تذکرات اخلاقی

حسن ظن

امام علی(علیه السلام) می¬فرمایند:«حسنُ الظّن راحةُ القلب و سلامةُ الدّین» ؛ حسن ظن مایه راحتی روح و روان انسان و موجب حفظ دین انسان از آفات و خطرات است. این فرمایش با اینکه کوتاه است کلید سعادت و رستگاری دنیا و آخرت انسان است. حسن ظن هم از نظر عمق معنا دارای مراتب است و هم از نظر سطح مواردی که انسان با آن مواجه می¬شود، البته همین جا قبل از اینکه معنای روایت را عرض کنیم خوب است این تذکر داده شود که حسن ظن که به عنوان مایه راحتی روح و روان و سلامت دین ذکر شده نسبت به دشمنان یا کسانی که علم داریم در صدد هدم اسلام و دین و مذهب هستند نیست؛ یعنی ما نمی¬توانیم

 استغفار علاج گناه

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم می­فرمایند: «لکل داءٍ دواء و دواء الذنوب الإستغفار».[۱] بر اساس این روایت گناه یک بیماری است که علاج هم دارد؛ اینکه پیامبر اکرم (ص) گناه را به عنوان داء مطرح فرمودند نکته­ی مهمی دارد. ببینید اگر جسم انسان آسیب ببیند و مرضی در آن پیدا شود این در واقع یک نقصی است که جسم را از نقطه کمال دور می­کند. کمال هر شیء به این است که در آن مسیری که باید حرکت بکند و ادامه­ی مسیر دهد در آن مسیر قرار داشته باشد. حال فرض کنید در اجزاء یک چیز آفت پیدا شود این نقص است و باعث دور ماندن از کمال شیء است. در مواقعی که جسم گرفتار داء

مدارا با مردم

امام زین العابدین(ع) می¬فرمایند:«کان آخر ما اوصی به الخضر موسی بن عمران ما رَفَق احدٌ بأحدٍ فی الدنیا إلا رفق الله به یوم الیقامة» ؛ حتماً داستان حضرت موسی و خضر را شنیده¬اید که به جهت یک حالت خودبینی که لحظه¬ای برای حضرت موسی پیدا شد به او امر شد که به خودسازی بپردازد، حضرت موسی رفت تا اینکه حضرت خضر را پیدا کرد و حضرت خضر نسبت به او تعلیماتی را داشت که یکی از آن تعلیمات این است که امام زین العابدین(ع) به آن اشاره می¬کنند و می¬فرمایند: آخرین چیزی که حضرت خضر به موسی بن عمران وصیت کرد این بود که هیچ کس نسبت به کس دیگر در این دنیا رفاقت و مدارا نکرده الا اینکه خداوند

غیبت

رسول اکرم(ص) می¬فرمایند:«مَن تطوَّل علی أخیه فی غیبته سمعها فی مجلسٍ فردّها عنه ردّ الله عنه الف بابٍ من السّوء فی الدّنیا و الآخرة» رسول گرامی اسلام می¬فرمایند: کسی که به برادرش کمک کند و در مورد غیبتی که درباره او شنیده بر او منت بگذارد(تطوّل؛ یعنی منت گذاشتن و کمک کردن) و غیبت را از او دور کند؛ یعنی از غیبت شونده دفاع کند در این صورت خداوند متعال هزار باب سوء را در دنیا و آخرت از او دور می¬کند. دفاع از برادر دینی در مجلسی که غیبت او می¬کنند باعث می¬شود که خداوند تبارک و تعالی هزار باب سوء را در دنیا و آخرت از انسان دور کند، غیبت مسئله¬ای است که کمتر به آن توجه می¬شود

غایت شرم و حیا

امیر المؤمنین علی علیه السلام می­فرمایند: «غایة الحیاء أن یستحیی المرئ من نفسه». غایت شرم و حیاء این است که انسان از خودش شرم کند. شرم و حیاء یک معنای روشنی دارد؛ شرم و حیاء یک خصلت روحی و اخلاقی برای انسان است که در ذات و طبیعت انسان نهفته است برای حفظ انسان. انسان بهرحال خودش را دوست دارد (حب ذات دارد) و بر این اساس نمی­خواهد کاری بکند و عملی انجام بدهد که قبح و زشتی آن در نزد دیگران باعث تنقیص و سقوط شخصیت او بشود؛ لذا مردم کارهایی که در یک جامعه و در یک دین و عقیده­ای نمی­پسندند، معمولاً مردم آن را در انظار دیگران انجام نمی­دهند و یک پوشش و حریمی برای رفتار و

گناهانی که در همین دنیا مجازات می شوند

رسول اکرم(ص) می¬فرمایند:«ثلاثةٌ من الذنوب تعجّل عقوبتها و لاتؤخر إلی الآخرة؛ عقوق الوالدین و البغی علی الناس و کفر الإحسان»؛ حضرت رسول اکرم(ص) می¬فرمایند: از بین گناهان، سه گناه هستند که مجازات آنها در همین دنیا واقع می¬شود و به آخرت واگذار نمی¬شود: یکی عقوق والدین، دیگری بغی و ظلم بر مردم و سوم هم کفر نسبت به احسان و نیکی دیگران است. گناه و معصیت بدون مجازات نیست، وقتی قرار بر این است که همه اعمال و رفتار انسان مورد بازخواست قرار گیرد و حتی از خطورات ذهنیه انسان هم سؤال خواهد شد طبیعتاً نسبت به عملی که انسان بر خلاف فرمان الهی انجام می¬دهد و مخالفت¬هایی که با اوامر و نواهی الهی صورت می-گیرد بدون تردید مستحق مجازات

مسئولیت مبلغین

قال رسول الله صل الله علیه و آله وسلّم: «ما من عبدٍ یخطب خطبةً الا الله سائلها عنها ما اراد بها». هیچ بنده­ای از بندگان خدا خطبه­ای نمی­خواند مگر اینکه خداوند تبارک و تعالی از آن خطبه سؤال می­کند که چه چیزی به آن خطبه اراده کرده است. اولاً روی این سخن با کسانی است که اهل خطبه و منبر هستند خطیب هستند؛ اینجا سخن از این نیست که یک گفتگوی معمولی صورت بگیرد (هر چند هر فعل و عملی مورد سؤال قرار می­گیرد) از او سؤال شود. کسی که بر منبر وعظ و خطابه می­نشیند چون دارد برای مردم سخن می­گوید، در مورد او غیر از اینکه حرف و سخنش مورد سؤال می­گیرد انگیزه­ی اصلی از طرح این سخن

محاسبه

چون امروز چهارشنبه است روایتی را از باب تذکر می¬خوانم باشد که انشاء الله مورد استفاده خودم و شما قرار گیرد. روایتی است از امیرالمؤمنین علی(ع) که حضرت می¬فرمایند:«قیّدوا أنفسکم بالمحاسبة و املکواها بالمخالفة»، حضرت می¬فرمایند: نفس خودتان را با محاسبه مهار کنید، محاسبه نفس از امور مهمی است که در فرمایشات اهل بیت(ع) خیلی بر آن تأکید شده است، محاسبه نفس مسیر زندگی انسان را تنظیم می¬کند و در حقیقت یک کنترل جدی بر راه و روش و مسیر زندگی است مثل کسانی که در حال رانندگی هستند که اگر سرعت خود را مراقبت کنند ناخود آگاه سرعت بالا نمی¬رود تا منجر به حادثه شود، محاسبه کردن نفس، امری است که مؤکداً به آن سفارش شده، علی(ع) می¬فرمایند: انسان

در آستانه ۱۷ ربیع الاول

در آستانه ولادت رسول گرامی اسلام(ص) و امام جعفر صادق(ع) هستیم. به مناسبت این روز و امروز هم که روز چهارشنبه است روایتی را در این رابطه می¬خوانیم: محمد بن مسلم می¬گوید:«کنتُ عند أبی جعفر محمد بن علی الباقر(ع) إذ دخل جعفر إبنُهُ و علی رأسهِ ذُئابة و فی یده عصیً یلعب بها فأخذه الباقر(ع) و ضمّه إلیه ضمّاً ثمّ قال(ع): بأبی أنت و امّی لاتلهوا و لاتلعب ثم قال(ع) لی: یا محمد هذا امامک بعدی فاقتده به واقتبس من علمه والله إنّه لهو الصادق الذی وصفه لنا رسول الله(ص) إنّ شیعته منصورون فی الدنیا و الآخرة» می¬گوید: من در نزد امام باقر(ع) بودم زمانی که جعفر پسر امام باقر(ع) وارد شد به محضر پدر در حالی که عصایی در

به مناسبت ۱۷ ربیع

با توجه به اینکه در آستانه ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع) می­باشیم روایتی را به مناسبت ذکر می­کنیم. «قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم: أنا اول وافدٍ علی العزیز الجبار یوم القیامة و کتابه و اهل بیته ثمّ امته ثم اسئلهم ما فعلتم بکتاب الله و اهل بیتی» نبی مکرم اسلام می­فرماید: اولین گروه و اولین کسی که روز قیامت بر خداوند متعال وارد می­شوند و در محضر او قرار می­گیرد، من هستم (مقدم بر همه خلائق) و بعد قرآن و اهل بیت من بر خداوند متعال وارد می­شود (مقدم بر همه انبیاء) سپس امت من (یعنی مثل اینکه امت پیغمبر وارد می­شوند که پیامبر(ص) از آنها سؤال کند از ارتباط امت با آن دو