تذکرات اخلاقی

فاطمه زهرا(س) ناموس خدا

یکی از القاب و عناوینی که در مورد ذوات معصومین (علیهم السلام) بکار می‌رود و در بعضی از روایات و تعابیر هم به آن اشاره شده عنوان «ناموس الدهر» است. در مورد وجود مقدس امام باقر (علیه السلام) روایتی داریم که در آن این عنوان بکار رفته است: «هذا بقیۀ الله فی ارضه…، هذا ناموس الدهر»؛ در مورد وجود مقدس حضرت بقیۀ الله الاعظم (روحی و ارواح العالمین له الفداء) هم این عنوان زیاد بکار می‌رود. این عنوان در موردحضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نیز به کار رفته است. از این بانوی بزرگ به عنوان «ناموس الدهر» یا « ناموس الله الاکبر»( ناموس بزرگ خدا) یاد می‎شود. اصلاً معنای ناموس خدا و ناموس دهر چیست؟ چرا به فاطمه زهرا

ضرورت شتاب در اصلاح نفس

قال امیرالمونین:« أَرْجَى النَّاسِ صَلَاحاً مَنْ إِذَا وَقَفَ‏ عَلَى مَسَاوِئِهِ سَارَعَ إِلَى التَّحَوُّلِ عَنْهَا ». امیدوارترین مردم از نظر صلاح و اصلاح نفس کسی است که اگر به بدیهای خودش آگاه شد در برطرف ساختن آن شتاب کند. همه انسانها با دقت و تامل در خود بهتر می توانند بدی­های خودشان را تشخیص دهند. کسی که از خودش غافل است و حتی بدی­های خود را خوبی قلمداد می کند نمی تواند خود را اصلاح کند. مثلا کسی که انسان خشمگین و عصبانی است و دیگران از خشم او می ترسند، و به جای اینکه این خصلت را یک خصلت زشت ببیند از آن به عنوان یک امتیاز یاد میکند، این شخص انسان غافلی است و مانند شخصی است که بدنش

 بنیان‎گذار تفرقة در جامعه اسلامی شیطان است

 هر کسی رقابت‎های انتخاباتی را به مرز عداوت رسانده باشد در برابر خدا و مردم مسئول است جمله‎ای از امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه بیان شده است که با توجه به شرائط و اوضاعی که در آن بسر می‌برم به نظر می‌رسد مسئله قابل توجهی باشد، حضرت (ع) می‌فرمایند: «إِنَّ الشَّيْطَانَ يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ وَ يُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً وَ يُعْطِيَكُمْ‏ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ»[۱]؛ شیطان راههای خود را بر شما آسان جلوه می‌دهد تا گره‎های محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید و بجای وحدت و هماهنگی، پراکندگی و تفرقه را به شما بدهد و در تفرقه و پراکندگی شما را دچار فتنه کند. به چند نکته مهمی که در این بیان وجود

 استفاده از ظرفيت اشتراکات ملت نيازمند سعه صدر و تدبير است

اکثريت مردم به اصول انقلاب و نظام و رهبري معتقدند هرچند تفسير متفاوتي داشته باشند. در مسئله انقلاب و حمايت از نظام و ارکان اين نظام جای هيچ ترديدی نيست. واقعا نظامی که به نام اسلام  بعد از سالها محجوريت توسط روحانيت و همراهی مردم بنيان گذاشته شده است بايد با چنگ و دندان حفظ شود. ما اکنون در متن يک واقعه ای هستيم که اهميت آن از ديد ما مغفول مانده است کافی است بر گرديم به زمانی که روحانيت به دنبال چند نفر بود که ندای دين و حق و اسلام را به گوششان برساند. سفرهای تبليغی که پيش می آمد فرصتی بود که ندای حق و ندای قرآن و ندای اهل بيت به گوش مردم برسد  معارف

 نگران تأثير منفي بداخلاقي هاي سياسي در اعتقادات و تربيت نسل جوان هستم

  شرکت در راهپيمايي ۲۲ بهمن مايه اميدواري دوستان ملت ايران و موجب يأس بدخواهان است لازم است ياد آوری کنيم اين ايام با شکوه را، ايام عزت اسلام، ايام عزت مردم ايران، ايام سروری و آقايی مردم مسلمان ايران. مسئله پيروزی انقلاب حادثه کوچکی نبود واقعا اگر به ياد بياوريد يا به تاريخ مراجعه کنيد که کشور ايران در آن شرايط به چه سمت و سويی سير می کرد، اهميت آن حادثه و اتفاق و به يک معنی معجزه بيشتر آشکار می شود مشکلاتی که در کشور در آن ايام بود استقلال اين کشور مورد خدشه واقع شده بود بدتر از اينکه سران مملکت در آن دوران قدرت تصميم گيری در مورد مسائلی بسياری که مربوط به اين کشور

 نشانه های اهل ریا

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: ثَلَاثُ‏ عَلَامَاتٍ‏ لِلْمُرَائِي يَنْشَطُ إِذَا رَأَى النَّاسَ وَ يَكْسَلُ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ وَ يُحِبُّ أَنْ يُحْمَدَ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ[۱] سه نشانه و علامت برای شخص ریا کار وجود دارد: اول: وقتی مردم را می بیند با نشاط است دوم: وقتی تنها می شود کسل است سوم: دوست دارد در همه کارهایش ستایش شود. نشانه هایی که حضرت علی(ع) برای شخص ریا کار بیان داشتند بهترین میزان برای سنجش ریا در نفس انسان است. معمولا ریا را تعریف می  کنند به اینکه ظاهر عمل برای خداست اما باطنش برای خود نمایی است این در مقام تبیین مفهومی تعریف خوبی است اما در مقام تطبیق مشکل است. امیرالمومنین (ع) میزانی برای ما مشخص کردند برای اینکه

 کینه توزی و دشمنی و بد اخلاقی سبب اضمحلال جامعه می‎شود

همه ما دنبال رشد و کمال هستیم کمال، دل بریدن از این دلبستگی‎ها می‌باشد، آن چیزهایی که مایه دلبستگی آدم به این دنیا است، فرقی نمی‌کند که وزیر و وکیل و امیر باشد یا یک فرد عادی، امام(ره) می‌فرمودند ممکن است یک زاهد گریزان از دنیا به سجاده و تسبیح اینقدر دلبسته شود که یک آدم ثروتمند صاحب جاه و جلال اینگونه دلبستگی نداشته باشد. عمق وجود آدم مهم است نه ظاهر امر چه بسا بنده و شمایی که این لباس را به تن داریم و قاعدتاً باید اهل زهد و تقوا باشیم دلبستگی‎مان از آن فرد ثروتمند بیشتر باشد. نمی‌توان در مورد افراد با توجه به ظاهر آنها قضاوت کرد. متأسفانه ما به قضاوت نسبت به سایرین مبتلا هستیم.

 پرهیز از کسالت و تنبلی

«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِنِّي لَأُبْغِضُ الرَّجُلَ (أُبْغِضُ‏ لِلرَّجُلِ‏) أَنْ يَكُونَ كَسْلَاناً [كَسْلَانَ‏] عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَكْسَلُ»[۱]؛ امام باقر (ع) می‎فرماید: نزد من مبغوض است کسی که در امر دنیایش تنبل و کسل باشد. کسی که در کارهای دنیایش تنبلی پیشه کند نزد امام باقر مبغوض است. امام باقر که همه توجه‎اش به آخرت است می‎گوید من خوش ندارم و بدم می‎آید از کسی که در زندگی‎اش کسل باشد. بالاخره هر کسی در این دنیا یک کاری دارد؛ یا طلبه و اهل درس و بحث است یا کاسب است در بازار. یا در دانشگاه و اداره مشغول است. بالاخره تنبلی در امر دنیا یعنی اینکه کسی نسبت به کارهایی

نزدیکترین مردم به رسول خدا در روز قیامت

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): أَقْرَبُكُمْ‏ غَداً مِنِّي فِي الْمَوْقِفِ أَصْدَقُكُمْ لِلْحَدِيثِ، وَ آدَاكُمْ لِلْأَمَانَةِ، وَ أَوْفَاكُمْ بِالْعَهْدِ، وَ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً، وَ أَقْرَبُكُمْ مِنَ النَّاسِ[۱]. رسول خدا( صلی الله علیه و آله) فرمود: نزدیکترین شما به من در روز قیامت و کسانی که شفاعتشان بر من واجب و لازم است کسانی هستند که این چهار صفت را داشته باشند (ظاهر روایت این است که این چهار صفت را باهم داشته باشند) «اصدقکم للحدیث» راستگو باشد این صفت خیلی مهم است. انسانها ممکن است در امور جزیی دروغ بگویند در حالیکه ظاهرا هیچ عارضه ای هم نداشته باشد اما نفس اینکه این لسان حرکت کند به مطلبی که بر خلاف واقعیت و حقیقت باشد انسان را از رسول

تقدم سیاست نفس خویش بر سایرین

یک روایت بسیار مهم و زیبایی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شده است. امیرالمؤنین می‌فرمایند: «مِنْ‏ حَقِ‏ الْمَلِك‏ أَنْ يَسُوسَ نَفْسَهُ قَبْلَ جُنْدِه»[۱]؛ فرمانده، رئیس، پادشاه، یک کاری را باید انجام دهد و آن اینکه قبل از سربازان خود، خودش را سیاست و تدبیر کند، ببینید، سیاست نفس به چه معناست؟ اینکه ملک و پادشاه یک حقی دارد، «من حق الملک»، اینکه خودش را قبل از سربازانش تدبیر کند، این در مورد دیگران، در مورد سربازان، در مورد رعایا، روشن است، فرماندهی و تدبیر و مدیریت، پیش بردن نیروهای تحت امر، معنایش معلوم است. اما اینکه قبل از سربازان، خود را تدبیر کند و سیاست کند یعنی چه؟ سیاست نفس و تدبیر در مورد خویشتن یک معنای عام دارد؛ این

کیفر دو رویی

قال الصادق(ع): مَنْ لَقِيَ الْمُسْلِمِينَ بِوَجْهَيْنِ‏ وَ لِسَانَيْنِ‏ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَهُ لِسَانَانِ مِنْ النَار[۱]. کسی که با مسلمین با دو وجه و دو زبان برخورد و ملاقات کند روز قیامت با دو زبان از آتش محشور می شود. دو زبان در دهان اوست در حالیکه در هردو آتش می باشد. یعنی کسی که با مسلمین دو رو باشد من لقی المسلمین بوجهین، مردم را به دو وجه ملاقات کند و دوگانگی در برخورد و نفاق با مردم داشته باشد. این که امام علیه السلام می فرماید دو رو داشته باشد، کنایه از دوگانگی و چند گانگی است اینکه شخص هر جا که می رود یکجور حرف بزند. در روی طرف یک طور و پشت سر او طور دیگر.

لحظات سخت آدمی

امام زین العابدین (علیه السلام) می‌فرماید: «اشدّ ساعات ابن آدم ثلاث ساعات: الساعه التى یعاین فیها ملک الموت، الساعه التى یقوم فیها من قبره و الساعه التى یقف فیها بین یدى اللَّه تبارک و تعالى» [۱] امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند: سخت ترین لحظات انسان سه لحظه است: این خیلی عجیب است، گاهی در زندگی مشکلات و و سختیها و شدائدی پیش میاید که گمان می‌کنیم آن سختیها، سختیهای غیر قابل تحمل و شدید ترین آنها است، اما به فرموده امام سجاد (علیه السلام) سخت‎ترین ساعات و لحظات انسان سه لحظه است: آن لحظه‎ای که ملک الموت را می‌بیند؛ لحظه دیدن ملک الموت، لحظه خیلی سختی است، لحظه‎ای است که می‌خواهد از همه دلبستگیها به یکباره جدا شود، همه آن

 اهمیت یادگیری در  جوانی

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ تَعَلَّمَ‏ فِي‏ شَبَابِهِ‏ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الرَّسْمِ فِي الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ كَبِيرٌ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الْكِتَابِ عَلَى وَجْهِ الْمَاء[۱] رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید: تعلم در ایام جوانی بمنزله نقش بر سنگ است یعنی به این زودی زائل نمی شود. اگر نقشی بر سنگ بسته بشود ماندنی و مستمر است. وقتی در طبیعت با کنده کاری علامتی بر روی سنگ می گذارند سالها و قرنها می ماند. اما تعلم در بزرگسالی مثل نوشتن بر روی آب است و نمی ماند و واقعا این مساله مهمی است.  هر چه می توانید در جوانی یاد بگیرید، در تحصیل و طلب علم نباید امروز و فردا کرد. گاهی در ذهنمان می گذرد که حالا فرصت است و

 اتحاد عامل کمال و قدرت جوامع اسلامی  – سعه صدر پیش فرض وحدت است

مسئله مهمی که قرآن کریم و شخص پیامبر(ص) در مورد آن بسیار تاکید کرده اند اتفاق و وحدت مسلمین است. این مسئله هم در بیان امام صادق (ع)  منعکس شده  و هم در سیره عملی امام صادق(ع) مشاهده می شود. حال چرا بر مساله وحدت و اتفاق این قدر تاکید شده است؟ زیرا این هم مبنای فطری دارد و هم مبنای عقلی و هم مبنای عقلایی و هم مبنای دینی. یعنی دلیل، در همه ابعاد و در همه زمینه ها برای لزوم اتفاق و اتحاد می توان ذکر کرد. در این رابطه مرحوم علامه طباطبایی بیان ژرفی دارد. ایشان می فرماید: در نظام تکوین اساسا آنچه که باعث شده این نظام به سمت و سوی کمال برود همین اتحاد عناصر

 گذشت مقدمه اصلاح

قال رسول الله(ص): شَكَا رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص خَدَمَهُ فَقَالَ لَهُ اعْفُ عَنْهُمْ تَسْتَصْلِحْ بِهِ قُلُوبَهُمْ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُمْ‏ يَتَفَاوَتُونَ‏ فِي‏ سُوءِ الْأَدَبِ‏ فَقَالَ اعْفُ عَنْهُمْ فَفَعَلَ[۱]. مردی خدمت رسول خدا شرفیاب شد و از دست خدمتکارانش به رسول خدا شکایت کرد. احتمالا کسی بوده که خدمتکار در منزل یا بیرون منزل داشته و آنها او را اذیت می کردند و او خسته شده بود که از دست آنها  خدمت رسول خدا شکایت می کرد. حضرت رسول یک جمله کلیدی فرمودند که دامنه اثر گذاری این جمله از خصوص محیط خانواده و رابطه بین زن و شوهر تا محیط کار و به طور کلی هر کسی که به نوعی تدبیر و تمشیت امور در دستش است را

عفو سبب اصلاح قلوب

کسی آمد خدمت رسول خدا شکایت کرد از خدمتکارانش. گفت اینها اذیت می‎کنند. رسول خدا (ص) فرمود: «اعْفُ عَنْهُمْ تَسْتَصْلِحْ بِهِ قُلُوبَهُمْ»[۱] عفو کن؛ با عفو، قلوب آنها را اصلاح می‎کنی. ما گمان می‎کنیم با انتقام می‎توانیم اصلاح کنیم. رسول خدا (ص) می‎فرماید: با گذشت و عفو دل‎ها را اصلاح کنید. [۱]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۹، ص ۷، حدیث ۱۰۰۴۱.

عجله نکردن در برآورده شدن حاجت

از آنجا که ایام شهادت امام حسن عسکری (ع) است، روایتی را از آن امام بزرگوار مختصراً توضیح می‎دهیم تا ان شاء الله به مدد این کلمات نورانی ما بتوانیم زندگی خودمان را بر اساس منویات ائمه معصومین (ع) پیش ببریم. عصر امام عسکری (ع)، عصر بسیار سختی بود؛ از طرفی خلفای عباسی امام را تحت فشار قرار داده بودند. امام (ع) با سه خلیفه معاصر بود. البته این دوران دورانی بود که تا حدودی خلفای بنی عباس دچار ضعف شده بودند. عباسی‎ها قدرت و قوّت و اقتدار گذشته را نداشتند اما این به هیچ وجه مانع ایذاء و اذیت معتز و معتدی و معتمد نسبت به امام عسکری (ع) نمی‎شد. علاوه بر اینها شرایط از جهت ظهور فرقه‎های متعدد

فلسفه زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین

مسئله زیارت اربعین و استحباب این زیارت و اینکه زیارت امام حسین (ع) در بیستم ماه صفر از دور یا نزدیک مستحب و سنّت است آن هم به نحو اکید، مورد اختلاف نیست. همان گونه که در بعضی دیگر از ایام سال، زیارت مخصوص امام حسین (ع) مستحب است. البته اصل زیارت امام حسین (ع) به عنوان یک سنّت و مستحب، اختصاص به زمان خاصی ندارد. استحباب زیارت امام حسین (ع) در همه اوقات و ایام سال، ثابت شده است و روایات بر این مطلب دلالت دارد اما در بین ایام و اوقات، بعضی از ازمنه و ایام خصوصیت پیدا کرده است؛ مثلاً زیارت امام حسین (ع) در روز عرفه و در نیمه شعبان و بیست و هفتم رجب و

بزرگی و عظمت عالمان

فردا هفتم صفر و بنابر روایت معتبر سالروز شهادت امام مجتبی(ع) است. مشهور این است که شهادت ایشان روز بیست و هشتم صفر واقع شده، ولی روز هفتم صفر هم به عنوان یک نقل دیگری وارد شده و چه بسا این نقل معتبرتر از نقل بیست و هشتم صفر باشد. براین اساس روایتی از وجود مقدس و نورانی امام حسن مجتبی (ع) نقل می‎کنیم و امیدواریم سرلوحه برنامه و در رأس توجهات ما باشد. امام (ع) میفرمایند:« تَعلّموا العلم فإِنّکُم صِغارٌ فی القوم  وکبارُهُم غداً و من لم یحفظ منکم فلیکتب»[۱]. حضرت می‌فرمایند: علم و دانش بیندوزید و آگاهی خود را بالا ببرید (این همه ترغیب به دانش اندوزی و علم اندوزی به خاطر ثمرات و فوائدی است که بر

 دنیا و آخرت همانند خواب و بیداری

روایت کوتاهی از امام زین العابدین (ع) در مورد دنیا وارد شده که در آن حضرت می‌فرمایند: «اَلدُّنیا سِنَةٌ وَ الآخِرةٌ یَقظَةٌ وَ نَحنُ بَینَهُما اَضغاثُ اَحلامٍ»[۱]؛ دنیا همانند یک نیمه خواب (چرت) و آخرت بیداری است و ما در بین این دو در خواب پریشان هستیم. این جمله یکی از لطیف‎ترین و زیباترین تمثیل‎هایی است که برای دنیا و آخرت ذکر شده است و برای آن که مطلب بهتر روشن شود خوب است در همین دنیا چرت و بیداری را بسنجید، چون اینها برای ما محسوس است، بعد این را در یک مقیاس وسیع‌تر ببریم و تنزیل بکنیم دنیا و آخرت را بر این چُرت زدن و بیداری دنیایی. برای همه شما کاملاً تجربه شده و قابل درک است