دروس

جلسه سیزدهم – ادله قاعده _ دلیل دوم: روایات _ طایفه دوم و سوم

جلسه ۱۳ – PDF جلسه سیزدهم ادله قاعده _ دلیل دوم: روایات _ طایفه دوم و سوم ۱۳۹۸/۰۹/۰۲ خلاصه جلسه گذشته بحث در استدلال به روایاتی است که بر مشروعیت قاعده قرعه اقامه شده است. عرض شد که روایات سه طایفه اند؛ طایفه اول روایاتی است که عام اند مطلقا به این معنا که در همه ابواب، مشروعیت قرعه را ثابت می‌کنند. طایفه دوم روایاتی که عام اند فی الجمله به این معنا که عمومیت قاعده قرعه را در برخی از ابواب فقهی به ویژه باب قضا ثابت می‌کنند. طایفه دوم روایت اول صحیحه حلبی عن الصادق (علیه السلام) قال: سُئلَ ابو عبد الله (علیه السلام) عن رجلین شهدا علی امرٍ و جاءَ آخران فشهدا علی غیر ذلک، فاختلوا، قال

جلسه دوازدهم – ادله قاعده _ دلیل دوم: روایات

جلسه ۱۲ – PDF جلسه دوازدهم ادله قاعده _ دلیل دوم: روایات ۱۳۹۸/۰۸/۲۶ بحث در روایاتی بود که به نحو عام دلالت بر مشروعیت قرعه داشت و تا اینجا ۵ روایت خوانده شد. روایت ششم محمد بن الحسن باسناده عن حسین بن سعید عن عبد الرحمن بن ابی نجران عن عاصم بن جمیل عن بعض اصحابنا عن ابی جعفر (ع) قال: بعث رسول الله علیً إلی الیمن فقال له: حین قدم حدثنی بأعجب ما ورد إلیک. امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید که رسول خدا امیر المؤمنین علی (علیه السلام) را به یمن فرستاد. وقتی او از یمن بازگشت، به او فرمود عجیب ترین چیزی که بر تو در این ایام وارد شد چه بود؟ فقال (علیه السلام): یا رسول الله

جلسه یازدهم – ادله قاعده _ دلیل دوم: روایات

جلسه ۱۱ – PDF جلسه یازدهم ادله قاعده _ دلیل دوم: روایات ۱۳۹۸/۰۸/۲۵ خلاصه جلسه گذشته بحث در دلیل دوم قاعده قرعه بود. عرض کردیم که روایاتی در این باره مورد استناد قرار گرفته و اجمالا سه طایفه از روایات قابل استناد هستند. طایفه اول روایاتی است که یستفاد منه العموم در همه موارد و دلالت بر مشروعیت قرعه می‌کند. عرض کردیم که اجمالا این روایات اگر چه در بینشان ضعاف هم وجود دارد اما به دلیل عمل اصحاب به این روایات و نیز تواتر معنوای این روایات، مشکل سندی آن‌ها قابل حل است. به هر حال روایت اول را خواندیم که روایت محمد بن حکیم بود. روایت دوم از ابراهیم بن عمر عن الصادق (علیه السلام) باسناده عن الحسین

جلسه دهم – ادله قاعده قرعه _ دلیل دوم: روایات _ دسته اول

جلسه ۱۰ – PDF جلسه دهم ادله قاعده قرعه _ دلیل دوم: روایات _ دسته اول ۱۳۹۸/۰۸/۱۹   خلاصه جلسه گذشته دلیل اول که دو آیه مربوط به قصه حضرت یونس و داستان حضرت مریم بود، ذکر شد. اجمالا دلالت این دو آیه بر مشروعیت قرعه مورد پذیرش واقع شد و در هر دو البته جهات هفتگانه به نحو اجمال بررسی شد. دلیل دوم روایات  اخبار متواتر یا قریب به تواتر (به تعبیر کثیری از بزرگان) در این باره وارد شده است. اینکه ادعا شده که این اخبار یا روایات، متواتر و یا قریب به تواتر اند، منظور تواتر لفظی نیست بلکه تواتر معنوی مقصود است. یعنی این مضمون و محتوا در روایات بسیاری آمده که در ابواب مختلف فقهی

جلسه نهم – فصل دوم: ادله مشروعیت قرعه _ دلیل اول: آیات

جلسه ۹ – PDF جلسه نهم فصل دوم: ادله مشروعیت قرعه _ دلیل اول: آیات ۱۳۹۸/۰۸/۱۲   خلاصه جلسه گذشته در اثبات مشروعیت قرعه از دلیل اول یعنی آیات، یک آیه مورد اشاره قرار گرفت. آیه اول آیه ۱۴۱ سوره صافات است؛ تقریب استدلال به این آیه به سه نحو بیان شد، طبق یک بیان استدلال محتاج ضمیمه نیست اما طبق آن دو بیان دیگر نیازمند ضمیمه است اشکال به تقریب اول اشکالاتی به استدلال به این آیه ایراد شده که البته برخی متوجه تقریب اول است و برخی به تقریب دوم و نیز برخی دیگر به تقریب سوم. منتهی ما در ضمن بیان این تقریب ها به نوعی پاسخ این اشکالات را دادیم و نیازی نیست که تک تک

جلسه هشتم – فصل دوم: ادله قاعده قرعه_ دلیل اول: آیات

جلسه ۸ – PDF جلسه هشتم فصل دوم: ادله قاعده قرعه_ دلیل اول: آیات ۱۳۹۸/۰۸/۱۱   خلاصه جلسه گذشته بحث ما در فصل اول به پایان رسید. در فصل اول ما هفت مطلب را ذکر کردیم؛ مطلب اول درباره اهمیت قاعده و ارتباط آن با فقه سیاسی بود، مطلب دوم درباره قرعه در شرایع سابقه بود، مطلب سوم پیرامون معنای لغوی و اصطلاحی قرعه بود، در امر چهارم درباره حکمت مشروعیت قرعه سخن گفتیم، در امر پنجم فرق بین قرعه، استخاره و استقسام بالأزلام را بیان کردیم، در مطلب ششم پیرامون واژه های مشکل، مشتبه، مجهول و مشابهات این ها نکاتی را عرض کردیم و سرانجام در امر هفتم پیرامون موضوع بحث مطالبی ذکر شد یعنی موضوع را منقح کردیم.

جلسه هفتم – مطلب هفتم: تنقیح موضوع بحث (جهات مختلف در موضوع) ـ جمع بندی

جلسه ۷ – PDF جلسه هفتم مطلب هفتم: تنقیح موضوع بحث (جهات مختلف در موضوع) ـ جمع بندی ۱۳۹۸/۰۷/۲۱   خلاصه جلسه گذشته آخرین بحثی که از فصل اول باقی مانده و بخش اعظم آن را مطرح کردیم، تنقیح موضوع بحث و جهاتی است که می‌بایست هم در بحث از مشروعیت و مدارک قاعده و هم در فصل بعدی آن ـ یعنی گستره قاعده ـ مورد توجه قرار گیرد. این جهات باید از لابه‌لای عبارات و کتب فقها و همچنین ادله احصاء شود و تنبه به آن داده شود. ما با نقل کلام صاحب عناوین برخی از جهات را متذکر شدیم؛ همچنین با ذکر سخنان محقق عراقی برخی دیگر از جهات را ذکر کردیم. اکنون بخش دیگری از سخن محقق

جلسه ششم – مطلب هفتم: تنقیح موضوع بحث (جهات مختلف در موضوع)

جلسه ۶ – PDF جلسه ششم مطلب هفتم: تنقیح موضوع بحث (جهات مختلف در موضوع) ۱۳۹۸/۰۷/۲۰   تنقیح موضوع بحث عرض شد مسأله مهمی که در فصل اول می‌بایست مورد توجه قرار گیرد، تنقیح موضوع نزاع و بحث است. این مسأله از جهاتی مفید و مثمر ثمر است؛ یکی از مهم‌ترین جهات آن این است که به ما برای بررسی ادله دیدی می‌دهد که براساس آن بتوانیم ادله را با ملاحظه این جهات مورد بررسی قرار دهیم. چند جهت در رابطه با این قاعده و موضوع بحث و نزاع در قاعده باید مورد توجه قرار گیرد. جهات مختلف در موضوع بحث از مجموع ادله و سخنان و کلماتی که بزرگان در این رابطه ذکر کرده‌اند قابل استفاده است که مرحوم

جلسه پنجم – مطلب ششم: واژه مشکل و مشابهات آن در روایات و کتب فقهی

جلسه ۵ – PDF جلسه پنجم مطلب ششم: واژه مشکل و مشابهات آن در روایات و کتب فقهی ۱۳۹۸/۰۷/۱۳   قبل از اینکه وارد بحث از ادله و مدارک و مستندات قاعده قرعه بشویم، یک مطلب دیگری از فصل اول باقی مانده است. فصل اول در واقع واژه شناسی این قاعده و برخی از کلیاتی است که به این قاعده مربوط است. ما درباره واژه قرعه و تفاوتش با استخاره و استقسام بالأزلام به تفصیل سخن گفتیم. واژه مشکل و مشابهات آن در روایات و کتب فقهی واژه دیگری که در این قاعده باید درباره آن سخن گفته شود، واژه مشکل و مشابهات آن است چون وقتی می‌گوییم القرعۀ لکلّ امرٍّ مشکل أو لکلّ مجهولٍ و امثال آن، این واژه

جلسه چهارم – فرق بین قرعه، استخاره و استقسام بالأزلام. کلام ابن ادریس و محقق اردبیلی و بررسی آن‌ها

جلسه ۴ – PDF جلسه چهارم فرق بین قرعه، استخاره و استقسام بالأزلام. کلام ابن ادریس و محقق اردبیلی و بررسی آن‌ها. ۱۳۹۸/۰۷/۰۷   خلاصه جلسه گذشته بحث در فرق بین قرعه، استقسام بالأزلام و استخاره بود. ما این سه واژه را اجمالا معرفی کردیم. فرق بین قرعه و استقسام بالأزلام را بیان کردیم. فرق بین قرعه و استخاره را هم ذکر کردیم. منتهی چون ابن ادریس مطلبی را در این مقام بیان کرده و استخاره را در سه قسم از پنج قسم آن انکار کرده، لازم است مطلب ایشان مورد تعرض و رسیدگی قرار گیرد. کلام ابن ادریس درباره استخاره ابن ادریس می‌گوید: اگر انسان در امور دنیوی و دینی می‌خواهد کاری را انجام دهد، مستحب است دو رکعت

جلسه سوم – مطلب پنجم: فرق قرعه، استخاره و استقسام بالأزلام

جلسه ۳ – PDF جلسه سوم مطلب پنجم: فرق قرعه، استخاره و استقسام بالأزلام ۱۳۹۸/۰۷/۰۶   خلاصه جلسه گذشته در فصل اول مطالبی را به عنوان مقدمه یا کلیاتی که لازم است مورد رسیدگی قرار بگیرد عرض کردیم و انشاءالله بر اساس همان ساختار کلی ای که در اول بحث ارائه دادیم، مباحث را دنبال خواهیم کرد. بحث ما رسید به بیان فرق قرعه، استقسام بالأزلام و استخاره؛ اجمالا معنای قرعه را توضیح دادیم. در مورد استقسام بالأزلام هم بعد از بیان معنای أزلام و استقسام، گفتیم که این ترکیب در دوران قبل از اسلام در سه هدف و سه منظور استعمال می‌شده. یکی اینکه بوسیله أزلام یا چوب هایی که تراشیده شده بود و آماده پر و پیکان گذاشتن

جلسه دوم – مطلب سوم: معنای لغوی و اصطلاحی قرعه – مطلب چهارم: حکمت مشروعیت قرعه – مطلب پنجم: فرق قرعه، استخاره و استقسام بازلام

جلسه ۲ – PDF جلسه دوم مطلب سوم: معنای لغوی و اصطلاحی قرعه – مطلب چهارم: حکمت مشروعیت قرعه – مطلب پنجم: فرق قرعه، استخاره و استقسام بازلام ۱۳۹۸/۰۶/۳۱   خلاصه جلسه گذشته در مورد این روایت و تعارضی که با نقل تاریخ در مورد زندگی یونس قبل از میلاد مسیح با حدود ۸۲۵ سال سابقه تقدم وجود دارد، به نظر می‌رسد که با توجه به برخی از گزارشات تاریخی و آنچه که در همین روایت آمده، برای جمع دو روایت بهتر است بگوییم قرائنی که حضور یونس را در معاصرت با شعیب و ذکریا تقویت می‌کند، این قرائن قوی تر اند تا آن گزارشی که زندگی یونس را قبل از میلاد مسیح نقل کرده و لذا قدر مسلم این

جلسه اول – مطلب اول: اهمیت قاعده و ارتباط آن با فقه سیاسی مطلب دوم: قرعه در شرایع سابقه

جلسه ۱ – PDF جلسه اول مطلب اول: اهمیت قاعده و ارتباط آن با فقه سیاسی مطلب دوم: قرعه در شرایع سابقه ۱۳۹۸/۰۶/۳۰    ساختار کلی بحث در مورد قاعده قرعه ساختار کلی بحث ما در واقع عبارت است از یک مقدمه یا فصل که کلیاتی پیرامون قاعده قرعه است که شامل عناوینی است که عرض خواهم کرد. فصل اول آن درباره ادله و مستندات قاعده قرعه است. فصل دوم درباره گستره قاعده و دامنه آن و اینکه آیا در شبهات حکمیه و موضوعیه هر دو جاری می‌شود و یا فقط در در شبهات موضوعه؟ آیا در موارد اصول عملیه جاری می‌شود یا نه؟ در دوران بین قرعه و استصحاب یا تخییر کدام مقدم می‌شود؟ اینها همه جهاتی است که

جلسه سی و سوم – آیه ۳۳ _ ارتباط آیه با آیات قبل _ بخش اول: تفاوت تعلیم اسماء به آدم و انباء اسماء به ملائکه_ بخش دوم

جلسه ۳۳ – PDF جلسه سی و سوم آیه ۳۳ _ ارتباط آیه با آیات قبل _ بخش اول: تفاوت تعلیم اسماء به آدم و انباء اسماء به ملائکه_ بخش دوم ۱۳۹۸/۱۱/۰۲ تفسیر آیه ۳۳ «قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ» معنای کلی این آیه همانطور که عرض شد این است که بعد از اظهار عجز ملائکه که گفتند: «لا علمَ لنا الا ما علَّمتَنا»، خداوند متعال به آدم خطاب فرمود: «أنبئهم باسمائهم» یعنی به ملائکه گزارشی از اسماء هولاء ارائه کن. پس از انباء ملائکه توسط آدم، آنگاه خداوند فرمود: «أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، یعنی کأنّ مطلبی برای

جلسه سی و دوم – آیه ۳۲ _ بررسی امکان تکامل علمی ملائکه

 جلسه ۳۲ – PDF جلسه سی و دوم آیه ۳۲ _ بررسی امکان تکامل علمی ملائکه ۱۳۹۸/۱۱/۰۱ بررسی امکان تکامل علمی ملائکه اینکه ملائکه به خداوند عرض کردند «لا عِلمَ لنا الّا ما عَلَّمتَنا»، دلالت دارد بر اینکه آنچه که ملائکه از علم و آگاهی دارند نیست جز آنکه خداوند تبارک و تعالی به آن‌ها عطا کرده است. این مطلب مخصوصا در کنار آیه «وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ» «هر یک از ما یک جایگاه، مرتبه و درجه مشخصی داریم»، ظهور در این دارد که از حد و مرتبه خودشان نمی‌توانند بالاتر روند. آنگاه بحث در این است که آیا ملائکه که مقام معلوم و درجه معین دارند و هیچ علم و آگاهی برای آن‌ها حاصل نشده مگر اینکه

جلسه سی و یکم – آیه ۳۲ _ معنای کلی آیه و ارتباط آن با آیات قبل منزّهٌ منه در آیه

جلسه ۳۱ – PDF جلسه سی و یکم آیه ۳۲ _ معنای کلی آیه و ارتباط آن با آیات قبل منزّهٌ منه در آیه ۱۳۹۸/۱۰/۳۰ معنای کلی آیه «قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» معنای کلی آیه ۳۲ سوره بقره این است که خداوند متعال بعد از ذکر مطالبی در آیه ۳۰ و ۳۱، در اینجا از قول ملائکه نقل می‌کند که آنها گفتند: «سبحانَکَ لا علمَ لنا الّا ما علّمتنا» تو منزه از نقص و عیب هستی و ما جز آنچه که تو به ما تعلیم کرده ای، هیچ آگاهی و علمی نداریم و تو علیم و حکیمی؛ به تحقیق همه کار های تو از روی علم و حکمت است. این گفته ملائکه

جلسه سی ام – آیه ۳۱ _ بخش دوم: «ثمّ عرضهم علی الملائکه…» _ شش نکته

جلسه ۳۰ – PDF جلسه سی ام آیه ۳۱ _ بخش دوم: «ثمّ عرضهم علی الملائکه…» _ شش نکته ۱۳۹۸/۱۰/۲۵ «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» در مورد بخش دوم آیه ۳۱ چند نکته باقی مانده که باید بیان شود. معنای کلی این بخش و چهار مطلب درباره عرضه اسماء به ملائکه و ذیل آیه یعنی إن کُنتُم صادقین عرض کردیم. شش نکته درباره بخش دوم نکته اول برخی با استناد به امر خداوند به ملائکه که خطاب به آن‌ها فرمود: «أنبئونی باسماء هولاء» گفته اند که تکلیف بما لا یطاق جایز است؛ چون اگر کسی عاجز باشد از انجام چیزی و او را امر کنند به آن کاری که عاجز از آن است، قبیح

جلسه بیست و نهم – آیه ۳۱ _ بخش دوم: «ثمّ عَرَضهم علی الملائکه…» _ مطلب چهارم: درباره «إن کُنتُم صادقین»

جلسه ۲۹ – PDF جلسه بیست و نهم آیه ۳۱ _ بخش دوم: «ثمّ عَرَضهم علی الملائکه…» _ مطلب چهارم: درباره «إن کُنتُم صادقین» ۱۳۹۸/۱۰/۲۴ خلاصه جلسه گذشته در بخش دوم آیه ۳۱ سوره بقره تا اینجا سه مطلب بیان شد. یکی چرایی عرضه اسماء به ملائکه، دوم چگونگی عرضه اسماء به ملائکه و سوم دلیل عجز ملائکه از انباء اسماء. مطلب چهارم: «إن کُنتُم صادقین» در مواردی در قرآن این تعبیر به مناسبت هایی ذکر شده. مثلا آیه «قُل هاتوا برهانَکم إن کُنتُم صادقین»،  یعنی اگر راست می‌گیید دلیل و برهانتان را اقامه کنید. و یا آیه «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ». نوع آیاتی که متضمن این معنا و مضمون و سیاق است، در واقع یک نوع تحدی محسوب

جلسه بیست و هشتم – آیه ۳۱ _ بخش دوم: ثمّ عرضهم علی الملائکه… _ چهار مطلب پیرامون عرضه اسماء به ملائکه

 جلسه ۲۸ – PDF جلسه بیست و هشتم آیه ۳۱ _ بخش دوم: ثمّ عرضهم علی الملائکه… _ چهار مطلب پیرامون عرضه اسماء به ملائکه ۱۳۹۸/۱۰/۲۳ آیه ۳۱: بخش دوم بخش اول آیه ۳۱ سوره بقره به تفصیل مورد بحث قرار گرفت و مطالبی که لازم بود در این مجال به آن پرداخته شود، بیان شد.  «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» در بخش دوم آیه ۳۱ میفرماید خداوند متعال اسماء را به ملائکه عرضه کرد و به آن‌ها فرمود اگر در آنچه که میگویید صادق هستید، گزارش دهید از اسماء آن‌ها. چهار مطلب پیرامون عرضه اسماء به ملائکه  در مورد عرضه اسماء به ملائکه چهار مطلب قابل ذکر است: مطلب اول: این است که

جلسه بیست و هفتم – آیه ۳۱ _ بخش اول _ بررسی روایات درباره حقیقت اسماء

جلسه ۲۷ – PDF جلسه بیست و هفتم آیه ۳۱ _ بخش اول _ بررسی روایات درباره حقیقت اسماء ۱۳۹۸/۱۰/۱۱ خلاصه جلسه گذشته در بخش اول آیه معلوم شد که مقصود از اسماء چیست. محصّل آنچه که از معنای اسماء و ویژگی های اسماء ذکر کردیم، این شد که اسماء موجودات عالیه ای هستند که عندالله محفوظ اند و به حجاب های غیبی محجوب شده اند. هر آنچه در این عالم از موجودات و آثار و برکات آن‌ها مشاهده می‌شود، به این موجودات عالیه بر می‌گردد. کلّ ما فی السماوات و ما فی الارض ناشی از این موجودات عالیه است. اگر تکثر و تعدد در عالم ملک و عالم شهادت وجود دارد، معنایش این نیست که در مقام قرب و