وضع

خارج اصول – جلسه چهل و دوم – مقام دوم: ثمره نزاع در باب حقیقت شرعیه

جلسه ۴۲ – PDF جلسه چهل و دوم مقام دوم: ثمره نزاع در باب حقیقت شرعیه ۱۳۹۲/۰۹/۱۸   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم طبق نظر مرحوم آخوند بحث از حقیقت شرعیه دارای ثمره عملیه است، محصل نظر ایشان این شد که اگر ما قائل به حقیقت شرعیه باشیم و تأخر استعمال از وضع را احراز کنیم الفاظ وارد شده در کتاب و سنت را بر معانی شرعیه‏اش حمل خواهیم کرد ولی اگر تأخر استعمال را احراز نکنیم با اینکه قائل به ثبوت حقیقت شرعیه هستیم لکن در اینجا دو نظر وجود دارد: یک نظر این است که لفظ بر معنای شرعی خودش حمل می‏شود و نظر دیگر این است که لفظ بر معنای لغوی خودش حمل می‏شود، مبنای نظر اول

خارج اصول – جلسه چهل و یکم -مقام دوم: ثمره نزاع در باب حقیقت شرعیه

جلسه ۴۱ – PDF جلسه چهل و یکم مقام دوم: ثمره نزاع در باب حقیقت شرعیه ۱۳۹۲/۰۹/۱۷   خلاصه جلسه گذشته بحث در ثمره بحث حقیقت شرعیه بود، اینکه ما بحث کنیم آیا استعمال شارع بعضی از الفاظ را در معانی خاص در محیط شرع، استعمال حقیقی است یا مجازی چه ثمره عملیه‏ای دارد؟ عملاً چه استعمال حقیقی باشد و چه مجازی فرقی ندارد. عرض کردیم این مسئله محل بحث و اختلاف واقع شده که آیا ثمره عملیه‏ای بر این بحث مترتب است یا خیر؟ به طور کلی دو نظر در اینجا وجود دارد: یکی اینکه ثمره عملیه بر این بحث مترتب است که خود این نظریه دو قول دارد و دیگری اینکه ثمره عملیه‏ای بر این بحث مترتب نمی‏شود.

خارج اصول – جلسه پنجاه -امر اول: عنوان بحث- نظر محقق خراسانی

جلسه ۵۰ – PDF جلسه پنجاه امر اول: عنوان بحث- نظر محقق خراسانی ۱۳۹۲/۱۰/۱۷   خلاصه جلسه گذشته بحث در بررسی نظریاتی بود که پیرامون عنوان بحث صحیح و اعم مطرح شده، ما نظریه مشهور را مورد بررسی قرار دادیم و سه اشکالی که بر این نظریه ایراد شده بود را ذکر کردیم و نتیجه این شد که از این سه، دو اشکال به مشهور وارد است. بررسی نظریه محقق خراسانی ایشان فرمود عنوان بحث صحیح و اعم این است: «انّ الفاظ العبادات و المعاملات اسامٍ للصحیح منها او للأعم؟»، ایشان به جای «موضوعة» کلمه «اسامٍ» را بکار برده و می‏گوید: آیا الفاظ عبادات و معاملات اسم برای عبادت صحیح هستند یا اسم برای اعم از صحیح و فاسد هستند؟

خارج اصول – جلسه چهل – مقام اول: تنقیح محل نزاع

جلسه ۴۰ – PDF جلسه چهل مقام اول: تنقیح محل نزاع ۱۳۹۲/۰۹/۱۶   خلاصه جلسه گذشته بحث در حقیقت شرعیه بود، عرض کردیم در مسئله حقیقت شرعیه در چند مقام باید بحث کنیم، مقام اول تنقیح محل نزاع بود، ما ابتدائاً باید موضوع بحث را منقّح کنیم که نزاع در باب حقیقت شرعیه در چیست و اختلاف منکرین و مثبتین حقیقت شرعیه در چه چیزی است؟ عرض کردیم در این رابطه سه جهت می‏تواند مورد نظر باشد، جهت اول اینکه این نزاع شامل اعیان خارجیه و موضوعات خارجیه نیست بلکه فقط موضوعات اعتباریه را شامل می‏شود، جهت دوم این بود که این نزاع هم در الفاظ عبادات جریان دارد و هم در الفاظ معاملات. جهت سوم جهت سوم بحث این

خارج اصول – جلسه سی و نهم – مقام اول: تنقیح محل نزاع

جلسه ۳۹ – PDF جلسه سی و نهم مقام اول: تنقیح محل نزاع ۱۳۹۲/۰۹/۱۳   حقیقت شرعیه بحث دیگری که در این جا باید به آن اشاره شود بحث حقیقت شرعیه است. بحث از حقیقت شرعیه در سه مقام مورد بررسی قرار می‏گیرد: مقام اول: تنقیح محل نزاع و بحث مقام دوم: باید ببینیم آیا بحث حقیقت شرعیه ثمره‏ای دارد و آیا ثمره عملیه‏ای بر این بحث مترتب می‏شود یا نه که نوعاً نسبت به این بخش یا چنین ثمره‏ای را انکار می‏کنند و یا ثمره نادری برای آن ذکر می‏کنند. مقام سوم: کیفیت وضع در حقیقت شرعیه چگونه است، یعنی اگر قائل به حقیقت شرعیه شدیم باید ببینیم حقیقت شرعیه چگونه محقق می‏شود. مقام اول: تنقیح محل نزاع نظر

خارج اصول – جلسه سی و هشتم – اصالة عدم النقل

جلسه ۳۸ – PDF جلسه سی و هشتم اصالة عدم النقل ۱۳۹۲/۰۹/۱۲   خلاصه جلسه گذشته بحث ما در تعارض احوال بود، عرض کردیم در تعارض بین حقیقت و سایر احوال و همچنین در تعارض بین خودِ سایر احوال لفظ با قطع نظر از حقیقت آنچه معیار و ملاک است اصالة الظهور است یعنی باید ببینیم ظاهر و متفاهم از کلام چیست و سایر اصول لفظیه مثل اصالة الحقیقة، اصالة عدم النقل، اصالة عدم القرینه و امثال آن همگی مصادیق اصالة الظهور هستند. معنای ظهور هم معلوم است، مثلاً وقتی گفته می‏شود «رأیت اسداً» و قرینه‏ای همراه آن نیست ظهور در معنای حقیقی دارد ولی اگر قرینه‏ای کنار آن آورده شود و گفته شود «رأیت اسداً یرمی» ظهور در معنای

خارج اصول – جلسه سی و هفتم – اصالة الظهور

جلسه ۳۷ – PDF جلسه سی و هفتم اصالة الظهور ۱۳۹۲/۰۹/۱۱   تعارض احوال بحث تعارض احوال وضع یا استعمال توسط مرحوم آخوند به تبع بزرگانی مثل صاحب هدایة المسترشدین و صاحب فصول مطرح شده است. منظور از تعارض احوال دوران بین اشتراک، تجوّز، نقل، تخصیص، اضمار، نسخ، استخدام و امثال آن می‏باشد، یعنی اگربین این حالات تعارض پیش بیاید تکلیف چیست؟ مثلاً اشتراک حالتی برای لفظ است و آن حالت این است که یک لفظ برای چند معنی وضع شود یا تجوّز حالتی است برای استعمال، حال اگر بین حالت اشتراک و تجوّز تعارض پیش بیاید چه باید کرد؟ مثلاً ما با لفظی مواجه شویم که برای آن سه معنی ذکر شده باشد و ما نمی‏دانیم آن لفظ به

خارج اصول – جلسه سی و ششم – مطلب چهارم: استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد (مقام چهارم)

جلسه ۳۶ – PDF جلسه سی و ششم مطلب چهارم: استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد (مقام چهارم) ۱۳۹۲/۰۹/۱۰   خلاصه جلسه گذشته عرض کردیم مرحوم آخوند مسئله‏ای را تحت عنوان توهم بیان کرده و در صدد پاسخ آن برآمده و آن وقوع استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد در قرآن می‏باشد، ایشان چون قائل به امتناع استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد است در صدد پاسخ از این توهم برآمده که اگر استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد ممتنع است پس واضح است که در قرآن هم نباید چنین استعمالی صورت گرفته باشد. ایشان در مورد روایاتی که برای قرآن هفت یا هفتاد بطن ذکر کرده دو احتمال مطرح و این روایات را بر یکی

خارج اصول – جلسه سی و پنجم – مطلب چهارم: استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد (مقام چهارم)

جلسه ۳۵ – PDF جلسه سی و پنجم مطلب چهارم: استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد (مقام چهارم) ۱۳۹۲/۰۹/۰۹   خلاصه جلسه گذشته آخرین بحثی که از مبحث استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد باقی مانده بحث از استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد در قرآن است، ما تا اینجا در سه مقام بحث کردیم، نتیجه مقام اول این بود که استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد عقلاً ممتنع نیست، ادله قائلین به امتناع مورد بررسی قرار گرفت و اشکالات آن ادله بیان شد، پس در مقام اول بحث که سخن از امکان یا امتناع چنین استعمالی بود نتیجه این شد که این استعمال عقلاً هیچ محذوری به دنبال ندارد. در مقام دوم نتیجه این شد

خارج اصول – جلسه سی و چهارم – مطلب چهارم: استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد (مقام سوم)

جلسه ۳۴ – PDF جلسه سی و چهارم مطلب چهارم: استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد (مقام سوم) ۱۳۹۲/۰۹/۰۶   خلاصه جلسه گذشته در بحث استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد به مقام سوم بحث رسیدیم، در مقام اول بحث در این بود که آیا عقلاً امکان استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد وجود دارد یا نه؟ نتیجه این شد که استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد ممتنع نیست. در مقام دوم بحث در این بود که حال که عقلاً چنین استعمالی امتناع ندارد آیا از نظر قواعد ادبی، از نظر اهل لسان و عرف، از نظر واضع و وضع آیا مجاز به چنین استعمالی هستیم یا نه؟ یعنی آیا مجازیم یک لفظ را در اکثر