دروس

جلسه چهاردهم-کلام محقق خراسانی در تعلق طلب به ترک فعل و بررسی آن

جلسه ۱۴ – PDF جلسه چهاردهم کلام محقق خراسانی در تعلق طلب به ترک فعل و بررسی آن ۱۳۹۸/۰۸/۱۱   خلاصه جلسه گذشته درباره اینکه ماده نهی و صیغه نهی به چه چیزی متعلق می‎شوند بحث کوتاه و مختصری ارائه کردیم زیرا در بحث اوامر به تفصیل در این باره سخن گفته بودیم. نتیجه بحث در جهت اول این شد که نهی دلالت بر زجر و منع اعتباری می‎کند، همانطوری که امر بر بعث اعتباری دلالت می‎کند. لذا بر خلاف محقق خراسانی که معتقد است نهی بر طلب ترک یا (طلب کف نفس) دلالت می‎کند، عرض کردیم معنای نهی مادتاً و هیئتاً زجر اعتباری، در مقابل بعث اعتباری است. متعلق طلب (ترک فعل یا کف نفس) حال اگر کلام محقق

جلسه سیزدهم-معنا و مفهوم ماده و هیئت نهی – حق در مسئله

جلسه ۱۳ – PDF جلسه سیزدهم معنا و مفهوم ماده و هیئت نهی – حق در مسئله ۱۳۹۸/۰۷/۱۷   خلاصه جلسه گذشته محقق خراسانی فرمودند: معنا و مفهوم ماده و صیغه نهی، همان معنا و مفهوم ماده و صیغه امر است. یعنی هر دو بر طلب دلالت می‎کنند، منتهی یکی طلب فعل و وجود است و دیگری طلب ترک یا طلب کف نفس است،  چون از این جهت اختلاف است که آیا معنای نهی ترک است یا کف نفس؛ آیا وقتی مولی از چیزی نهی می‎کند، درخواست ترک فعل را دارد که یک امر عدمی است یا طلب خویشتن‎داری می کند که یک امر وجودی است؟ این بحثی است که در مرحله دوم محقق خراسانی به آن رسیدگی می‎کنند. از

جلسه دوازدهم-کلام محقق خراسانی – دو اشکال و پاسخ بعضی از بزرگان

جلسه ۱۲ – PDF جلسه دوازدهم کلام محقق خراسانی – دو اشکال و پاسخ بعضی از بزرگان ۱۳۹۸/۰۷/۱۶   المقصد الثانی: نواهی مطلب اولی که محقق خراسانی در ابتدای بحث از نواهی مطرح می‎کنند این است که ماده نهی و صیغه نهی به چه معناست؟ نظیر این بحث را در اوامر نیز داشتیم. اولین بحث این بود که امر به چه معنا است، یعنی «الف، میم و راء» و بعد اینکه صیغه نهی به چه معنا است، مثل هیئت «افعل». آنجا به تفصیل درباره ماده امر یعنی کلمه «الف، میم و راء» و نیز هیئت امر و معنا و مفهوم آن بحث کردیم. قهراً این بحث درباره نواهی نیز مطرح می‎شود که ماده نهی چه معنایی دارد، یعنی کلمه «نون،

جلسه یازدهم-الامر بعد الامر

جلسه ۱۱ – PDF جلسه یازدهم الامر بعد الامر ۱۳۹۸/۰۷/۱۵   الامر بعد الامر آخرین مطلبی که از مبحث اوامر باقی مانده امر بعد الامر است. یعنی اگر مولایی به عبدش امر کرد و گفت: «اکرم زیداً»، ولی قبل از آنکه عبد این امر را امتثال کند مجدداً گفت: «اکرم زیداً» یعنی همان امر را تکرار کرد؛ در این صورت آیا امر دوم تأکید همان امر اول است یا تأسیس امر دیگر؟ اگر تأکید امر اول باشد قهراً یک امتثال بیشتر لازم نیست و اگر تأسیس باشد باید دو امتثال صورت بگیرد، یعنی زید دو بار اکرام شود، یکی به مقتضای امر اول که عقل حکم به لزوم اتیان آن می‎کند، دیگری هم به مقتضای امر دوم که آن هم

جلسه ده – الامر بالامر بشئ

جلسه ۱۰ -PDF جلسه ده الامر بالامر بشئ ۱۳۹۸/۰۷/۱۳   دو بحث مختصر و کوتاه از اوامر باقی مانده که قبل از ورود به بحث نواهی خیلی خلاصه به آن‎ها اشاره می‎کنیم. الامر بالامر بشئ می‎خواهیم ببینیم اگر کسی به دیگری دستور دهد که تو به دیگران امر کن که مثلا فلان کار را انجام دهند، آیا این «امر بالامر» همانند امر اولی است که باید در خارج در هر شرایطی محقق شود یا یک تفاوتی با امر اول دارد، از این مسئله تعبیر به «الامر بالامر بشئ» می‎کنند. تاکنون بحث در جایی بود که امر توسط مولی صورت گرفته و واسطه‎ای در کار نیست، یعنی آمر دستور خودش را مستقیماً به مخاطبین اعلام می‎کند و مخاطبین نیز به حکم

جلسه نهم-تقسیم سوم واجب: موقت و غیر موقت – تبیعة القضاء للاداء – بررسی جریان استصحاب برای اثبات قضاء – اشکال و پاسخ

جلسه ۹ – PDF جلسه نهم تقسیم سوم واجب: موقت و غیر موقت – تبیعة القضاء للاداء – بررسی جریان استصحاب برای اثبات قضاء – اشکال و پاسخ ۱۳۹۸/۰۷/۱۰ خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم بحث در این است که اگر دلیلی بر وجوب قضاء نداشته باشیم و از خود دلیل واجب موقت نتوانیم وجوب قضاء را استفاده کنیم آیا با استصحاب می‎توانیم وجوب قضاء را ثابت کنیم یا خیر؟ توضیح دادیم که چون مهمترین رکن استصحاب یعنی اتحاد قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه در این فرض محقق نیست، استصحاب جریان پیدا نمی‎کند. یعنی آنچه را که قبلا به آن یقین داشتیم وجوب عمل در وقت خاص بود، مثل وجوب نماز ظهر در بین زوال تا غروب آفتاب الان این یقین

جلسه هشتم-تقسیم سوم واجب: موقت و غیر موقت – تبیعة القضاء للاداء – در فرض اثبات قضاء با دلیل دیگر بررسی اشکالات صاحب منتقی الاصول – بررسی جریان استصحاب برای اثبات قضاء

جلسه ۸ – PDF جلسه هشتم تقسیم سوم واجب: موقت و غیر موقت – تبیعة القضاء للاداء – در فرض اثبات قضاء با دلیل دیگر بررسی اشکالات صاحب منتقی الاصول – بررسی جریان استصحاب برای اثبات قضاء ۱۳۹۸/۰۸/۰۸    خلاصه جلسه گذشته  سخن محقق نایینی که هم اشکال ثبوتی و هم اثباتی نسبت به تبعیت القضاء للاداء در جایی که دلیل دیگری وجوب قضاء را ثابت کند (به غیر از دلیلی که واجب موقت را بیان کرده است) توضیح داده شد. اشکال بعضی از بزرگان نسبت به هر دو بخش سخن محقق نایینی نیز بیان شد. خلاصه اختلاف در دو جمله این است که محقق نایینی معتقد است قضاء تابع اداء نیست حتی در فرضی که وجوب قضاء از دلیل

جلسه هفتم-تقسیم سوم واجب: موقت و غیر موقت – تبیعة القضاء للاداء – در فرض اثبات قضاء با دلیل دیگر – اشکالات صاحب منتقی الاصول به محقق نایینی

جلسه ۷ – PDF جلسه هفتم تقسیم سوم واجب: موقت و غیر موقت – تبیعة القضاء للاداء – در فرض اثبات قضاء با دلیل دیگر – اشکالات صاحب منتقی الاصول به محقق نایینی ۱۳۹۸/۰۷/۰۸    خلاصه جلسه گذشته  بحث در این بود که آیا قضاء تابع اداء است یا خیر؟ گفتیم این تبعیت نسبت به خود امر به واجب موقت وجود ندارد، یعنی «اقم الصلوة لدلوک الشمس الی غسق اللیل» که نماز را مقید به وقت خاصی می‎کند نمی‎تواند اثبات وجوب قضاء بعد الوقت را کند. پس به حسب خود دلیل واجب موقت، قضاء تابع اداء نیست. اما اگر دلیل دیگری بر وجوب قضاء قائم شد، مثل «اقض مافات» آیا این دلیل کاشف از این است که قضاء تابع اداء

جلسه ششم-تقسیم سوم واجب: موقت و غیر موقت – تبیعة القضاء للاداء – در فرض اثبات قضاء با دلیل دیگ

جلسه ۶ – PDF جلسه ششم تقسیم سوم واجب: موقت و غیر موقت – تبیعة القضاء للاداء – در فرض اثبات قضاء با دلیل دیگ ۱۳۹۸/۰۷/۰۷    خلاصه جلسه گذشته  در ادامه بحث از واجب موقت عرض کردیم در واجبات موقته (چه موسع و چه مضیق) امر به واجب مقتضی امر به قضاء نیست. یعنی «القضاء لیس تابع للاداء». سپس به این بحث رسیدیم که اگر قضاء با دلیل دیگری ثابت شد، آیا آن دلیل دیگر کاشف از تعدد مطلوب است یا کاشف از وحدت مطلوب؟ به عبارت دیگر آیا آن دلیل دیگر که قضاء را اثبات کرده است مثل «اقض مافات» خودش نشان می‎دهد که قضاء تابع اداء است یا خیر؟ عرض کردیم محقق نایینی به حسب مقام ثبوت

جلسه پنجم-تقسیم سوم واجب: موقت و غیر موقت – تبیعة القضاء للاداء –

جلسه ۵ – PDF جلسه پنجم تقسیم سوم واجب: موقت و غیر موقت – تبیعة القضاء للاداء – ۱۳۹۸/۰۷/۰۶     خلاصه جلسه گذشته  در ادامه بحث  از تقسیم واجب به موقت و غیر موقت به این مطلب رسیدیم که اگر واجب موقتی (اعم از اینکه موسع باشد یا مضیق باشد) که مکلف باید آن را در وقت مقرر به خاطر امری که از طرف شارع شده، انجام دهد، اگر نسیاناً یا غقلتاً یا تعمداً در داخل وقت انجام نداد، آیا امر به واجب موقت، اقتضاء می‎کند که آن عمل در خارج وقت انجام شود یا چنین اقتضایی نیست؟ نتیجه بحث ما این شد که امر به واجب موقت نمی‎تواند لزوم اتیان به واجب را در خارج وقت اثبات کند.