جلسه ۶۵ – PDF

جلسه شصت و پنجم 

5. حجیت خبر واحد – ادله حجیت خبر واحد –دلیل اول: کتاب – آیه نفر – – بررسی کلام محقق اصفهانی – دو موید – اطلاق حذر

۱۴۰۳/۱۰/۱۸

خلاصه جلسه گذشته

کلام محقق اصفهانی برای دلالت آیه نفر بر حجیت خبر واحد را بیان کردیم. سه اشکال نسبت به این راه مطرح شد و به هر سه اشکال نیز پاسخ داده شد. دو موید باقی مانده که این دو موید را ذکر می‎کنیم.

دو موید اطلاق حذر

مقدمه

مشکل مهم آیه مسئله اطلاق حذر بود؛ در چهار وجه از وجوه پنجگانه استدلال که قبلا ذکر شد مهمترین مانع یا وجوب حذر بود یا اطلاق آن. طبق این چهار وجه آیه می‎تواند اثبات کند حجیت خبر واحد را به شرط اینکه مفید علم باشد.
محقق اصفهانی در صدد برآمد از راه وجوب انذار این را اثبات کند، منتهی به کمک معنایی که برای «لعلهم یحذرون» بیان کرد، و لذا نیازی به وجوب حذر نداشت. طبق نظر ایشان وجوب انذار ثابت است، اطلاق انذار هم از خود آیه استفاده می‎شود، «لینذروا قومهم» اطلاق دارد. اینجا دیگر اشکال عدم کونه فی مقام البیان وارد نیست، این غیر از حذر است. در مورد حذر اشکالی که به اطلاق حذر کردند این بود که آیه نسبت به مسئله حذر در مقام بیان نیست. ولی آن اشکال، دیگر در مورد انذار وارد نمی‎شود زیرا آیه نسبت به مسئله انذار در مقام بیان است. پس هم وجوب انذار از آیه قابل استفاده است و هم اطلاق انذار با توضیحی که دادیم ثابت می‎شود. محقق اصفهانی همچنین می‏گوید اطلاق از انذار سرایت می‎کند به حذر و لذا برای احتمال حذر هم اطلاق ثابت می‎شود؛ یعنی مخاطبان، منذرین، چه علم پیدا کنند از قول منذر، چه علم پیدا نکنند، متحذر بشوند.
دو موید هم برای اطلاق حذر می‎توانیم بیان کنیم. زیرا مسئله اطلاق حذر مهم است، اعم از اینکه ما این را به وسیله راهی که محقق اصفهانی فرمودند استفاده کنیم یا غیر آن، بالاخره اطلاق در ناحیه حذر اهمیت دارد. دو موید می‎شود برای آن بیان کرد:

موید اول

اگر بخواهیم تحذر را مقید به صورت علم کنیم و بگوییم «لعلهم یحذرون» معنایش این است که احتمال تحذر در صورتی که قول منذر افاده علم کند، اثر دارد، لازمه‎اش این است که اصلا انذار اهمیت نداشته باشد، بلکه همه چیز دائر مدار علم و یقین باشد. لذا دیگر ذکر انذار هم لغو است. اگر ملاک حصول علم و یقین باشد، این علم و یقین از هر راهی حاصل شود، باید به آن ترتیب اثر داد و دیگر انذار خصوصیتی ندارد؟ زیرا طبق این فرض آنچه منشأ برای حذر می‎شود در واقع علم است نه انذار. پس برای اینکه ذکر انذار لغو نباشد، برای اینکه با ظاهر آیه مخالف نباشد، باید بگوییم قید علم اینجا لازم نیست بلکه تحذر به طور کلی مطلوبیت دارد، چه از قول منذر علم و یقین حاصل شود و چه نشود.
پس موید اول این است که اگر ما «لعلهم یحذرون» را مقید به صورت حصول علم و یقین کنیم لازمه‎اش این است که ذکر انذار در آیه لغو و بی‎فایده باشد، چون در آن صورت همه اهمیت بر علم متمرکز می‎شود. وقتی می‎گوید اگر انذار موجب علم شد متحذر شوید، معنایش این است که اگر انذار موجب علم نبود تحذر مطلوبیت ندارد، پس انذار مطلوبیت ندارد، پس انذار لغو است، ما نمی‎توانیم به این مطلب ملتزم شویم.
سوال:
استاد: نه، ما طبق راهی که بعضی گفتند از راه وجوب حذر بخواهیم برویم، همانطور که شما گفتید، همان نیز مقید به صورت علم نمی‎تواند باشد. یک وقت می‎گوییم اینجا اطلاق وجود ندارد زیرا آیه اصلا نسبت به حذر در مقام بیان نیست. اگر هم از راه وجوب انذار پیش بیاییم، یعنی همان راهی که محقق اصفهانی رفتند، اینجا دیگر کاری به وجوب حذر ندارد، می‎گوییم انذار واجب است، پس حجت است و این انذار مطلق است و اطلاقش هم سرایت به حذر می‎کند. دیگر چرا بگوییم اذا حصل العلم من الانذار، نه، چه از انذار علم و یقین حاصل شود و چه نشود. زیرا اگر مقید به علم بکنیم سر از لغویت انذار در می‎آورد. یعنی دیگر انذار مهم نیست، مهم این است که علم و یقین حاصل شود، نمی‎توانیم این را به گردن آیه بندازیم. آیه روی انذار مانور می‎دهد «لینذروا قومهم» وگرنه انذار خصوصیتی نداشت، از هر راهی علم پیدا می‎شد، حذر مطلوبیت داشت.
سوال:
استاد: نه کی گفته که علم و یقین باید حاصل شود؟ … مگر راه منحصر در انذار است؟ … می‎گوید «لینذروا قومهم اذا رجعوا»، اگر «لعلهم یحذرون» حمل شود بر صورت حصول علم برای متحذرین، برای کسانی که می‎خواهند متحذر شوند. آنگاه آنچه اهمیت دارد و موضوع برای تحذر است حصول علم است. این دیگر فرقی نمی‎کند که از چه طریقی باشد؟ … من از شما سوال می‎کنم اصلا چرا مسئله تفقه و انذار و تحذر را مطرح کرده؟… اگر می‎گفت شما یقین پیدا کنید به دستور شرع و به یقینتان عمل کنید و دیگر کاری نداشت از چه راهی باشد، معنایش این است که انذار یک نقش درجه دوم دارد، یعنی بود و نبودش اهمیت ندارد. زیرا یا شما باید برای انذار موضوعیت قائل باشید یا طریقیت؛ اگر انذار جزء الموضوع باشد و جزء دیگرش هم یقین باشد ذکر انذار لغو نیست، اما اگر گفتید انذار طریقیت دارد و عمده حصول علم است، این معلوم می‎شود که انذار نقش درجه دوم دارد و ذکرش اهمیت ندارد … از هر طریقی … بسیار خب واجب است که تبلیغ شود، اما آیا اگر شما حصول علم را ملاک قرار دادید، ظاهرش این است که همه چیز متمرکز بر علم و یقین شده و اصل این است و آن می‎شود طریق، ظاهرش این است که موضوعیت ندارد در حالیکه عرض کردم، هم ذکر انذار لغو می‎شود هم خروج از محل بحث است. زیرا اصلا خبر مفید علم و یقین محل بحث ما نیست حجیتش، آن مفروغ عنه است؛ نزاع در خبری است که مفید علم نباشد. می‎گویید فوقش این است که این آیه بر آن خبر واحدی که محل بحث است دلالت ندارد. بسیار خب شما این موید را هم اگر قبول نکنید، عنایت به موید دوم داشته باشید.

موید دوم

سلمنا که «لعلهم یحذرون» مقید به قید حصول علم و یقین از قول منذر باشد، اما این مشکلش این است که با این احتمال در واقع شما آیه را مقید به فرد نادر و قلیل کردید و این درست نیست. اگر مثلا غالب مردم از قول منذرین یقین پیدا می‎کردند این تقیید قابل قبول بود، اما اگر اقل الناس یا افراد بسیار کمی از قول منذرین یقین پیدا می‎کنند، مقید کردن آیه به فرد نادر مستهجن است. اگر شما یک حکمی را مقید به قیدی کنید که مربوط به ده درصد مکلفین است، این استهجان دارد. لذا تقیید به چنین قیدی چون تقیید به فرد نادر است مستجهن است، واقعا چند درصد مردم از سخنان منذران تخذر پیدا می‎کنند؟ یک درصد خیلی کمی، اغلب آن را به عنوان یک احتمال راجح می‎پذیرند، نه اینکه هیچ احتمال خلافی ندهند، یقین پیدا نمی‏کنند.
سوال:
استاد: نه؛ من آن را که از اساس قبول ندارم، مسئله وجوب حذر را، آن را که اشکال کردیم … آن یک مطلب دیگری است، در جلسات قبل نیز آقای رشیدی این اشکال را کردند که ما می‎توانیم از راه وجوب انذار حجیت خبر واحد را ثابت کنیم و دیگر نیازی به این بحث ها نیست؛ این را الان توضیح می‎دهیم … در مقام بیان نسبت به چی؟ … خیر … خیر … دو راه پیش روی ما است، یک راه همان راهی است که مرحوم شیخ انصاری و محقق خراسانی و بعضی دیگر رفتند و البته اشکال کردند. آنها در واقع از راه وجوب حذر در صدد اثبات حجیت خبر واحد بر آمدند، وجه دوم، سوم، چهارم، پنجم، همه وجوب حذر در آنها بود، منتهی در وجه پنجم یک اضافه‎ای داشت که وجوب حذر به تنهایی نمی‎تواند اثبات کند حجیت خبر واحد را بلکه ما نیازمند اثبات اطلاق در وجوب حذر هم هستیم. یک راه نیز محقق اصفهانی، البته غیر از شیخ انصاری و محقق خراسانی، محقق خویی و محقق نایینی نیز از جهت وجوب حذر همان راه را ادامه می‎دهند. حال تفاوتش هم بماند.
محقق اصفهانی از این راه وارد شد که ما اساسا کاری به وجوب حذر نداریم، حتی اگر حذر هم واجب نباشد از راه دلالت «لعلهم یحذرون» بر احتمال حذر که به معنای عقاب است می‎توانیم اثبات کنیم وجوب انذار را و می‎توانیم حجیت انذار را نتیجه بگیریم. محقق اصفهانی فرمود که انذار واجب است مطلقا. بعد فرمود اطلاق در انذار سرایت می‎کند به حذر. پس بالاخره پای حذر و اطلاق آن را وسط کشیده، ولی می‎گوید ما با وجوب حذر کاری نداریم. در آیه که وجوب حذر بیان نشده و دلالت بر وجوب حذر ندارد آنهایی که به دنبال این بودند که بگویند حذر واجب است یک راهی هایی را رفتند که اشتباه بود، اینکه مثلا «لعلهم یحذرون» دلالت بر انشاء التمنی و مطلوبیت حذر دارد مطلوبیت حذر نیز با وجوب حذر ملازم است یا شرعا یا عقلا که توضیحش را دادیم. اینها رد شد. محقق اصفهانی می‏گوید ما کاری به وجوب حذر نداریم اما «لعلهم یحذرون» بالاخره در آیه آمده است یا خیر، «لعل» اصلا به معنای مطلوبیت هم نباشد، بلکه به معنای احتمال باشد، منتهی حذر را ایشان به معنای عقاب می‏گیرد؛ «لعلهم یحذرون» یعنی چه بسا، یحتمل اینها متحذر شوند، چه بسا اینها از شنیدن قول منذرین احتمال عقاب بدهند و این باعث حذر عملی شود.
سوال:
استاد: ایشان کاری به وجوب حذر ندارد … حجیت غیر از وجوب است … نه … . سوالی که شما مطرح کردید و ایشان هم گفتند، آن را می‎خواستم ذکر کنم و با طریق محقق اصفهانی مقایسه کنم.
محقق اصفهانی از این طریق وارد شد که بر طبق آیه انذار واجب است، اما حجیت انذار را از «لعلهم یحذرون»؛ استفاده کرد چون «لعلهم یحذرون» دلالت بر وجوب حذر ندارد، «لعلهم یحذرون» یعنی اینکه متحذرین احتمال عقاب که بدهند در واقع انذار برای آنها، بیان محسوب می‎شود و الا اگر انذار حجت نباشد قاعده قبح عقاب بلابیان، حذر را به طور کلی منتفی می‎کند و دیگر جایی برای «لعلهم یحذرون: نیست لذا خود «لعلهم یحذرون» دلالت می‎کند بر اینکه انذار حجت است، بعد می‏گوید اگر انذار حجت باشد، مطلقا حجت است و آن وقت اگر مطلقا حجت شد اطلاق انذار سرایت می‎کند به حذر، آن هم اطلاق پیدا می‏کند. این فرق می‎کند که بگوییم «لعلهم یحذرون» دلالت بر وجوب حذر می‎کند انذار که واجب شد مطلقا، حذر هم مطلقا مطلوبیت دارد.
سوال:
استاد: دو مسئله است … شما اشکال به محقق اصفهانی می‎کنید؟ … اصلا اگر آن بود که فرقی با راه آنها نداشت … حجیت دارد، یعنی ترتیب اثر باید بدهد … فرق می‎کند که ما بخواهیم حجیت خبر واحد با تأکید بر «لعلهم یحذرون» اثبات کنیم، یعنی ثقل استدلال ما روی «لعلهم یحذرون» باشد به معنایی که محقق اصفهانی فرمود با آن سه طریقی که بر وجوب حذر تأکید دارد. با آن بیانی که گفتیم یا ملازمه عقلی و یا شرعی بین محبوبیت حذر و وجوب حذر، یا از راه غایة الواجب واجب که حذر به عنوان غایت انذار واجب است، یا آن طریق دیگر، سه طریق بود … آنجا تکیه بر وجوب حذر بود، اینجا محقق اصفهانی می‎گوید ما کاری به وجوب حذر نداریم.
در این نکته تأملی بفرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید