جلسه سی و چهارم
آیه ۶۰ – بخشهای پنجگانه آیه – بخش پنجم: «و لا تعثوا فی الارض مفسدین» – مطلب اول – مطلب دوم – احتمالات سهگانه – احتمال برگزیده
۱۴۰۴/۰۲/۱۶
جدول محتوا
بخش پنجم:«وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ»
بخش پنجم که آخرین بخش از آیه ۶۰ است، این است: «وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ». این بخش مشتمل بر چند مطلب است:
مطلب اول
در این آیه نهی شده از طغیان و فساد. در مورد «عثی» دو احتمال وجود دارد:
1. یک احتمال اینکه به معنای تعدی از حد است.
2. احتمال دوم که بعضی از مفسرین هم به آن اشاره کردهاند، شدت فساد است. البته در معنای اول که مطلق تعدی از حد است، خود تعدی از حد هم فساد است، اما معنای فساد به صراحت در احتمال اول ذکر نشده است.
اگر گفتیم «عثی» به معنای مطلق تعدی از حد است، کلمه «مفسدین» میتواند یک حالت و قیدی برای «لاتعثوا» باشد؛ در این صورت، «وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» یعنی از حد تعدی نکنید در حالی که مفسد و فسادکننده هستید. این معنایش آن است که ممکن است تعدی از حد به گونهای باشد که افساد در آن نباشد؛ ممکن است تعدی از حد و تجاوز از حد با توجه به مراتبی که میتوانیم برای آن ذکر کنیم، به حدی نرسد که افساد داشته باشد.
به هرحال در این آیه نهی شده از تعدی از حد یا شدت فساد؛ بنابر دو احتمالی که اینجا وجود دارد. لکن مسئله این است که چرا به دنبال «کلوا و اشربوا من رزق الله» این جمله را فرمود؟ این در واقع برای تنبه و هشدار است که حالا که ما به شما این همه رحمت و نعمت عطا کردیم، آب شرب، منّ و سلوی، وسعت و اسباب زندگی برای شما قرار دادیم، باید شکر این نعمتها را بهجا بیاورید، نه اینکه کفران نعمت کنید و شروع کنید به فساد و تعدی از حد خودتان. پس این در واقع هشداری به بنیاسرائیل است که بعد از این همه لطف و رحمت خداوند، سزاوار این است که شکرگزار او باشید، نه اینکه نسبت به نعمتهای خدا کفران داشته باشید.
مطلب دوم
مطلب دوم این است که منظور از فساد و طغیان در این آیه چیست؛ میگوید «وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ». چه ما مفسد را تأکید «لا تعثوا» بدانیم، بدین معنا که شدت فساد نداشته باشید، چه این تأکید نباشد، فساد و طغیان به چه چیزی تحقق پیدا میکند؟ سه احتمال اینجا وجود دارد که مفسران به این احتمالات اشاره کردهاند.
احتمال اول
یک احتمال که فخر رازی در تفسیر کبیر به آن اشاره کرده، این است که طغیان در خصوص انتفاع از ماء نداشته باشید؛ چون معمولاً در بهرهبرداری از آب، مخصوصاً زمانی که نیازها شدید میشود، نزاع درمیگیرد. همین الان هم شاهد این مسئله هستیم؛ شاید نزاعی که در مورد آب صورت میگیرد، شدیدتر از نزاعی باشد که در مورد غذا وجود دارد؛ هرچند هر دو به نوبه خود، مهم هستند. فخر رازی میگوید: وقتی خداوند فرمود «فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ» و برای هر گروه یک مشربی قرار داد، یعنی اصل آب به عنوان یک نعمت در اختیار آنها قرار گرفت و تعداد مشربها به اندازه همان اسباطی بود که در بنیاسرائیل وجود داشت، پس قاعدتاً نمیبایست بر سر آب تنازع پیش بیاید؛ اما چون خداوند متعال این قوم را میشناخت، حرص و طمع و عجول بودن و بیصبری آنها را میدانست، فرمود: حالا که تمام نعمتهای خداوند در اختیار شما قرار گرفته، دیگر بر سر این آب با یکدیگر نزاع نکنید، افساد نکنید. به قول فخر رازی «فکأنه تعالی قال إن وقع التنازع بسبب ذلک الماء فلا تبالغوا فی التنازع» ، یعنی کأن اصل تنازع آنها را در مورد آب مسلّم گرفته، منتها میگوید مبالغه در نزاع نکنید؛ یک حدی از نزاع شاید متعارف و پذیرفته شده است. این مخصوصاً با آن معنایی که گفتیم «عثی» به معنای شدت فساد است، سازگار است؛ اگر اینطور معنا کنیم، «لا تعثوا» یعنی نهی از مبالغه در تنازع بر سر آب، که این قابل پیشبینی بود؛ هم شرایط آنها اینطور بود و هم مردم نوعاً در مورد آب تنازع دارند. در مورد بنیاسرائیل هم عواملی که موجب تنازع آنها شود، مزید بر علت بوده است. این یک احتمال است که فساد به خصوص در مورد آب و بهرهبرداری از آن است.
احتمال دوم
احتمال دیگر اینکه طغیان و فساد در أکل و شرب منظور است؛ چون قبل از آن، سخن از أکل هم به میان آمده است: «کلوا و اشربوا من رزق الله». أکل را گفتیم ظهور در فعلیت دارد و قاعدتاً به همان معنای منّ و سلوی است، نه آن چیزهایی که با آبیاری زمینها و باغات بدست میآید که این میشود یک مأکول بالقوه؛ شرب هم به همین اعتباری است که گفته شد. لذا به دنبال «کلوا و اشربوا من رزق الله» میفرماید «و لا تعثوا فی الارض مفسدین»، در أکل و شرب طغیان و فساد نکنید. البته این نظیر هم دارد؛ در آیات ۸۰ و ۸۱ سوره طه، این چنین آمده است: «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى * كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ»، اینجا به خصوص در مورد طغیان نسبت به أکل هم هشدار داده است.
احتمال سوم
احتمال سوم این است که به طور مطلق آنها را نهی میکند از طغیان و فساد، نه در خصوص أکل و شرب، بلکه طغیان و فساد فی الارض. میفرماید: خداوند متعال این همه به شما نعمت داد؛ مجموعهای از نعمتها ذکر شد؛ بعد هم مأکولات و آب برای شرب؛ کأن میخواهد بفرماید حالا که خداوند به شما این همه محبت کرده، آدم باشید و زندگی کنید؛ مخصوصاً کلمه «فی الارض» که اینجا ذکر شده، میتواند مؤید همین معنا باشد، یعنی مطلق طغیان را میگوید، نه در خصوص أکل و شرب؛ میخواهد بگوید با وجود این نعمتهایی که خداوند در اختیار شما قرار داده، فساد نکنید و طغیان در زمین نداشته باشید.
احتمال برگزیده
این سه احتمال تقریباً در این آیه ذکر شده و هر کدام هم میتواند با قرائنی تأیید شود؛ اما به نظر میرسد که با توجه به مجموع این مطالب و قرائن و نظایری که گفتیم، شاید احتمال دوم اصح باشد که اینجا نهی میکند از طغیان در أکل و شرب. چون قبل از آن، أکل و شرب ذکر شده و لذا نهی هم ناظر به آن موقعیتی است که آنها در آن قرار داشتند. البته احتمال سوم هم چندان دور از ذهن نیست. این دو احتمال حتماً بر احتمال اول که فخر رازی گفته، رجحان دارد.
سؤال:
استاد: گفتیم در مورد «عثی» دو احتمال هست؛ میخواهد بگوید با وجود این نعمتها، شما طغیان نکنید. طغیان یعنی تعدی از حد … یعنی مطلق فساد را میگوید یا ناظر به موقعیت و شرایط خاصی است … پس شما تأیید میکنید که مطلق افساد را نمیگوید؛ این در واقع ناظر به فساد و تعدی از حد مربوط به أکل و شرب است. درست است «فی الارض» آورده، ولی اینجا با توجه به آنچه که قبل از آن آمده، به این معناست.