دروس

جلسه سیزدهم – ادله: روایات (روایات شفعه و منع فضل الماء – بررسی تذییل)

جلسه ۱۳ – PDF  جلسه سیزدهم ادله: روایات (روایات شفعه و منع فضل الماء – بررسی تذییل) ۱۳۹۳/۰۸/۲۷ خلاصه جلسه گذشته محصل دلیل اول مبنی بر عدم تذییل دو روایت شفعه و منع فضل الماء به جمله لاضرر و لاضرار دو مطلب بود، یکی اینکه همه قضایایی که مربوط به پیامبر (ص) بوده در روایت عبادة بن صامت مجتمع بوده و در روایت عقبة هم این قضایا اجتماع پیدا کرده، لکن ائمه حدیث اینها را از هم جدا کرده اند و به صورت روایات مستقل در ابواب خود گنجانده اند. مطلب دوم هم اینکه این ذیل جزء این دو روایت نبوده و در اصل مستقل بوده همانطور که خود عبادة بن صامت این را مستقل آورده. نسبت به دلیل شیخ

جلسه دوازدهم – ادله: روایات (روایات شفعه و منع فضل الماء – بررسی تذییل)

جلسه ۱۲ – PDF  جلسه دوازدهم ادله: روایات (روایات شفعه و منع فضل الماء – بررسی تذییل) ۱۳۹۳/۰۸/۲۵ بحث سندی دو روایت بحث در دو روایت مربوط به شفعه و منع فضل الماء بود، این دو روایت را بیان کردیم، سند هر دو روایت در کافی عن محمد بن یحیی عن محمد بن حسن عن محمد بن عبدالله بن هلال عن عقبة بن خالد عن ابی عبدالله (ع) می باشد. در مورد دو نفر در سند این روایت بحث است یکی در مورد محمد بن عبدالله بن هلال است. او با اینکه از مشایخ کلینی است ولی مجهول است و دیگری عقبة بن خالد است که از اصحاب امام صادق (ع) است ولی توثیق نشده، اگر بخواهیم به حسب این

جلسه یازدهم – روایات (روایات شفعه و منع فضل الماء)

جلسه ۱۱ – PDF  جلسه یازدهم روایات (روایات شفعه و منع فضل الماء) ۱۳۹۳/۰۸/۰۹ خلاصه جلسه گذشته بحث در روایات و احادیث مورد استناد در قاعده لا ضرر بود، روایات مربوط به قضیه سمرة بن جندب بیان شد اما چند روایت در رابطه با شفعه وارد شده، بعد از بیان این روایات در مورد اجزاء لاضرر و لاضرار به تفصیل بحث خواهیم کرد، حال اجمالاً باید ببینیم روایات، حکم لاضرر را مستقلاً یا صریحاً یا ضمن یک قضیه‏ای بیان کرده‏اند، که باید مورد بررسی قرار گیرد. روایات شفعه در بعضی از احادیث باب شفعه این مسئله مطرح شده، روایتی است که هم مرحوم کلینی و هم شیخ طوسی و هم شیخ صدوق نقل کرده‏اند، البته با یک تفاوتی که بین

جلسه دهم – ادله: روایات (بررسی زیادة کلمه «علی مؤمن» در روایات مربوط به قضیه سمرة بن جندب)

جلسه ۱۰ – PDF  جلسه دهم ادله: روایات (بررسی زیادة کلمه «علی مؤمن» در روایات مربوط به قضیه سمرة بن جندب) ۱۳۹۳/۰۷/۲۹ خلاصه جلسه گذشته بحث در وجود یا عدم وجود کلمه «علی مؤمن» در روایات مربوط به قضیه سمرة بن جندب بود، عرض کردیم مشهور قائلند به عدم این زیادة و محقق نائینی برای مشهور وجوهی را ذکر کرده، اصل این مسئله که اصالة عدم زیاده مقدم بر اصالة عدم النقیصه است به عنوان یک کبرای کلی مورد قبول است، لکن ایشان می فرماید: به خاطر وجود موانعی در مانحن فیه نمی توان ملتزم به این اصل شد، به عبارت دیگر اشکال ایشان، اشکال صغروی است یعنی ویژگی هایی که در این روایات وجود دارد باعث می شود که

جلسه نهم – ادله: روایات (بررسی زیادة کلمه «علی مؤمن» در روایات مربوط به قضیه سمرة بن جندب)

جلسه ۹ – PDF  جلسه نهم ادله: روایات (بررسی زیادة کلمه «علی مؤمن» در روایات مربوط به قضیه سمرة بن جندب) ۱۳۹۳/۰۷/۲۶ اقوال در مورد زیاده کلمه «علی مؤمن» بحث در زیادة کلمه علی مؤمن در روایاتی بود که مربوط به قضیه سمرة بن جندب است، به طور کلی در مورد این کلمه دو نظر وجود دارد: یکی نظر مشهور است، مشهور معتقدند کلمه علی مؤمن در این روایات وجود ندارد، در مقابل بعضی بر این عقیده هستند که کلمه علی مؤمن در متن روایت آمده، از جمله شیخ الشریعه و امام خمینی (ره) و بعضی از بزرگان، البته شیخ انصاری در مورد کلمه فی الإسلام معتقد است که این کلمه وجود دارد و از این به عنوان مؤید برای

جلسه هشتم – ادله: روایات (بررسی روایات مربوط به قضیه سمرة بن جندب)

جلسه ۸ – PDF  جلسه هشتم ادله: روایات (بررسی روایات مربوط به قضیه سمرة بن جندب) ۱۳۹۳/۰۷/۲۲ خلاصه جلسه گذشته در مجموع تا اینجا شش روایت مربوط به قضیه سمرة بن جندب را بیان کردیم، این روایات در سه دسته قابل تقسیم است، در یک دسته صیغه لاضرر و لاضرار آمده، در یک دسته این صیغه نیامده و در دو روایت اخیر هم اصلاً اشاره ای به مسئله ضرر نشده، به همین جهت سطح استدلال به این روایات متفاوت می شود، مثلاً در روایت اول تعبیر لاضرر و لاضرار ذکر شده بود، در روایت چهارم انک رجل مضار بیان شده بود و در روایت پنجم و ششم فقط اصل داستان نقل شده، که شخصی شکایت کرد و پیامبر (ص) در

جلسه هفتم – ادله: روایات

جلسه ۷ – PDF  جلسه هفتم ادله: روایات ۱۳۹۳/۰۷/۱۹ خلاصه جلسه گذشته در مورد دلیل پنجم یعنی روایات، عرض کردیم روایات متعدد و متکثری در این رابطه وارد شده، این روایات به چند نحو وارد شده، در بخش اول روایاتی که مربوط به سمرة بن جندب بود را ذکر می کنیم، یک روایت بیان شد، روایت اول که در کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و وسائل نقل شده سندش، سند خوبی است.  روایت دوم «عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِنَّ سَمُرَةَ بْنَ جُنْدَبٍ كَانَ لَهُ عَذْقٌ وَ كَانَ طَرِيقُهُ إِلَيْهِ فِي جَوْفِ مَنْزِلِ رَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ فَكَانَ

جلسه ششم – ادله: سیره عقلاء و روایات

جلسه ۶ – PDF  جلسه ششم ادله: سیره عقلاء و روایات ۱۳۹۳/۰۷/۱۵ دلیل چهارم: سیره عقلاء قبل از اینکه روایات را ذکر کنیم دلیل دیگری که لازم است مورد بررسی قرار گیرد بیان می کنیم. در بعضی از قواعد فقهیه مثل قاعده الزام سیره عقلاء مورد استدلال بعضی واقع شده، حال ببینیم در قاعده لاضرر هم می توانیم به سیره عقلاء تمسک کنیم یا نه؟ برای اینکه سیره عقلاء بخواهد به عنوان یک دلیل مورد پذیرش و قبول واقع شود قهراً دو مطلب باید ثابت شود، اولاً: باید احراز سیره عقلاء در خصوص این مورد شود، یعنی احراز کنیم سیره عقلاء و بناء و روش عملی عقلاء بر این است که ضرر و اضرار نزد آنان ممنوع است، یعنی سیره

جلسه پنجم – ادله: دلیل عقلی (تقریر چهارم) و دلیل سوم و چهارم

جلسه ۵ – PDF  جلسه پنجم ادله: دلیل عقلی (تقریر چهارم) و دلیل سوم و چهارم ۱۳۹۳/۰۷/۰۸ خلاصه جلسه گذشته تا اینجا دو دلیل را ذکر کردیم، یکی آیات بود که شش آیه را مورد بررسی قرار دادیم، اجمالاً دلالت آیات بر قاعده لاضرر ثابت شد، البته آیاتی که پیرامون ضرر و مشتقات آن در قرآن وارد شده شاید حدود هفتاد آیه است اما کثیری از این آیات از موضوع بحث ما خارج است، البته در بخشی از این آیات شاید بتوان به دلالت التزامی مدعا را استفاده کرد، اما آیاتی که تقریباً به طور واضح تری قاعده را اثبات می کند شش آیه بود که بیان شد، از این شش آیه، پنج آیه دلالتش روشن است، نفی ضرر فی

جلسه چهارم – ادله: دلیل عقلی – تقریر دوم و سوم و چهارم

جلسه ۴ – PDF  جلسه چهارم ادله: دلیل عقلی – تقریر دوم و سوم و چهارم ۱۳۹۳/۰۷/۰۵ خلاصه جلسه گذشته: بحث در مستندات قاعده لاضرر بود، استدلال به آیات ذکر شد، دلیل دوم دلیل عقلی است، یک تقریر از دلیل عقلی در جلسه گذشته بیان شد، محصّل تقریر اوّل این بود که عقل استقلالاً درک می کند که ظلم قبیح است و ضرر و اضرار قطعاً از مصادیق ظلم محسوب می شود بنابراین به حکم عقل عملی مستقل ضرر قبیح است، ضرر رساندن به خویشتن، به دیگران و به خداوند تبارک و تعالی، بنابراین می توانیم ادعا کنیم حداقل در بعضی از صُوَر، عقل قاطع به قبح و حرمت ضرر می باشد، لذا خدشه ای در این دلیل وجود ندارد.