تذکرات اخلاقی

 ویژگی های حضرت زهرا

بنابر روایتی روز سیزدهم جمادی الأولی روز شهادت صدیقه­ی کبری فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است که این بنابر روایت شهادت حضرت به مدت هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) است که بعضی از روایات بر این مطلب دلالت دارد از جمله این روایتی که امام صادق(ع) فرموده­اند بعد از رحلت پیامبر خدا(ص) حضرت زهرا(س) هفتاد و پنج روز ماندند و در این مدت جبرائیل بر وجود مقدس ایشان نازل می­شد و به منزل حضرت رفت و آمد داشت. در مقابل بعضی از روایات نود و پنج روز را ذکر کرده­اند. صرف نظر از اینکه کدام قول اصح است گرچه مشهور قول دوم را پذیرفته و بر قول دوم قائل هستند. عمده این است که راجع به شخصیت

بهترین زندگی

روایتی است در غرر الحکم از امیرالمؤمنین علی(ع) روایت عجیبی است که به این چیزها کمتر توجه می­شود «احسن الناس عیشاً من عاش الناس فی فضله»[۱] بهترین مردم از نظر زندگی کسی است که مردم در پرتو فضل و احسان او زندگی می­کنند. ممکن است به حسب ملاک­های ظاهری و ملاکهای مادی زندگی دنیایی (آثار معنوی زندگی در جای خودش) بهترین زندگی، زندگی است که شخص همه مواهب و منافع به خودش و عائله­اش عاید بشود. «احسن الناس عیشاً» در دنیا و از دید اهل دنیا کسی است که در رفاه و آسایش زندگی کند و مثلاً هر چه بخواهد فراهم شود یعنی همه منافعش مربوط به خودش باشد اما از دید امیرالمؤمنین «احسن الناس عیشاً» کسی است که «عاش

 ترازوی  خرد

همیشه می­گویند قول و فعل اشخاص نشانه شخصیت آنهاست، گفتار و کردار اشخاص نشان دهنده­ی اندیشه و فکر آنهاست چون در هنگامی که اشخاص را می­خواهند ارزیابی کنند فکر و اندیشه آنها پنهان است چراکه راه یابی به ذهن طرف مقابل امکان ندارد مگر توجه به نشانه­ها که رفتار و گفتار می­باشد. امیر الؤمنین(علیه السلام) از این ضابطه استفاده فرموده­اند برای میزان عقل و خرد اشخاص، در یک روایت حضرت می­فرماید: «کیفیة الفعل تدلّ علی کمیّة العقل» کیفیت عمل نشان دهنده میزان خرد و عقل انسان است. در روایتی دیگر نیز حضرت(ع) می­فرماید: «یستدلّ علی عقل کل امرئٍ بما یجری علی لسانه» از گفته و سخن هر کسی می­توان به اندازه عقل و خرد او پی برد. کیفیة الفعل دلالت

 تقلید ممدوح و مذموم

به مناسبت این روایت که در مورد جواز تقلید بیان کردیم قسمت­هایی از آن را که البته روایت مفصلی هست بیان می­کنیم که إن شاء الله سرلوحه کارها و اعمالمان قرار بدهیم. اصل این آیه درباره­ی قومی از یهود می­باشد، خودشان از پیش خودشان کتاب می­نوشتند و آن را به خدا نسبت می­دادند. در ادامه­ی روایت دارد که یک مردی به امام(ع) گفت عوام یهود نسبت به کتاب­شان آشنایی ندارند إلا به اینکه از علماء خود می­شنوند، یعنی می­خواهد بگوید عوام یهود چه گناهی دارند در حالی که پیروی از علما خود می­کنند، که اگر مذمتی هست باید این تقلید و پیروی مورد مذمت باشد نه اینکه عوام یهود بواسطه تقلید از علماء مذمت شوند، بعد سؤال می­کند که آیا

نزدیکی مرگ و اجل

روایتی از امیر المؤمنین(ع) در باب مرگ وارد شده که واقعاً تأمل در این روایت و توجه و التفات به این کلام شریف و نورانی برای انسان خیلی سازنده می­باشد. حضرت امیر(ع) می­فرماید: «نفس المرء خطاه الی أجله» نفس­های انسان، هر نفس انسان گامهایی است به سوی اجل. همین دم و باز دم که انسان در هر لحظه ناگزیر از آن است انسان را به مرگ نزدیک می­کند. وقتی انسان به سمت کاری می­خواهد برود، مقصدی دارد. اینکه این مقصد را بخواهد به آن برسد با قدم و با گام به آن می­رسد. در هر کاری که انسان دارد برای رسیدن به آ ن قدم برمی­دارد که گاهی این گامها اختیاری است و مقصدی را در نظر می­گیرد و برای

لزوم بازشناسی فرصت ها و تهدیدهای انقلاب در دهه فجر

با توجه به اينكه در دهه فجر هستيم و نزديك به سالگرد انقلاب اسلامي است مناسب است مطالبي را در اين رابطه عرض كنيم. بر خود وظيفه مي¬دانيم كه اين ايام خجسته را گرامي داشته و نبايد نسبت به اين موضوع بي تفاوت باشيم و ساده از كنار آن بگذريم. اصل وقوع انقلاب اسلامي ايران يك اتفاق بسيار مهم و نادر در تاريخ روحانيت، تاريخ تشيع، تاريخ ايران، تاريخ منطقه و بلكه در تاريخ بشريت و جهان است. بعد از دوران ائمه (ع) -كه آن هم فقط در يك دوران كوتاهي حاكميت اسلامي معنا پيدا كرد- انقلاب اسلامی باعث شد حاکمیت دین تحقق پیدا کند. درست است در این فاصله حكومتهایي به نام اسلام و حتي به نام تشيع بر

 شرک خفی

«قال رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) یا ایّها الناس اتّقوا الشرک فإنّه اخفی من دبیب النمل فقال: من شاء أن یقول و کیف نتّقیه؟ قال: قولوا اللّهمّ انّا نعوذ بک أن نشرک بک و نحن نَعلَمه و نستغفرک لِما لانعلم». روایتی از رسول اکرم(ص) وارد شده که حضرت می­فرماید: «یا ایها الناس اتقوا الشرک» درباره­ی شرک و توصیه به پرهیز و تقوا در مقابل شرک، مخاطب این فرمایش پیامبر(ص) کفار و مشرکین مکه و کسانی که شرک آشکار داشتند نبوده، و به آنها نمی­گوید «اتقوا الشرک» چون جمله بعد این است که «فإنّه اخفی من دبیب النمل» شرک از حرکت مورچه در تاریکی شب نامحسوس و پنهان­تر می­باشد. حضرت می­فرماید: «فقال: من شاء أن یقول» شاید کسی بخواهد

علم با تن آسایی به دست نمی ‏آید

روز چهار شنبه تذکری داشته باشیم در درجه اول برای خودم که واقعاً نفع زیادی این تذکر دارد و درجه بعد برای شما عزیزان و إن شاء الله  مؤثر باشد. آنچه که در این دقایق می­خواهم عرض کنم این است که علم و دانش در هر رشته­ای با راحت طلبی بدست نمی­آید و کسی اگر خیال کند که با تن آسایی و راحت طلبی می­تواند عالم و دانشمند شود اینچنین نیست. ممکن است در نزد مردم او را عالم بدانند چون لباس یا عنوان عالم را بر دوش می­کشد اما بحسب واقع عالم نباشد. این روایتی که از امام(ع) وارد شده که «لایدرک العلم براحة الجسم» علم با راحتی و تن آسایی بدست نمی­آید. این در خصوص علم دین جدی­تر

 بدترین نوع فقر

در روایتی از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) وارد شده است که «فقر النفس اشد الفقر أو شر الفقر»[۱] فقر نفس بدترین فقرهاست یا شدیدترین فقرهاست. فقر معنایش معلوم است؛ یعنی نیاز در مقابل غنی و بی نیازی، فقر یعنی احتیاج. این نیاز در واقع یک وقت نسبت به مال و ثروت است که می­شود فقر مالی و یک وقت فقر و نیاز به علم و دانش است که می­شود فقر علمی و یک موقع فقر و نیاز در نفس انسان و نسبت به فضائل و کمالات روحی و اخلاقی می­باشد. اصطلاح فقیر و آنچه که متعارف از فقیر است بیشتر به بخش اول نظر دارد یعنی فقر مالی و نیاز مالی که خود این مذموم است و اینکه انسان از نظر

 پرهیز از سستی در امور

در روایت مفصلی که امام باقر(ع) به جابر بن یزید جعفی دارند که روایت بسیار خوبی است و توصیه­های مختلف و متعددی در آن ذکر شده، در یک فراز این روایت می­فرمایند «ایّاک و التّوانی فیما لا عذر لک فإلیه یلجأ النادمون» مضمون این بیان این است که از توانی و سستی کردن در جاهایی که هیچ عذری ندارید بپرهیزید که تمام پشیمانی­ها برگشت آن به سستی کردن است و ریشه بسیاری از پشیمانی­های انسان همین تنبلی و سستی می­باشد. اگر فرصت­های خوب معنوی را از دست بدهد، اگر فرصت­های خوب مادی را از دست بدهد و اگر دنیا را به حال خود رها بکند با تنبلی و کسالت بخواهد امور را پیش ببرد قطعاً حسرت در این دنیا برای