده است لذا اگر بخواهیم پیشینه استفاده از قرآن به عنوان یک منبع تفسیر را نگاه کنیم از زمان صحابی رسول اکرم(ص) هم­زمان با شروع بحث تفسیر، شروع شده و تا زمان حاضر ادامه داشته و روز به روز گسترش پیدا کرده است و اساساً بعضی از تفاسیر هم به مرور بر همین اصل استوار شده است.

اولین تفسیری که از قرآن به عنوان منبع تفسیر بهره برده تفسیر جامع البیان طبری(م.۳۱۰ ه.ق) است، اینکه می­گوییم بهره برده بالنسبه به ماقبلش است وگرنه در همین تفسیر، بخش­های زیادی وجود دارد که به روایات صحابه و تابعین استناد شده است، این در قرن چهارم است. در قرن پنجم شریف رضی(م.۴۰۶ ه.ق) کتاب حقائق التأویل فی متشابه التنزیل را نوشته و اصلی را تصریح می­کند که در تفسیر آیات متشابه باید به آیات محکم رجوع کرد و آیات متشابه را به محکمات ارجاع می­دهد، در نیمه دوم قرن پنجم شیخ طوسی(م.۴۶۰ ه.ق) کتاب تبیان را نوشته و از قرآن به عنوان منبع کمک گرفته است. طبرسی(م.۵۸۴ ه.ق) هم در مجمع البیان فی تفسیر القرآن از آیات قرآن استفاده کرده است، زمخشری نیز در کشاف از آیات برای تفسیر آیات قرآن استفاده کرده است، بهرحال کتاب­های زیادی است که در آن­ها به قرآن به عنوان یک منبع تفسیر توجه شده است اما اگر بخواهیم در معاصرین به برترین کتاب­های تفسیری که اصل را در منبع تفسیر، قرآن دانسته­اند اشاره کنیم می­توان کتاب المیزان علامه طباطبایی را نام برد که مجدد و احیاگر روش تفسیری قرآن به قرآن است و ایشان تأکید می­کنند که تفسیر قرآن به قرآن قابل مقایسه با سایر روش­های تفسیر نیست و سایر روش­ها نسبت به این روش نارسا هستند.

برای اینکه بفهمیم چگونه می­توان از آیات قرآن برای فهم سایر آیات کمک گرفت و معلوم شود منظور از اینکه می­گوییم قرآن منبع تفسیر است چیست به قواعد و اصولی تحت عنوان اصول بهره­گیری از آیات برای تفسیر اشاره ­می­کنیم.

اصول و قواعد بهره­گیری از آیات قرآن برای تفسیر

قاعده اول: یکی از اصول، این است که آیات قرآنی به عنوان ملاک پذیرش یا رد روایات هستند، یعنی میزان برای پذیرش یا رد روایات تفسیری هستند، اگر روایتی در مقام تفسیر یا توضیح آیه­ای وارد شد که مخالف با بعضی از آیات شریفه قرآن باشد این روایت کنار گذاشته می­شود، پس یکی از اصول و ضوابط بهره­گیری از آیات قرآن به عنوان منبع این است که آیات قرآن ملاک و میزان هستند که اگر روایتی با آن آیات مخالف بود کنار گذاشته می­شود؛ مثلاً در آیه شریفه:« وَ الَّذِى جَاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُتَّقُون» [۷] که خداوند می­فرماید: کسی که به صدق آمد و آن را تصدیق کرد پرهیزگار است، روایات زیادی وارد شده درباره اینکه منظور از«الَّذِى جَاءَ بِالصِّدْقِ» و «صَدَّقَ بِهِ» چیست؟ بعضی از روایات«الَّذِى جَاءَ بِالصِّدْقِ» را پیامبر(ص) و«صَدَّقَ بِهِ» را امیرالمؤمنین علی(ع) دانسته­اند، بعضی دیگر از روایات«الَّذِى جَاءَ بِالصِّدْقِ» را جبرئیل معرفی کرده و «صَدَّقَ بِهِ» را پیامبر(ص) دانسته­اند [۸] ، علامه طباطبایی می­فرمایند: وقتی سیاق این آیه با بعضی از آیات دیگر سنجیده می­شود می­بینیم که روایتی که«الَّذِى جَاءَ بِالصِّدْقِ» را جبرائیل معنا کرده درست نیست چون وقتی ما به آیات قبل و بعد آیه فوق نگاه می­کنیم می­بینیم که مربوط به عصر پیامبران و مؤمنان و مخالفان آن­هاست و اصلاً سخن از جبرائیل و ملائکه الهی نیست لذا با استفاده از آیات دیگر این روایت را که«الَّذِى جَاءَ بِالصِّدْقِ» را منطبق بر جبرائیل کرده کنار می­گذاریم [۹] ، پس یکی از اصول استفاده از آیات قرآنی برای تفسیر این است که آیات قرآنی را ملاک پذیرش یا رد روایات تفسیری قرار دهیم.

بحث جلسه آینده: بقیه قواعد بهره­گیری از آیات قرآن برای تفسیر را در جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] .نحل/۸۹.

[۲] .عنکبوت/۶۹.

[۳] .انبیاء/۸۱.

[۴] .ص/۳۶.

[۵] .انبیاء/۳۰.

[۶] .الطارق/۱۱و۱۲.

[۷] .زمر/۳۳.

[۸] .مجمع البیان، ج۱،ص۴۰۰.

[۹] .المیزان، ج۱۷، ص۲۶۴.