خارج اصول – جلسه هشتاد و نهم – اقسام وجوب – واجب تخییری – قول سوم و بررسی آن

جلسه ۸۹ – PDF

جلسه هشتاد و نهم

اقسام وجوب – واجب تخییری – قول سوم و بررسی آن

۱۳۹۷/۱۲/۲۲

 

در تصویر واجب تخییری اقوالی بیان شد. تاکنون به دو وجه و دو قول اشاره کردیم، هر دو وجه محل اشکال و ایراد است.

قول سوم

منظور از واجب تخییری این است که این واجب عندا… معلوم و معین است، لکن برای ما معلوم نیست. ما نمی‎دانیم «هذا واجب او ذاک» این واجب است یا آن واجب است، اما نزد خدا وجوب تعیینی دارد.
تقریبا سه وجهی که تاکنون گفتیم همه در این جهت مشترک هستند که واجب تخییری چیزی غیر از واجب تعیینی نیست.
در وجه اول گفته شد که وجوب دو طرف واجب تخییری هر دو تعیینی است، لکن یک شرطی در کنارشان اخذ شده است.
در قول دوم گفته شد که طرفین واجب تخییری وجوبش تعیینی است ولی اگر یکی از این دو اختیار و اتیان شود، باعث اسقاط تکلیف دیگر می‎شود.
طبق قول سوم واجب تخییری فی الواقع تعیینی است. یعنی یکی از این دو طرف واجب که بینشان مخیریم، نزد خدا وجوب تعیینی دارد، ولی ما مخیر قرار داده شدیم بین این واجب یا آن واجب. به عبارت دیگر در قول سوم بحث در این است که واجب تخییری یعنی «مایختاره المکلف» آن‎چه که مکلف آن را اختیار می‎کند، «فی علمه عزوجل» البته آن کسی که می‎گوید: عند الله معلوم است ولی برای ما معلوم نیست معنایش این است که آن چه که ما اختیار می‎کنیم نزد خدا معلوم و معین است.

بررسی قول سوم  

این قول واین احتمال نیز مبتلا به اشکال است.

اشکال اول 

لازمه این قول این است که واجب متعدد شود. زیرا اطراف واجب تخییری متعدد است و حداقل دو طرف دارد و هر کدام از مکلفین یک طرف را اختیار می‎کنند، یکی نماز جمعه را اختیار می‎کند و یکی نماز ظهر را. اگر بگوییم واجب تخییری یعنی آنچه که مکلف اختیار می‎کند عند الله عزوجل، معلوم است؛ اما چون اختیار مکلف متفاوت است لازمه ‎اش این است که واجب‎ها هم مختلف شوند. یعنی کأنه گاهی این فعل واجب باشد وگاهی آن فعل واجب شود. بالاخره واجب یک چیز است یا دو چیز؟ اگر واجب یک چیز است و آن همان چیزی است که خدا می‎داند، بحث این است که آنچه که خدا می‎داند عبارت است از مختار مکلف و چون مکلفین متفاوت می‎باشند مختارشان نیز فرق می‎کنند. پس لازم می‎آید که واجب متعدد شود، واجب چند چیز باشد. در حالیکه تعدد و تغییر واجب مطلبی نیست که بتوان به آن ملتزم شد. یقین داریم که این مطلب درست نیست. می‎د‎انیم که همه مکلفین به یک چیز مکلف شده‎اند و این واجب تغییر نمی‎کند، در حالیکه لازمه این قول تغییر و اختلاف و تعدد در واجب است.
سوال:
استاد: مثلا شما می‎گویید: نماز جمعه واجب تخییری است و من می‎خواهم نماز جمعه بخوانم، دوست شما روز جمعه نماز ظهر می‎خواند. طبق این احتمال واجب چیست؟ ما هو معین عند الله و آنچه که عند الله معین است چیست؟ همان است که مکلف اختیار می‎کند و اینجا اختیار شما با اختیار دوستتان فرق می‎کند پس معلوم می‎شود که واجب یکی نیست. خدا علم دارد که شما جمعه را اختیار می‎کنید و علم دارد که او ظهر را اختیار می‎کند. پس ما این جا دو واجب داریم نه یک واجب درحالیکه قطعا اینگونه نیست.

اشکال دوم 

اگر فرض کنیم هر دو طرف واجب تخییری به یک اندازه محصل غرض هستند؛ یعنی در تحصیل غرض از واجب، فرقی بین نماز جمعه و نماز ظهر نیست، می‎گوییم: چرا از ابتدا شارع دو تکلیف و دو کار پیش روی مکلف قرار داده است. اگر هر دو به یک اندازه غرض از تکلیف را حاصل می کنند، یعنی نماز ظهر به همان مرتبه و درجه‎ای تحصیل غرض می‎کند که نماز جمعه می‎کند، اگر اینچنین است، اصلا چه داعی داشته که دو تکلیف قرار دهد؟ این فعل از حکیم عاقل سر نمی زند که تخییر را در جایی که طرفین تخییر به یک اندازه محصل غرضند پیش روی مکلفین قرار دهد.

اشکال سوم 

بحث ما در مورد حقیقت واجب و به ویژه واجب تخییری در مطلق موالی است. یعنی هم در مورد جعل از ناحیه مولای عرفی و هم از ناحیه مولای حقیقی. وقتی می‎خواهیم اوامر و نواهی و واجب و تقسیمات واجب را تحلیل کنیم، نباید طوری تحلیل کنیم که فقط مختص به خدا و شارع مقدس باشد. اتفاقا به عکس، تحلیل ما از حقیقت امر و نهی و اقسامشان، همه به نحوی است که نتیجه‎اش این است که شارع هم مانند عرف در قانون گذاری عمل می‎کند، شارع یک سیره غیر عقلایی در قانون گذاری پیش نمی‎گیرد که برای عقلا قابل فهم نباشد. شارع هم مثل همه عقلاء با همان روش متعارف عقلاء مبادرت به قانون‏گذاری و امر و نهی و امثال آن می‎کند. بنابراین وقتی ما می‎خواهیم تصویری از امر و نهی یا وجوب یا اقسام واجب ارائه دهیم باید به نحوی باشد که شامل موالی عرفی و قانون‎گذاری عرفی هم بشود.
با ملاحظه این نکته عرض می‎کنیم که این تحلیل از وجوب تخییری قابل تطبیق بر موالی عرفی و قانون گذاران بشری نیست. بالاخره در عرف قوانینی داریم که این تخییر در آن وجود دارد. گاهی قانونی تصویب می‎شود که مردم را مخیر بین دو راه می‎کند که تکلیف الزامی را هر دو طرف دارند. آیا می‏توانیم بگوییم حقیقت واجب تخییری و الزام تخییری آن واجبی است که نزد قانون‎گذار معلوم است که مکلف کدام را اختیار می کند؟ آیا این را در مورد قانون گذاران عرفی می‎توانیم بگوییم؟ می‎توانیم بگوییم وجوب این مسئله تخییری است و معنای وجوب تخییری این است که قانون گذار می‎داند که مکلفین چه راهی را برای اتیان به واجب اختیار می‎کنند؟ این اصلا در مورد بشر امکان ندارد. فقط خداست که می‎داند که الی یوم القیامه چه کسی کدام طرف واجب تخییری را اختیار می‎کند. بله شما می توانید آن‎جا بگویید: واجب تخییری یعنی واجبی که عند الله معین است که مکلفین کدام را اختیار می‎کنند. البته صرف نظر از اشکالات دیگر.
به هر حال اولین رکن این قول و مهمترین پایه‎اش داشتن علم غیب است، خدا علم غیب دارد و به نوعی می‎توانید تصویر کنید که واجب تخییری یعنی «مایختاره المکلف فی علمه عزوجل» آنچه مکلف اختیار می کند در علم الهی. یعنی خدا می‎داند که چه چیزی واجب است، زیرا می‎داند که چه کسی چه چیزی را انتخاب کرده است. حال آن اشکالات دیگر بماند، اصلا لفظ «علم بما یختاره المکلف» در مورد غیر خدا امکان ندارد. لذا این تصویر به هیچ وجه قابل قبول نیست.
بنابراین قول سوم نیز باطل است.

یک تغییر کوچک

چون در ماه رجب هستیم و ایام اعتکاف نزدیک است یک حدیث قدسی نقل می‎کنم بر طبق این حدیث خداوند متعال می‎فرماید: «جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ حَبلاً بَيني و بَينَ عِبادي، فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِي»
 من این ماه را یک ریسمانی بین خودم و بندگان خودم قرار دادم. کسی که اعتصام به این ماه پیدا کند کسی که به این ماه چنگ بزند به وصال من می رسد. در اینکه این ماه یک ماه ویژه است بحثی نیست. یکی از ویژگیهای این ماه این است که این که اعتصام به این ماه موجب وصال است اما مهم این است که اعتصام به این ماه چگونه است؟ چنگ زدن به این ماه متصل شدن به این ریسمان چگونه است؟ این نکته‎ای است که باید به آن توجه کرد. به هر حال باید از فرصت این ماه برای توجه بیشتر به خداوند متعال و خضوع بیشتر، وابستگی بیشتر به خدا و انقطاع عن الغیر استفاده کنیم. عبادات ما، عبادت شبانه ما در این ماه خیلی موثر است. طبق فرمایش پیامبر(ص) رجب ماه بارش رحمت الهی است: «رجب شهر الله الأصبّ یصب الله فیه رحمته علی عباده» رجب ماه بارش رحمت است تعبیر بارش رحمت یعنی همه جا رحمت الهی فوران دارد. مهم این است که ما خودمان را در معرض این بارش قرار دهیم. این یک حرکت کوچک می خواهد. اگر الان باران بیاید و ما زیر سقف باشیم باران به ما نمی‎خورد. اگر می خواهیم باران به ما بخورد یک حرکت کوچک می‎خواهد؛ یعنی برویم در حیاط تا از این باران استفاده کنیم. ماه رجب اگر به عنوان ماه بارش الهی معرفی شده است یک تغییر می تواند ما را  در معرض این بارش قرار دهد و ما را از آن بهره مند کند. این حداقل گام برای وصال حق تعالی است.
اعتصام به این ماه یک پیش نیاز مهم دارد. اگر این پیش نیاز مهم تحقق پیدا کند پایین ترین مراحل وصال هم محقق می شود. پیش نیاز وصال، تغییر است یعنی باید یک تغییری در خودمان بدهیم. این تغییر مقدمه می شود که بارش رحمت الهی شامل ما شود و به مرتبه ضعیفی از وصال را برسیم و بعد این خودش آغاز یک حرکت عمیق و موثر و سازنده می شود. ما گاهی بدون این تغییر و انتقال به اعمال ظاهری می پر دازیم ولی آن چیزی که باید ما را به واقع در معرض بارش الهی قرار دهد به آن توجه نداریم.

بیانیه مقام معظم رهبری نقشه راه انقلاب است

در مورد بیانیه رهبر معظم انقلاب که به عنوان گام دوم انقلاب معرفی کردند و بحث ها و مطالب زیادی مطرح شده است.
نمی دانم این بیانیه را مطالعه کردید یا خیر، ولی توصیه می کنم آن را مطالعه کنید. انصافا بیانیه به عنوان این که ما کجا بودیم و کجا هستیم و کجا خواهیم رفت، حدیث معرفت انقلاب است. ما در مورد انسان داریم که «رحم الله من عرف من این و فی این و الی این» خدا رحمت کند کسی را که بفهمد کجا بوده و کجا هست و کجا خواهد رفت. این مسیر خود شناسی که کجا بودیم و کجا هستیم و کجا خواهیم رفت یک مسیری است که برای موجوداتی که حیات اعتباری دارند هم باید مورد نظر باشد. بالاخره این انقلاب به عنوان یک موجود زنده موثر پابرجا یک تولدی داشته، یک مدتی از عمر این انقلاب گذشته و یک مسیری را در آینده باید طی کند. طبیعتا در گذشته موفقیت های بسیاری نصیب شده اشکالاتی هم در گذشته بوده، الآن هم به هر حال با وجود همه اشکالات، موفقیت های بزرگ و غیر قابل انکاری نصیب انقلاب و کشور و مردم شده است، ضمن همه کاستی ها، انقلاب یک مسیری باید در آینده برود که آن قوت ها بیشتر و ضعف ها کمتر شود. این بیانیه نقشه راه انقلاب در آینده است.
متاسفانه یکی از مشکلاتی که ما در این کشور داریم هیاهو کردن بدون برنامه و اقدام عملی است. ما عادت داریم سر چیزهایی هیاهو می کنیم اما برنامه ریزی و عمل نداریم. شما در این سال های گذشته نگاه کنید خیلی اوقات، مطالب و سخنان ارزشمندی بزرگان گفتند، رهبری فرمودند، و در همان آغاز یک سر و صدا و بیانیه و راهپیمایی شده اما عملا کاری صورت نگرفته است. فوقش یک همایشی ترتیب دادند اما این که این ها عملیاتی شوند کمتر ما دیدیم. متاسفانه در خیلی از مسایل همینطور است. به جای این که این را کاملا با جزییات برنامه ریزی کنیم و ببریم در ساختار جاری نماییم و حتی اگر نیاز به اصلاح ساختار است، اصلاح کنیم که این ها عمل شود، ولی کمتر اتفاق می‎افتد.
مشکل دیگر این است که هر کسی مناسب با ذوق خودش، نه نیازهای اصلی، مطالب را تفسیر می کند؛ یعنی ما عادت داریم در خیلی امور از شخصیت ها و سخنان آن‎ها کاریکاتور می سازیم. یعنی یک گوشه را برجسته می کنیم و بقیه اعضاء رئیسی مغفول متروک می ماند. همه این ابتلاء را دارند.
ما واقعا درباره همه امور، در مورد معرفی اهل بیت، در ارائه الگو، در مسائل انقلاب در مسائل مختلف این دو اصل را باید رعایت کنیم.
 یکی اینکه اقدامات ما فقط منحصر در تبلیغات سطحی و چشم پر کن نباشد. تبلیغات لازم است اما مهمتر از تبلیغات، عمل است.
دیگر آنکه از کاریکاتوری کردن موضوعات بپرهیزیم. آن‎چه هست را به نحو کامل ارائه دهیم، نه اینکه با ذوق خودمان یک بخش را گزینش کنیم و یک بخش را حذف کنیم.
با ملاحظه این دو نکته عرضم این است که این بیانیه واقعا بیانیه دقیق و ارزشمند است و هوشمندانه و امیدوارانه نوشته شده است. مطالب زیاد است و من نمی خواهم به یک بخش بپردازم. اما ایشان در این بیانیه به مطالب مختلفی توجه دادند. سر فصل هایی که خود ایشان به آن اشاره کردند علم  و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی، روابط خارجی، مرز بندی با دشمن و سبک زندگی است. این ها سرفصل های بیانیه مهم معروف به گام دوم است و واقعا یک جامعیتی در این بیانیه هست که می طلبد به طور جدی به آن توجه شود و زمینه های عملیاتی کردن آن فراهم شود.
ایشان توصیه هایی در مورد این سرفصل ها دارند. این که عرض کردم خدا رحمت کند کسی که بشناسد خودش را که از کجا آمده در کجا هست  و به کجا می رود، در این بیانیه در مورد انقلاب این سیر تبیین شده است؛ یعنی این که ما در گذشته تاریخی خود در این کشور کجا بودیم و چه مشکلات جدی داشتیم چه انحطاط هایی داشتیم و انقلاب چه کرد و الان کجاییم و در عین حال چه کاستی ها و نقص هایی وجود دارد و این که کجا باید برویم در عرصه اقتصاد، درعرصه علم و در عرصه معنویت و اخلاق و استقلال و آزادی؛ مثلا در مورد آزادی ایشان فرمودند که آزادی تفضل حکومت ها به مردم نیست این یک نیاز فطری انسان است و حکومت‎ها باید ابزار آن را فراهم کنند یا مثلا در مورد معنویت و اخلاق، می‎فرماید: معنویت به معنای برجسته کردن ارزش های معنوی از قبیل اخلاص و توکل و ایمان در خود و جامعه است و اخلاق به معنای رعایت فضیلت هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع و اعتماد به نفس و دیگر خلقیات نیکو است. معنویت و اخلاق جهت دهنده همه حرکت ها و فعالیت های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه ماست. ایشان معنویت و اخلاق را به عنوان جهت دهنده همه حرکت ها و فعالیت های اجتماعی معرفی کرده‎اند.
سپس در ادامه می‎فرماید: بودن آن ها محیط زندگی را حتی با کمبودهای مادی بهشت می سازد و نبودن آن ها حتی با برخورداری مادی جهنم می‎آفریند.
اگر فرصتی شود باید کامل در این‎باره صحبت کنیم.
این یک جهت گیری کلی جامعه و انقلاب است در آینده در اقتصاد همینطور است در مورد سبک زندگی همینطور است، در مورد فساد همینطور است این که تعبیر کردند فساد را به عنوان یک توده چرکینی که در کشورها و نظام ها اگر دربدنه حکومت ها عارض شود زلزله ویرانگر و ضربه زننده به مشروعیت آن‎ها است، این یک اصل و مطلب بسیار مهم است.
در مورد ظرفیت نظام سازی انقلاب، می‎فرماید: این انقلاب نظام سازی می تواند بکند. می تواند تمدن سازی کند. تحولات فردی و اجتماعی بسیاری بوجود آورده است و از این به بعد بیشتر باید به وجود آورد.
مطالب این بیانیه بسیار ارزشمند است و به نظر من این بیانیه باید هم یک مبنایی برای بررسی کاستی ها و اشکالات در فضای موجود و هم نقشه راه برای آینده مورد توجه قرار بگیرد و به ضمیمه اهداف اولیه انقلاب و آرمان های امام راحل عظیم الشأن شاخصی شود که با این شاخص همیشه ارزیابی کنیم که چه اشکالاتی داریم کجا هستیم و کجا باید برویم این به هر حال خیلی مهم است. انشاء الله هر کسی به سهم خودش در مورد تحقق این نقشه راه کوشش و تلاش داشته باشد.