تذکرات اخلاقی

احمق ترین مردم

روایتی از امیر المؤمنین علی علیه السلام که حضرت می­فرماید: «احمق الناس من انکر علی غیره رذیلةً و هو مقیمٌ علیها».[۱] احمق ترین مردم کسی است که بر دیگری به واسطه یک رذیلت و خصلت زشت اخلاقی خرده می­گیرد در حالی که خودش در آن رذیلت غرق است و با آن زندگی می­کند. انسان به دلائل مختلف از جمله حب ذات (که اصل و اساس این امور حب ذات انسان است)، اشکالات و نقاط تاریک و سیاه خودش را نمی­بیند اما کوچکترین نقطه­ی تاریک و سیاه در دیگران به ذهنش بزرگ جلوه می­کند. ما عادت داریم دیگران سرزنش را کنیم به خاطر بعضی از کارها مثل اینکه می­گوییم که فلانی غیبت نکن اما نوبت خودمان که می­رسد به راحتی غیبت

نادان ترین مردم

امیرالمؤمنین علی(ع) می¬فرماید:«أجهل النّاس المغتر بقول مادحٍ متملق یحسّن له القبیح و یبغّض إلیه النّصیح»؛ علی(ع) می¬فرماید: نادان¬ترین مردم کسی است که به واسطه گفتار یک ستایش¬گر چاپلوس فریب بخورد که این ستایش¬گر چاپلوس بدی¬ها را برای او خوب جلوه می¬دهد؛ یعنی در عین حال که خودش می¬داند این کار قبیح است اما او را بر همان کار قبیح ستایش می¬کند و کسانی را که این شخص را نصیحت می¬کنند در ذهن او مبغوض جلوه می¬دهد؛ یعنی کاری می¬کند که نصحیت و نصیحت کننده در ذهن انسان مورد بغض واقع شوند. پس علی(ع) می¬فرمایند نادان¬ترین مردم کسی است که از سخن ستایش¬گر چاپلوس فریب بخورد؛ چون وقتی چنین شخصی قبایح و زشتی¬ها را نزد انسان خوب و نصحیت کننده¬گان را

ثمره عبرت آموزی

روایتی است از امیرالمؤنین علی علیه السلام: «الاعتبار یثمر العصمة».[۱]  می­فرمایند: نتیجه و ثمره­ عبرت گرفتن، عصمت است؛ یعنی اگر کسی از اعمال گذشته خودش عبرت بگیرد یا جامعه­ای از اعمال گذشته خود عبرت بگیرد یا خانواده­ای از اعمال گذشته خود عبرت بگیرد، و به طور کلی اگر عبرت آموزی را سر لوحه­ی کار خودش قرار بدهد این از لغزش­ها جلوگیری می­کند؛ میوه­ی اعتبار و عبرت، عصمت است. اینکه انسان از خطاهای خودش و دیگران (نه فقط از خطاهای خودش)  و از تاریخ جامعه خودش و از تاریخ جوامع دیگر عبرت بگیرد، موجب عصمت است (عصمت نه به معنای مصطلح آن). متأسفانه بیشترین گرفتاری­های شخصی و اجتماعی ما معلول عدم اعتبار و عبرت است؛ این خیلی مهم است یعنی اینکه

رفیق شفیق

امیرالمؤمنین علی(ع) درباره رفیق و کسی که شایستگی رفاقت دارد می­فرمایند:«مَن دعاکَ إلی الدّار الباقیة و أعانکَ عَلی العمل لها فهو الصّدیق الشّفیق»؛ کسی که تو را به سوی آخرت و سرای باقی بخواند و به تو در عمل برای آخرت کمک کند صدیق شفیق و دوست و رفیق مشفق و دلسوز است. انسان به دلائل مختلف مثلاً اینکه مدنی بالطبع است و نیاز به ارتباط با دیگران دارد در بین ارتباطات خودش کسانی را به عنوان دوست برمی­گزیند، بخشی از خصلت­ها، روحیه­ها یا منافع مشترک منشأ پیوندهایی به نام دوستی می­شود، دوستی، هم خیلی خطرناک است و هم خیلی مفید، بسیاری از قِبل دوستان خوب پیشرفت­های بزرگی کرده­اند و بسیاری هم از قِبل دوست بد به ورطه هلاکت و

شرم از خدا

روایتی است از امام موسی بن جعفر علیهما السلام که در کتاب تحف العقول نقل شده است؛ امام کاظم (علیه السلام) می­فرماید: «إستحیوا من الله فی سرائرکم کما تستحیون من الناس فی علانیتکم».[۱] در خفا و پنهان از خدا شرم و حیا کنید همانگونه که در آشکار از مردم حیا می­کنید. انسان اگر به این نقطه برسد خیلی جایگاه مهمی می­باشد؛ صرف نظر از بعضی انسان­هایی که هیچ ابائی از انجام بعضی کارها در انظار مردم ندارند عموم مردم بهرحال همین که می­بینند دو چشم ناظر آنهاست با احتیاط رفتار می­کنند یعنی به گونه­ای عمل می­کنند که در دید بیننده باعث کوچکی و حقارت و تخفیف آنها نشود. ببینید در انظار دیگران درباره نوع غذا خوردن و کیفیت لباس پوشیدن

حقد و کینه

امام صادق(ع) فرموده¬اند:«المؤمن یَحقِدُ مادام فی مَجلسه فإذا قام ذهب عنه الحِقد» بنا به فرمایش امام صادق(ع) یکی از علامات ایمان این است که مؤمن اهل حقد و کینه نیست. روایات دیگری هم به همین مضمون وارد شده که می¬فرماید اگر در دل انسان حقد و کینه نباشد نشانه ایمان است. امام صادق(ع) می¬فرمایند: کینه و حقد مؤمن تا زمانی است که در مجلس حضور دارد اما وقتی از مجلس برخاست و بیرون رفت حقد و کینه هم از او زائل می¬شود. در مجلسی که سبب کدورت می¬شود و موجب یک سری تنفرها و کینه¬ها می¬شود و گاهی دشمنی¬هایی در دل افراد نسبت به هم ایجاد می¬شود؛ مثلاً فرض کنید کسی به حق یا ناحق رفتاری انجام می¬دهد یا سخنی

ایام شهادت حضرت زهرا (س)

امروز به مناسبت ایام فاطمیه و برای اینکه خودمان هم به نوعی با کلمات نورانی معصومین(ع) مأنوس شویم و ذائقه و فضای روح و ذهنمان عوض شود یک روایتی را از رسول مکرم اسلام(ص) عرض می¬کنیم که مقام و عظمت و جلالت حضرت فاطمه زهرا(س) معلوم شود. جابر بن عبدالله انصاری روایت می¬کند که پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند:«سلامٌ علیک أبُ الرّیحانتین، اوصیکَ بریحانتیَّ من الدّنیا مِن قبل أن ینهدّ رُکناک والله خلیفتی علیک فلما مات النبی(ص) قال علی(ع) هذا أحد الرّکنین الذین قال رسول الله(ص) فلما مات فاطمة(س) قال(ع): هذا الرّکن الثّانی الذی قال رسول الله(ص)» پیامبر(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: سلام بر تو ای پدر دو ریحانه من، من تو را به دو ریحانه خودم از دنیا سفارش

بدترین برادران

روایتی است از امام علی (ع) که حضرت می­فرمایند: «شر اخوانک من داهنک فی نفسک و ساترک عیبک».[۱] بدترین برادران شما کسانی هستند که شما را نسبت به خودتان فریب می­دهند و عیوب شما را می­پوشانند. فریب دادن انحاء مختلف دارد؛ یک نحو این است که امور پیرامون انسان را نزد انسان دیگری نشان دهند که معمولاً به ذهن هم می­آید فریب نسبت به امور دیگر تحقق دارد. اما بدترین نیرنگ­ها این است که انسان را در مورد خود او فریب دهند یعنی بیایند مثلاً من را که دارای سواد و رتبه علمی نیستم بگوید چه عالمی و مثلاً چه اخلاقی و من را در رابطه­ی با خودم فریب بدهد. ریشه تملق­ها و چاپلوسی­ها که این همه از آن نهی

تهمت

امام صادق(ع) می¬فرمایند:«إذا اتّهم المؤمن أخاه إنماث الإیمان مِن قلبه کما ینماث المِلح فی الماء» ؛ زمانی که یک مؤمنی به برادر دینی خود تهمتی می¬زند همان گونه که نمک در آب حل می¬شود و ناپدید می¬گردد ایمان هم از قلب مؤمن ناپدید می¬شود. انسان می¬بیند که ائمه(ع) با کمتر چیزی به این درجه از اهمیت نگاه کرده باشند. وقتی نمک در آب ریخته می¬شود بعد از مدت کوتاهی در آب حل و ناپدید می¬شود به نحوی که گویا اصلاً نمکی وجود نداشته است. امام(ع) پاک شدن ایمان کسی که به برادر دینی خود تهمت بزند را به حل شدن نمک در آب تشبیه کرده¬ و فرموده¬اند نسبت دادن مطلبی غیر واقعی به برادر دینی و تهمت زدن به او

 ملاک ایمان

روایتی است از امام صادق علیه السلام: «لما سئل بأیّ شیءٍ علم المؤمن أنّه مؤمنٌ؟» زمانی که از امام صادق(ع) سؤال شد که به چه چیزی معلوم می­شود مؤمن واقعاً مؤمن است یعنی ملاک ایمان واقعی چیست و از کجا انسان می­تواند هم نسبت به خودش و هم نسبت به دیگران کشف کند که واقعاً مؤمن هست یا نه؟ قال(ع): «التسلیم لله و الرضا بما ورد علیه من سرور و سخط» می­فرماید: تسلیم امر خدا باشد و راضی باشد به آنچه که بر او وارد می­شود اعم از اینکه ما ورد علیه یک امر مسرور کننده باشد یا یک گرفتاری و یا مصیبت و مشکلی باشد؛ ملاک ایمان این است. اگر کسی رضایتش نسبت به خداوند در مواقعی است که