تذکرات اخلاقی

 فاطمه زهرا(س) اسوه بشریت

در مورد شخصیت فاطمه زهرا(س) مطلب آن قدر زیاد است که در این فرصت کوتاه نمی‎توان حتی اشاره‎ای به آن مطالب و عظمت حضرت زهرا(س) داشته باشیم. آن‎چه در این فرصت اندک خدمت شما عرض می‎شود، این است که دختر پیامبر(ص) یک شخصیتی است که متعلق به همه مسلمین و بلکه متعلق به همه بشریت است و قابلیت اسوه شدن برای همه زنان و بلکه همه مردان را دارد. چه اینکه خودِ حضرت ولیّ عصر(عج) [طبق روایتی] تصریح می‎کند که برای من فاطمه زهرا(س) اسوه است. «إنّ لی فی ابنة رسول الله أسوه». امام زمان با آن همه عظمت، وجود مقدس فاطمه زهرا(س) را اسوه خود معرفی می‎کند. اسوه یعنی تابلو و مدلی که سعی می‎کند بر طبق آن خودش

 به مناسبت دهه فجر

چون ایام دهه فجر و دهه گرامیداشت انقلاب اسلامی است؛ از باب اینکه تذکر به ایام الله، تذکر به نعمت‎های خداوند است و ما را به وظایف و مسئولیت‎هایمان بیشتر آشنا می‎کند.مطالبی را خدمتتان عرض می‎کنم. اساس انقلاب بر این استوار بود که مردم به اراده خودشان و هدایت امام(ره)، تصمیم گرفتند که سرنوشت خود را تغییر دهند تا به آیه شریفه «إِنَ‏ اللَّهَ‏ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»  عمل کنند. اهداف ملت در انقلاب کاملاً معلوم بود؛ اهداف در قالب همین سه شعار که شعار اصلی انقلاب بود، تبلور پیدا کرد: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی». یعنی کشور و ملت، مستقل باشند و خودشان آقای خودشان باشند و خودشان تصمیم بگیرند؛ اجانب و بیگانگان رأی و نظر

پذیرش عذر برادر دینی

امیرالمومنین علی(ع) می فرماید: «اقْبَلْ عُذْرَ أَخِيكَ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ عُذْرٌ فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْراً»[۱]. عذر برادرت را بپذیر و چنان چه عذری ندارد برای او یک عذری جستجو کن. این یک جمله بسیار کلیدی و مهم در روابط اجتماعی است. چیزی که به شدت ما امروز به آن نیازمندیم. به هر حال در ارتباطات بین افراد چه ارتباطات خانوادگی و چه ارتباطات فامیلی و چه ارتباطات کاری، گاهی مسائلی پیش می آید که مورد پسند اطراف این ارتباط نیست. دو دوست و هم بحث گاهی بینشان به هر دلیلی مسئله ای پیش می آید که طرف دیگر نمی پسندد. اگر روابط، روابط سالمی باشد قهرا به نوعی سعی می کنند این مشکلی را که بینشان پیش آمده حل کنند. مثلا

 سه خصلت جاهل

امام صادق(ع) می فرماید: «مِنْ أَخْلَاقِ الْجَاهِلِ الْإِجَابَةُ قَبْلَ أَنْ يَسْمَعَ، وَ الْمُعَارَضَةُ قَبْلَ أَنْ يَفْهَمَ وَ الْحُكْمُ بِمَا لَا يَعْلَمُ» امام صادق (ع) در این حدیث از اخلاق جاهلان سخن گفته اند. معلوم می شود جهل و نادانی علاوه بر نقصانی که بخاطر خود جهل و نادانی در آن است، یک ملازمات ومقارناتی دارد و یک خلق و خویی برای صاحبش به همراه دارد. کما این که علم یک خلق و خوی خاصی را برای صاحبش ایجاد می کند. امام صادق(ع) می¬خواهند بگویند ریشه این خلق و خوها جهل و نادانی است. یکی از اخلاق نادان و جاهل این است که قبل از آن که مطلبی را بشنود جواب می دهد، مثلا قبل از آن که سوال را بشنود

 اثر استغناء بالله

امام امیرالمؤمنین(ع) می‎فرماید: «مَنِ اسْتَغْنَى‏ بِاللَّهِ‏ افْتَقَرَ النَّاسُ إِلَيْهِ» . کسی که استغنا بالله پیدا کند، مردم به او محتاج و نیازمند می‎شوند. یکی از مهم‎ترین خصلت‎های اخلاقی که ریشه بسیاری از فضیلت‎هاست، همین غنای نفس است. انسان هم باید غنا داشته باشد و هم فقیر باشد. اگر احساس غنا داشته باشد و به هیچ کس و هیچ چیز خودش را محتاج نبیند، سرکش می‎شود؛ ادعای خدایی می‎کند؛ بر او توهم عارض می‎شود که برای خودش کسی هست و قدرت دارد. اما اگر این دو حالت را با هم داشته باشد، غنا را با خدا جستجو کند «مَنِ اسْتَغْنَى‏ بِاللَّهِ‏»؛ یعنی غنا را با خدا و مع الله جستجو کند؛ در عین نیاز به خدا، بی‎نیازی را در اتکا به

 نفع رساندن به برادران دینی

امام عسکری(ع) می فرماید: خِصلَتانِ لیسَ فَوْقَهُما شیءٌ: الایمانُ باللهِ و نفْعُ الإخوانِ؛ دو خصلت است که چیزی بالاتر از آن دو نیست: ایمان به خدا و سودرسانی به برادران. در این روایت نفع رساندن به دیگران در عداد ایمان به خدا ذکر شده است. مکرر و بارها گفته ام که از هر جهت که نگاه کنیم؛ از جهت کمالات روحی و استکمال نفس، از جهت ریاضت ،از جهت آثار وضعی که در دنیا برای ما دارد تا می توانیم نافع به حال دیگران باشیم و از نفع رساندن به دیگران امتناع نکنیم. نفع رساندن به دیگران فقط به کمک مالی نیست. نفع رساندن به دیگران دایره بسیار وسیعی دارد از یک روی گشاده تا برداشتن یک مانع از سر

 دروغ، کلید همه پلیدی‎ها

امام عسکری همانند همه ائمه ما به نحوی زندگی و رفتار کرد که حتی دشمنان ایشان نیز به فضل او و برجستگی او شهادت دادند. «الفضل ما شهدت به اعدائه» فضل این است که حتی دشمن انسان نیز به آن شهادت بدهد. زیرا دوست ممکن است بر اساس حب چیزی بگوید و «حب شئ و یسم» ایجاب کند که حقیقت را کتمان کند اما اگر دشمن انسان شهادت به خوبی ها بدهد، معلوم است که هیچ غرضی و نکته ای در این بین وجود ندارد و اعتراف به یک حقیقت است. لذا می بینید گاهی اوقات معاویه فضلیت های امیرالمونین را گفته.  واقعا به جایی می رسیدند که نمی توانستند فضیلت های امیرالمونین را انکار کنند. امام عسکری نیز این

 نهی از طمع

امام کاظم(ع) در مقام موعظه و نصحیت به هشام فرمودند: إيّاكَ و الطَّمَعَ، و علَيكَ باليَأسِ مِمّا في أيدِي الناسِ، و أمِتِ الطَّمَعَ مِن المَخلوقِينَ؛ فإنَّ الطَّمَعَ مِفتاحٌ لِلذُّلِّ، و اختِلاسُ العَقلِ، و اختِلاقُ المُرُوّاتِ، و تَدنِيسُ العِرضِ، و الذَّهابُ بِالعِلمِ از طمع بپرهیزید و بر شما است که از آن چه که در اختیار دیگران است خودتان را مایوس کنید یعنی چشمتان به چیزی که در دست مردم است نباشد. از این که همسایه چه دارد این که دوست و برادر من چه دارد خودتا را مایوس کنید. ما یک طمع ممدوح داریم، این که کسی طمع کند به علم و فضائل و مناقب این خوب است. مثل این که بگوید ای کاش من هم مانند برادرم دلم رقیق

 خیر، مقوله ‎ای به وسعت همه لحظات زندگی

امیرمؤمنان(ع) در نهج البلاغه می‎فرماید: «افْعَلُوا الْخَيْرَ وَ لَا تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً فَإِنَ‏ صَغِيرَهُ‏ كَبِيرٌ وَ قَلِيلَهُ كَثِيرٌ». طبق این بیان، امیرمؤمنان می‎فرماید کار خیر انجام دهید. «افْعَلُوا الْخَيْرَ» اطلاق دارد؛ کار خیر، خیر است. هیچ‎گاه از خیر چیزی را کوچک نشمارید. امیرالمؤمنین تعلیل می‎آورد و می‎فرماید چون کوچکِ خیر، بزرگ است؛ کمِ خیر، زیاد است. این بیان در واقع سفره‎ای به وسعت زندگی در برابر ما پهن می‎کند؛ سفره‎ای به وسعت همه ایام و لحظاتی که در آن به سر می‎بریم. اگر در قرآن دستور به سبقت به سوی خیرات می‎دهد، «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات‏» ، در خیرات از هم سبقت و پیشی بگیرید؛ گمان نکنیم که عمل خیر فقط عملی است که بزرگ و کثیر باشد. الان در عرف، به

مسئله قدس و مسجد الاقصی صرفا یک مسئله سیاسی نیست که بخواهیم با تعاملات سیاسی از آن عدول کنیم یا بگذریم

این ایام بحث از مسجد الاقصی و انتقال سفارت خانه ایالات متحده به قدس شریف سر و صدای زیادی بپا کرده و مسلمانان در همه کشورها از جمله ایران، علمای اسلامی از جمله رهبر معظم انقلاب، مراجع همه در این رابطه حساسیت نشان دادند و این حساسیت نیز به جا می باشد. گاهی سوال می شود چرا باید در برابر این اقدام حساسیت و عکس العمل نشان داد مگر مسجد الاقصی و قدس چه اهمیتی دارد که این چنین دولت ها و ملت ها، به خصوص ملت های منطقه در این رابطه عکس العمل نشان می دهند؟ من یک مرور اجمالی می کنم بر روایاتی که در باب مسجد الاقصی وارد شده تا اهمیت این مسئله کاملا روشن شود. مسئله