جلسه بيست و پنجم-محاسن و معایب کتاب وسائل الشیعه

دانلود-جلسه بيست و پنجم-PDF

جلسه بيست و پنجم
محاسن و معایب کتاب وسائل الشیعه
16/۱۲/۱۳۹۰

خلاصه جلسه گذشته:

عرض شد صاحب وسائل کتاب­هایی را که از آنها روایت نقل می­کند به سه قسم تقسیم کرده؛ یک قسم کتاب­هایی است که مباشرةً از آنها نقل می­کند و اعتبار آن کتب نزد او ثابت است و طرق او هم به این کتب یا طریق عام است و یا به طریق مستقل نقل کرده است. قسم دوم کتاب­هایی است که با واسطه از آنها نقل می­کند و به نام آنها تصریح کرده و قسم سوم کتاب­هایی است که به نام آنها در سند روایت تصریح نکرده که تعداد زیادی از کتب از این قبیل است. شبهه­ای هم مطرح و پاسخ داده شد. نتیجه این شد که به طور کلی در قسم دوم از کتب، مرحوم صاحب وسائل مع الواسطه نقل روایت کرده و در قسم اول ممکن است مباشرةً و ممکن است با واسطه طرق نقل کرده باشد.

دو ادعای صاحب وسائل:

پس به طور کلی صاحب وسائل دو ادعا دارد؛ یک ادعای ایشان در رابطه با کتب است که می­گوید این کتب یا به تواتر و یا به واسطه قرائن برای او معلوم است و اعتبار آنها ثابت شده و ادعای دیگر ایشان این است که نسبت به آن کتاب­ها هم طرقی دارد.

در مورد ادعای اول صاحب وسائل که می­فرماید بعضی از کتب یا به تواتر یا به واسطه قرائن برای او معلوم است و اعتبار آنها ثابت شده است عرض می­کنیم این ادعا را در رابطه با بعضی از کتب مثل کتب اربعه و کتاب­های شیخ مفید می­توان پذیرفت اما در مورد سایر کتاب­ها پذیرفتن این ادعا مشکل است و در مورد آنها باید طرق ایشان را بررسی کرد و صرف ادعای اعتبار این کتب کافی نیست بلکه باید طرقی که ایشان تا آن کتب دارد بررسی شود تا نسبت به آنها برای انسان اطمینان حاصل شود. چه بسا بعضی از این کتب دارای طریق صحیح باشند و بعضی یک طریق نداشته باشند و چند طریق داشته باشند مثل کتب شیخ طوسی که گاهی برای آنها بیش از ۱۰ طریق ذکر شده است. بهرحال بعضی از کتبی که صاحب وسائل از آنها روایت نقل می­کند جای بحث دارد و چون ما نمی­توانیم تک تک کتاب­هایی که قابل بحث است و صاحب وسائل از آنها روایت نقل کرده را مورد رسیدگی قرار دهیم لذا فقط به بررسی چند کتاب از کتب معروفه­ای که صاحب وسائل از آنها روایت نقل کرده اکتفاء می­کنیم تا معلوم شود این کتب معتبرند یا خیر؟

کتاب تحف العقول

الف) مؤلف

یکی از کتاب­هایی که در وسائل از آن روایت نقل شده کتاب تحف العقول است، کتاب تحف العقول عن آل الرسول تألیف ابی محمد حسن بن علی بن الحسین بن شعبه حرّانی است. درباره مؤلف این کتاب آنچه که می­توان ذکر کرد این است که ایشان معاصر شیخ صدوق بوده و از قدماء اصحاب و از شاگردان ابو علی محمد بن همام است و در کتب رجالی درباره او چیزی نقل نشده است؛ یعنی امثال نجاشی، شیخ طوسی و دیگر بزرگان رجال در ترجمه صاحب کتاب تحف العقول چیزی ذکر نکرده­اند. اما در کلمات متأخرین نمونه­هایی وجود دارد که درباره صاحب تحف العقول مطالبی را ذکر کرده­اند.

نظر بعضی بزرگان درباره مؤلف کتاب:

صاحب وسائل درباره ایشان می­گوید:«الشیخ الصدوق الحسن بن علی بن شعبه» [۱] که از صاحب تحف العقول به شیخ صدوق تعبیر کرده است. همچنین در کتاب دیگری درباره صاحب تحف العقول می­گوید:«ابو محمد الحسن بن علی بن شعبه فاضلٌ محدثٌ جلیلٌ له کتاب تحف العقول عن آل الرسول کثیر الفوائد مشهورٌ» [۲] .

محدث قمی هم درباره صاحب تحف العقول می­گوید:«ابو محمد الحسن بن علی بن شعبه کان رحمه الله عالماً فقیهاً محدثاً جلیلاً من مقدمی اصحابنا صاحب کتاب تحف العقول و هو کتابٌ نفیس کثیر الفائدة. قال الشیخ الجلیل العارف الربانی الشیخ حسین بن علی بن صادق البحرانی فی رسالته فی الأخلاق و السّلوک إلی الله علی طریقة اهل البیت فی أواخرها و یعجبنی أن أنقل فی هذا الباب حدیثاً عجیباً وافیاً شافیاً عثرتُ علیه فی کتاب تحف العقول للفاضل النّبیل الحسن بن علی بن شعبه من قدماء اصحابنا حتی أنّ شیخنا المفید ینقل عن هذا الکتاب و هو کتابٌ لم یسمح الدهر بمثله» [۳] ؛ محدث قمی از رساله اخلاق و سلوک إلی الله روایتی را نقل می­کند که این روایت را عجیب می­داند و می­گوید من این روایت را در تحف العقول دیده­ام که آن را ابن شعبه که از قدماء اصحاب است نوشته است بعد در ادامه می­گوید اعتبار این کتاب به اندازه­ای است که شیخ مفید هم از این کتاب روایت نقل می­کند و این کتابی است که روزگار مثل آن را ندیده است.

شبیه این تعبیرات را صاحب ریاض [۴] هم درباره مؤلف کتاب تحف العقول بکار برده است.

بهرحال با اینکه متأخرین درباره صاحب تحف العقول تعابیر فوق را بکار برده­اند اما در کتب رجالی که راجع به صاحبان کتب، مطالبی نوشته شده راجع به صاحب تحف العقول چیزی نوشته نشده است. اگر صاحب تحف العقول معاصر شیخ صدوق بوده است طبیعتاًً باید در کتب رجالی متقدم درباره او ترجمه­ای ذکر می­شد.

از طرفی هم بزرگانی مثل خود صاحب وسائل و محدث قمی و صاحب ریاض العلماء کسانی نیستند که بدون استناد و بدون داشتن مستند و دلیل قابل قبول چنین مطالبی را درباره مؤلف این کتاب ذکر کنند.

در مجموع اگر بخواهیم بین آنچه که متأخرین درباره صاحب تحف العقول گفته­اند و اینکه در بین متقدمین از علماء علم رجال چیزی درباره او گفته نشده جمع کنیم باید بگوییم مؤلف کتاب تحف العقول روایات اهل بیت را در این کتاب جمع کرده اما اینکه تا چه حدی اهل ثبت و ضبط بوده و تا چه حدی به نقل او می­توان اعتماد کرد ابهام وجود دارد و نمی­توان به صرف آنچه که متأخرین درباره او گفته­اند او را جزء محدثینی قرار دارد که قول و نظر او معتبر باشد، البته اعتبار ایشان را هم نفی نمی­کنیم؛ چون قدماء از علماء علم رجال چیزی درباره او نگفته­اند نه اینکه او را قدح و ذم کرده باشند.

بهرحال راجع به مؤلف کتاب تحف العقول از جهت اعتبار و عدم اعتبار، ابهام وجود دارد.

ب) اعتبار کتاب تحف العقول:

اما در رابطه با خود کتاب تحف العقول و اعتبار روایات این کتاب خود ایشان در مقدمه مطلبی دارند که باید ببینیم این مطلب قابل قبول است یا خیر؟

مشکل عمده کتاب تحف العقول مشکله ارسال روایات این کتاب است؛ چون در نقل روایات، بسیاری از اسناد رها شده است. در عباراتی که صاحب تحف العقول در مقدمه کتاب آورده نکاتی وجود دارد که به ما کمک می­کند تا ببینیم این کتاب تا چه حدی اعتبار دارد. ایشان در مقدمه کتاب می­گوید:«و وقفتُ ممّن انتهی إلی من علوم السّادة(ع) علی حِکَمٍ بالغة و مواعظ شافیة و أسقطتُ الأسانید تخفیفاً و ایجازاً و إن کان اکثره لی سماعاً» و باز در قسمتی دیگر از مقدمه می­گوید:«بل خذوا ما ورد إلیکم عمن فرض الله طاعته علیکم و نقلوا ما نقله الثقات عن السادات بالسّمع والطاعة و الإنتهاء إلیه و العمل به» [۵] ، مقدمه­ای که ایشان در کتاب تحف العقول ذکر کرده متضمن چند نکته است:

نکته اول: صاحب تحف العقول می­گوید من تخفیفاً و ایجازاً سند روایات را حذف کرده­ام. پس مسئله ارسال که در رابطه با سند روایات کتاب تحف العقول مطرح است درست است؛ چون به تصریح خود ایشان سند روایات را جهت تخفیف و ایجاز حذف کرده است ولی این بدین معنی نیست که روایات، نزد خود ایشان هم مرسل بوده بلکه سند روایات نزد ایشان متصل و مسند بوده و ایشان به جهت اختصار و دوری از تطویل اسناد را حذف کرده است.

نکته دوم: نکته دومی که در عبارات ایشان است این است که اکثر روایات مسموع است.

نکته سوم: نکته سوم اینکه می­گوید این روایات را از ثقات نقل کرده­ام.

پس ایشان ادعا می­کند که سند روایات را از باب تخفیف و ایجاز حذف کرده و اکثر روایات هم مسموع هستند و همچنین ادعا می­کند که از ثقات نقل می­کند.

سؤال این است که مطالبی که ایشان در مقدمه کتاب تحف العقول ذکر می­کند آیا اعتبار و صحت روایات این کتاب را اثبات می­کند یا خیر؟

خود صاحب تحف العقول به صراحت، شهادت به اعتبار روایات این کتاب نداده است بر خلاف بعضی از کتب مثل کتب اربعه که مؤلفین آن کتب شهادت بر اعتبار روایات کتاب داده­اند. نهایت چیزی که ایشان می­گوید این است که می­گوید: اسناد روایات حذف شده و اکثر روایات، مسموع است و روایات را از ثقات نقل می­کنم.

حال اگر ما مجموع این سه نکته­ای که ایشان در مقدمه ذکر کرده را شهادت بر اعتبار روایات کتاب تحف العقول بدانیم؛ یعنی از ضمیمه این سه نکته نتیجه بگیریم که صاحب تحف العقول در واقع شهادت بر صحت و اعتبار روایات کتابش می­دهد ممکن است کسی از این شهادت اطمینان به روایات کتاب تحف العقول پیدا کند ولی واقع این است که از این مطلب نمی­توان به صحت روایات کتاب تحف العقول اطمینان پیدا کرد و نهایت چیزی که می­توان گفت این است که بگوییم این کتاب دارای این خصوصیات است که صاحب کتاب تحف العقول در مقدمه کتاب ذکر می­کند اما اینکه بگوییم روایات این کتاب صحیح و معتبر است از نکات مذکور در مقدمه کتاب قابل استفاده نیست بنابراین ما در مورد روایات این کتاب نمی­گوییم روایات این کتاب معتبر نیست بلکه می­گوییم روایات کتاب تحف العقول باید مورد بررسی سندی قرار بگیرد و صرف نقل صاحب وسائل از کتاب تحف العقول به معنای اعتبار روایت نیست و سند این روایات باید بررسی شود.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . وسائل الشیعه، ج۲۰، فائده رابعه، ص۴۱.

[۲] . امل الامال، قسم ثانی، ص۷۴.

[۳] . سفینة البحار، ج ۴، ص۴۴۱.

[۴] . ریاض العلماء، ج۱، ص۲۴۴.

[۵] . تحف العقول عن آل الرسول، ص۴-۲.