جلسه پنجاه و دوم-بررسی ادله منع از احتیاط


دانلود-جلسه پنجاه و دوم-PDF

بررسی ادله منع از احتیاطجلسه پنجاه و دوم
بررسی ادله منع از احتیاط
۱۸/۱۰/۱۳۸۹

خلاصه بحث گذشته:

بحث در دلیل هفتم بود، دلیل هفتم این بود که احتیاط مستلزم لعب به امر مولی است جایز نیست و لذا مخصوصاً در جایی که مستلزم تکرار باشد. احتیاط مستلزم لعب به امر مولی است و لعب به امر مولی قبیح است پس احتیاط هم قبیح است. این اجمال دلیل هفتم بود. بر این دلیل اشکالاتی وارد شده که دو اشکال را بیان کردیم.

اشکال سوم: کلام محقق اصفهانی

اشکال سوم به این دلیل از ناحیه مرحوم محقق اصفهانی می­باشد.

مرحوم محقق اصفهانی نسبت به کلام این مستدل که مدعی است احتیاط چون مستلزم تکرار عمل است لعب و عبث به امر مولی می­باشد و لذا جایز نیست. سه احتمال در مورد این کلام می­دهند که این سه احتمال در واقع مربوط می­شود به وجه اخلال لعب به عمل، یعنی اینکه می­گویند لعب به امر مولی این لعب یک عنوان کلی می­باشد که باید معلوم شود باعث چه مشکلی است و از چه ناحیه­ای به این عمل خلل وارد می­کند؟ مرحوم محقق اصفهانی در اینجا سه احتمال ذکر می­کند:

احتمال اول: احتیاط و تکرار عمل از این جهت مشکل ایجاد می­کند که مضر به داعی و به قصد امر است به گونه­ای که در عمل احتیاطی فعل به داعی امر انجام نمی­شود. اگر می­گوییم احتیاط لعب به امر مولی است یعنی احتیاط باعث می­شود این عمل بدون قصد امر بیاید.

احتمال دوم: این لعب در واقع به عنوان شریک در داعی است یعنی باعث می­شود عامل به احتیاط دو داعی برای عمل خود داشته باشد یکی خود امر و یکی لعب.

احتمال سوم: منظور این است که خود همین عمل به خاطر تکرار عنوان لعب پیدا می­کند و چون عنوان لعب قبیح است لذا این عمل قبیح شمرده می­شود به همین خاطر است که ما می­گوییم احتیاط جایز نیست.

در بین این سه احتمال با توجه به تقریری که از استدلال بیان کردیم، طبیعتاً احتمال اول و احتمال دوم بعید به نظر می­رسد که مراد مستدل باشد و با احتمال سوم سازگارتر است. لذا خود ایشان هم اشاره می­کنند که بعید است منظور مستدل احتمال اول باشد یا احتمال دوم و بیشتر احتمال سوم مراد مستدل است اما بهر حال این سه احتمالی است که در کلام مستدل می­شود داد.

مرحوم محقق اصفهانی می­گویند: اینکه ما می­گوییم احتیاط لعب به امر مولی است باعث می­شود که عمل بدون داعی و قصد امر بیاید یا باعث می­شود که تشریک در داعی پیدا شود و یا اینکه نه کاری به قصد و داعی ندارد بلکه باعث می­شود این عمل معنون به عنوان لعب شود و لعب هم قبیح است و لذا بواسطه قبحی که این عمل پیدا می­کند ما حکم به عدم جواز احتیاط می­کنیم. لذا مرحوم محقق اصفهانی هر سه احتمال را ابطال می­کنند و می­گویند که امر این دلیل خارج از این سه احتمال نیست و اگر هر سه احتمال را باطل کردیم طبیعتاً این دلیل خود به خود مردود می­شود.

بطلان احتمال اول: می­فرمایند اینکه ما بگوییم این فعل و عمل که تکرار شده این به قصد امر ضربه می­زند، این خلاف فرض است چون فرض ما در باب احتیاط این است که شخص محتاط عمل خود را به داعی همان امر واقعی انجام می­دهد و اگر مثلاً کسی مردد در قبله است و به چهار طرف چهار نماز می­خواند آنچه که داعی برای اتیان به صلاة در چهار جهت است همان امر مولی و خداوند است. اگر این امر نبود اصلاً این شخص نماز نمی­خواند و اگر از این شخص سؤال شود که چرا نماز می­خوانی می­گوید که چون خداوند امر کرده، اگر سؤال شود که چرا چهار تا نماز می­خوانی می­گوید که چون من نمی­دانم امر واقعی به کدام طرف تعلق می­گیرد یعنی خود این شخص محتاط در پاسخ به سؤال از اینکه چرا نماز می­خوانی و داعی تو بر انجام نماز چیست می­گوید امر مولی و همچنین در مورد چهار نماز خواهد گفت چون امر واقعی را نمی­دانم.

پس فرض ما این است که داعی شخص محتاط خود امر به صلاة است لذا اگر شما بیایید بگویید که تکرار عمل موجب ضربه به داعی امر است این خلاف فرض است و قابل قبول نیست. لعب به قصد امر لطمه­ای نمی­زند یعنی حتی اگر بپذیریم که تکرار لعب است ولی این لطمه­ای به قصد امر نمی­زند.

سؤال: قسمت دوم جواب شما را قبول ندارم که حتی اگر تکرار موجب لعب باشد لطمه­ای به قصد امر نمی­زند.

استاد: یک جواب بیشتر نیست، این لعب ضربه­ای به قصد امر نمی­زند. این فرمایش خود محقق اصفهانی می­باشد. مانند اینکه گاهی نماز می­خوانی ولی هدف این است که ورزش می­کنید که در اینجا داعی لعب است ولی گاهی داعی شما انجام و اتیان امر مولی است و چون به یک طرف یقین ندارد به چهار طرف می­خوانید اینجا داعی بر این تکرار این است که نمی­داند امر خداوند به کدام طرف متعلق شده.

بطلان احتمال دوم: از پاسخی که به احتمال اول دادیم، بطلان این احتمال نیز روشن می­شود چون اگر این عمل تکرار شود و شخص احتیاط کند و مورد سؤال قرار بگیرد باز می­گوید بخاطر امر مولی که احتمال تشریک در داعی خلاف فرض است. یعنی امر مولی وجود دارد و تشریک در داعی یعنی خروج از فرض و شما که می­گویید که تکرار عمل موجب تشریک در داعی است این خروج از فرض است.

بعلاوه اینکه اساساً تشریک عبادت را باطل می­کند و این مطلب روشن است که اگر کسی در عبادت خود تشریک داخل کند و شریک برای قصد و انگیزه­ی خود درست کند عبادتش باطل خواهد بود. خود محتاط هم منکر این تشریک در داعی می­باشد و هیچ وقت نمی­گوید که این عمل را انجام می­دهم به دو دلیل یکی امر شارع و دیگری لعب و عبث به امر مولی. لذا ایشان می­فرماید که این احتمال هم باطل است.

بطلان احتمال سوم: بیان محقق اصفهانی این است که: خود عمل عنوان لعب پیدا کند یعنی کاری به قصد و داعی نداریم بلکه چون لعب قبیح است لذا باعث می­شود خود عمل عنوان قبیح پیدا کند و کسی که احتیاط می­کند این تکرار او عنوان لعب پیدا می­کند و اینها چون عنوان لعب و قبیح پیدا می­کند لذا به عنوان امتثال قابل قبول نیستند و امتثال محسوب نمی­شود. مسئله این است که عرف می­بیند که این یک عملی را تکرار می­کند و تکرار عمل هم به این شکل از نظر عرف لعب می­باشد و لعب هم قبیح است لذا عرف می­گوید که خدا را بازیچه قرار داده­ای؟ با سؤال کردن و امتثال تفصیلی خودت را نجات بده و این امتثال نیست.

پس تکرار عمل از دید عرف لعب است و لازم نیست خود فرد قصد لعب داشته باشد، خود عمل به این شکل یک نوع لعب به امر مولی است و قبیح است. یعنی کسی که می­بیند می­گوید این بازیچه قرار دادن امر مولی است.

اگر هم عنوان لعب پیدا کرد و قبح آن ثابت باشد نمی­توان گفت که اطاعت امر مولی می­کند.

مرحوم محقق اصفهانی می­فرماید در اینجا دو احتمال و دو صورت می­توان تصویر کرد:

صورت اول: اینکه بگوییم سبب لعب خود عمل است یعنی «العمل المکرر لعبٌ»، یعنی این نماز چون تکرار می­شود لعب است. طبق این بیان پس از خواندن نماز اول، نماز دوم را که خواند معنون به عنوان لعب می­شود و همچنین نماز سوم و نماز چهارم عنوان لعب به آنها تعلق می­گیرد. در اینجا خود چهار تا عمل ما عنوان لعب پیدا می­کند و می­شود قبیح و لذا امتثال محقق نیست.

صورت دوم: این است که آنچه که موجب لعب است تکریر العمل است یعنی تکرار عمل موجب لعب است نه خود عمل مکرر.

تفاوت بین دو صورت: تکریر العمل یعنی تکرار کردن عمل موجب لعب است و تا عمل تکرار نشده لعب تحقق پیدا نمی­کند و بعد تکرار لعب تحقق پیدا می­کند. در صورت دوم تا احتمالات بعدی را انجام ندهید لعب صدق نمی­کند و بعد از فراغ از عمل آن وقت است که عنوان لعب تحقق پیدا می­کند اما در صورت اول همه عمل­ها لعب است از اول تا چهارمی لعب است. به عبارت دیگر در صورت دوم مجموع من حیث المجموع لعب است بخلاف اول.

مرحوم محقق اصفهانی می­فرماید استدلال شما تکرار عمل موجب لعب است نظر به صورت اول داشته باشد سخن درستی می­باشد و ما قبول داریم. اما اگر تکریر العمل باشد سخن شما اشکال دارد برای اینکه تا بعد از پایان تکرار اصلاً مشکلی برای لعب و صدق امتثال نیست و در اینجا در واقع کسی که احتیاط می­کند اینچنین می­باشد. به عبارت دیگر مرحوم محقق اصفهانی می­فرمایند که اطاعت یقینی به دو نحو حاصل می­شود یا امتثال تفصیلی و یا به اتیان به احتیاط و امتثال اجمالی، حالا اتیان به دو نماز و سه نماز بستگی دارد به اینکه در چه شرایطی باشد. هم امتثال تفصیلی و هم اجمالی چون موجب یقین به تحصیل امتثال و اطاعت اوامر است هیچ کدام موجب لعب و عبث نیستند. در امتثال اجمالی و احتیاط بالاخره این شخص می­داند یکی از این چهار عمل مصداق امر واقعی است اما اجمالاً می­داند و دقیقاً نمی­داند که کدام مصداق امتثال می­باشد. آنچه که موجب لعب است تکرار عمل است یعنی تکرار آن عمل باعث می­شود معنون به عنوان لعب بشود. به عبارت دیگر مجموع من حیث المجموع لعب است ولی یکی از آنها حتماً مطابق با واقع خواهد بود.

نتیجه: نتیجه این است که اگر مراد تکریر العمل باشد مجموع من حیث المجموع لعب باشد تا آخرین عمل انجام نشود عنوان لعب صادق نخواهد بود لذا لطمه­ای هم به امتثال نمی­زند.

ایشان در ادامه می­فرماید که همه­ی مطالبی که ما عرض کردیم در فرضی است که شخص متمکن امتثال تفصیلی به معنای امتثال علمی و یقینی باشد چون امتثال تفصیلی دو فرد دارد تارة امتثال تفصیلی امتثال علمی و یقینی است مانند اینکه کسی در زمان حضور از خود امام معصوم سؤال کند. و تارة امتثال تفصیلی علمی و یقینی نیست مانند اجتهاد و تقلید طبیعتاً این نوع یقینی نیست.

حالا می­فرماید در جایی که امکان امتثال تفصیلی یقینی باشد، شاید به اصطلاح جای اینکه بگوییم تکریر عمل لعب است باشد ولی جواب آن را دادیم. یعنی فرض ما تا اینجا درباره شخصی بود که متمکن از امتثال تفصیلی به معنای امتثال علمی و یقینی باشد مثلاً سؤل از معصوم بکند اما اگر شخص از راه اجتهاد و تقلید حکمش را بدست می­آورد و فرض هم این است که یقین ندارد او را به واقع برساند در صورتی که در مورد احتیاط یقین دارد که واقع را انجام داده است. اگر اینچنین باشد و امر وی دائر بین احتیاط و اجتهاد تقلید که شاید او را به واقع برساند کدام مقدم است؟ احتیاط مقدم می­باشد چون در اینجا با احتیاط به واقع می­رسد. [۱]

«والحمد لله رب العالمین»



[۱] . بحوث فی الأصول، رسالة اجتهاد و تقلید، ص ۱۸۵-۱۸۶.