تذکرات اخلاقی

لزوم مراقبت در غذای روح

امروز روز اول جلسه درسی بحث اصول است در سال تحصیلی ۱۴۰۱ـ۱۴۰۰. طبق برنامه معهود و متعارف در روز اول روایتی را تیمناً و تبرکاً قبل از آغاز بحث می‌خوانیم و امیدواریم در پرتو هدایت‌ها و راهنمایی‌های صاحبان این کلمات نورانی، بتوانیم راه را به درستی تشخیص دهیم و از عنایات آن انوار مقدسه بهره‌مند شویم تا ان‌شاءالله آنچه فرا می‌گیریم و تحصیل می‌کنیم، به معنای حقیقی کلمه برای ما نافع باشد.  دیروز روز شهادت امام مجتبی(ع) بود؛ به همین مناسبت روایتی را از امام مجتبی(ع) خدمت شما نقل می‌کنم. لزوم مراقبت در غذای روح ایشان می‌فرماید: «عَجَبتُ لِمَنْ‏ يَتَفَكَّرُ فِي‏ مَأْكُولِهِ‏ كَيْفَ لَا يَتَفَكَّرُ فِي مَعْقُولِهِ فَيُجَنِّبُ بَطْنَهُ مَا يُؤْذِيهِ وَ يُودِعُ صَدْرَهُ مَا يُرْدِيهِ»،[۱] من در عجبم برای

خواری شخص در پرتو دوری از علم

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ‏ الْعِلْم‏»،[۱] هرگاه خداوند بخواهد کسی را خوار کند، دانش و علم را از او دور می‌کند. این جمله کوتاه بسیار عمیق و اشاره به یک حقیقت بسیار مهم دارد؛ اینکه علم و دانش مایه عزت و شرف است، از این کلام بدست می‌آید؛ چون می‌فرماید: اگر خدا بخواهد کسی را خوار کند، علم را از او منع می‌کند. در یک سخنی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «كَفَى‏ بِالْعِلْمِ‏ شَرَفاً أَنْ يَدَّعِيَهُ مَنْ لَا يُحْسِنُهُ وَ يَفْرَحَ بِهِ إِذَا نُسِبَ إِلَيْهِ وَ كَفَى بِالْجَهْلِ ذَمّاً أَنْ يَبْرَأَ مِنْهُ مَنْ هُوَ فِيهِ»،[۲] در شرافت و ارجمندی علم و دانش همین بس که کسی که چندان اهل آگاهی نیست و چندان دانا به نظر نمی‌رسد اما دم از

ضرورت استفاده از فرصتها

امیدوارم همه دوستان وبرادران عزیز از این فرصت نسبتا طولانی تعطیلات آموزشی استفاده کنند، این فرصتها را غنیمت بشمرند، ارتقاء علمی هیچگاه نباید از ذهن‎ها دور شود، کمالات علمی برای انسان هم بهره‎های دنیوی هم بهره‎های اخروی، لذا با تعطیلی درس گمان نشود که باید از تحصیل فاصله بگیریم. انسان هیچگاه نباید از تحصیل علم فارغ شود. عالی ترین مراتب علمی هم که داشته باشد باز نیازمند بالابردن علم و آگاهی و معرفت خودش است. برای امثال ما که در مسیر زندگی یک هدفی را تعقیب می‎کند این مسئله مهم تر است. مسائل و مطالب بسیاری وجود دارد که نیازمند بررسی و تحقیق و مطالعه است. ما باید آگاهی های خودمان را در زمینه های مختلف بالا ببریم، در تاریخ

 تصدیق خداوند و نفس انسان نسبت به صدق و راستگویی

امام صادق(ع): «إِنَّ الصّادِقَ أَوَّلُ مَنْ يُصَدِّقُهُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ يَعْلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ وَتُصَدِّقُهُ نَفْسُهُ تَعْلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ»[۱] اولین کسی که شخص راستگو را تصدیق می‎کند خداوند عزوجل است. یعنی خداوند است که می‎داند او راستگوست و او را تصدیق می‎کند به راستگویی و دومین، شاید تعبیر به دومین نیز دقیق نباشد آن کس دیگر و موجود دیگر یا نفر دیگری که او را تصدیق می‎کند و می‎داند که او راستگوست خود اوست. اینجا هم می‎فرماید: تصدیق از ناحیه خدا صورت می‎گیرد و هم می‎فرماید: علم به صادق بودن او پیدا می‎کند. این دو تا حقیتشان یکی است ولی دو وجه و دو جنبه است. تصدیق کردن و علم داشتن، این دو با هم لازم و ملزوم هستند و قابل

خیانت و دروغ نشانه بی ایمانی

روایت از رسول گرامی اسلام (ص) که میفرماید: کل خصلۀ یطبعُ أو یطوی علیها المؤمن الا الخیانۀ و الکذب. هر خصلتی می‌تواند مؤمن از آن برخوردار شود و یا آن خصلت را پیدا کند الا دو خصلت. یکی خیانت و دیگری دروغ. واقعا این مسئله مهمی است که مؤمن هر صفتی می‌تواند داشته باشد. وقتی می‌گوید هر صفتی، منظور صفات خوب نیست در اینجا چون صفات خوب مفروغ عنه است؛ اینکه هر صفتی را مؤمن می‌تواند دارا شود، ظهور در صفات ناپسند دارد. البته منظور این نیست که مؤمن واقعا مجاز باشد از این صفات برخوردار باشد، بلکه منظور این است که هر صفتی با ایمان قابل جمع است الا این دو. اصلا امکان ندارد بگوییم شخصی مؤمن باشد اما

 دروغ، بدترین گناه

«أَتَى رَسُولَ اللَّهِ (ص) رَجُلٌ فَقَالَ إِنِّي لَا أُصَلِّي وَ أَنَا أَزْنِي وَ أَكْذِبُ فَمِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ أَتُوبُ؟» شخصی آمد خدمت رسول خدا و عرض کرد، من کسی هستم که نماز نمی‏خوانم، زنا می‏کنم و دروغ می‏گویم. حال می‏خواهم یکی از این کارهای زشتی را که انجام می‏دهم ترک کنم و توبه کنم، کدام یک از این گناهان را کنار بگذارم وتوبه کنم؟ «قَالَ(ص) مِنَ الْكَذِبِ» حضرت فرمود: در بین این سه از کذب پرهیز کن، یعنی تصمیم بگیر دروغ را  کنار را بگذاری، بین زنا و نماز نخواندن، بی نمازی و دروغ، حضرت فرمود دروغ را کنار بگذار. فَاسْتَقْبَلَهُ فَعَهِدَ أَنْ لَا يَكْذِبَ او هم استقبال کرد و  قرار گذاشت که دیگردروغ نگوید، پیش خودش پیمان بست که دیگر

 اهمیت نعمت عقل

قال الامام موسی بن الجعفر: «مَن أرادَ الغِنى بلا مالٍ ، و راحَةَ القَلبِ مِن الحَسَدِ ، و السَّلامَةَ في الدِّينِ ؛ فلْيَتَضَرَّعْ إلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ في مَسألَتِهِ بأن يُكَمِّلَ عَقلَهُ ، فمَن عَقَلَ قَنَعَ بما يَكفيهِ ، و مَن قَنَعَ بما يَكفيهِ استَغنى ، و مَن لَم يَقنَعْ بما يَكفيهِ لَم يُدرِكِ الغِنى أبدا» این از توصیه‎های ناب و مهمی است که امام کاظم (ع) به پیروان و شیعیان و بلکه همه انسان‏ها می‏کنند. ما معمولا در درخواست‎هایمان و حاجتمان از خداوند متعال یا از کسانی که بین ما و خداوند به عنوان واسطه قرار داده می‏شوند،  بیشتر مربوط به زندگی در این دنیا ست، امور مربوط به معیشت، توسعه در رزق و روزی و فوقش

 اخلاص سبب نجات

حضرت علی (ع) می فرماید: «فی الإخْلاصِ یَکونُ الخَلاصُ»؛ اخلاص موجب رهایی و نجات انسان است. البته این جمله خیلی جای بحث دارد که چگونه اخلاص موجب خلاص و رهایی است. اینکه اخلاص در آخرت موجب خلاص و رهایی است روشن است، کسی که عملش را برای خدا انجام دهد، فقط به خاطر خدا کارش و عملش را انجام دهد، عندالله در روز قیامت مقبول و پذیرفته شده است، روشن است. یعنی نجات انسان و رهایی انسان در برزخ و قیامت از مشقات و از سختی‎ها و عذاب‎ها و هول‎ها به این است که انسان عملش را برای خدا انجام دهد. زیرا عملی که برای غیر خدا باشد به هر میزان آمیختگی با غیر خدا از ارزش و عیار آن

 فضائل علی(ع) در منابع اهل سنت

درباره حضرت علی(ع) سخن گفتن و بیان مناقب و فضایل حضرت علی(ع) از حد من و امثال من خارج است. کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست                                            که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم واقعا حضرت علی(ع) دریایی از فضایل، اقیانوسی از مناقب و فهم و درک آن شخصیت از حد من و امثال من خارج است و ما از بیان آن عاجزیم؛ اما در این فرصت کوتاه یک اشاره‏ای می‏کنم به برخی از فضایل و مناقب حضرت علی(ع) که در منابع اهل سنت بیان شده است. این مطلب، مطلب مهمی است که اگر کسی چنین ویژگی‏ها و فضایلی داشته باشد، الگوی نه تنها شیعیان، بلکه همه مسلمانان و بلکه هر انسانی با هر عقیده‏ای در این عالم

 اثر کدورت وسوء ظن

امام هادی (ع) می‏فرمایند: « لا تَطلب الصَّفا ممّن كَدّرتَ علَيهِ ، ولا النُّصْحَ ممّن صَرَفْتَ سُوءَ ظنِّكَ إلَيهِ ، فإنّما قلبُ غيرِكَ لكَ كقلبِكَ لَهُ »[۱] از کسی که نسبت به او کدورت و کینه داری، محبت و صمیمت و صفا طلب نکن و همچنین از کسی که به او سوء ظن داری و بدگمان هستی، نصیحت و موعظه طلب مکن. زیرا دیدگاه و افکار دیگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آنها می‏باشد. خیلی نصحیت عمیق و دقیق و بسیار کاربردی است. اینجا امام (ع) نهی کردند از دو کار، برای دو دسته از انسان‏ها. اثر اول یکی اینکه اگر نسبت به کسی کینه داری، کدورت داری، قلبت با او صاف نیست، از او مطالبه محبت