جلسه سی و نهم
۵. حجیت خبر واحد – ادله حجیت خبر واحد –دلیل اول: کتاب – آیه نبأ – بررسی استدلال به مفهوم شرط – پاسخ محقق خراسانی به شیخ انصاری – بررسی پاسخ محقق خراسانی – اشکال امام خمینی به محقق خراسانی
۱۴۰۳/۰۸/۲۸
جدول محتوا
خلاصه جلسه گذشته
بحث در استدلال به آیه نبأ از طریق مفهوم شرط برای حجیت خبر واحد بود. ما کلام شیخ انصاری پیرامون مفهوم شرط در این آیه را بیان کردیم و اشکالی که خود شیخ انصاری به این بیان داشتند ذکر شد. شیخ انصاری به گونهای مفهوم شرط را بیان کردند که آن اشکال قهرا طرح میشد ولی محقق خراسانی میفرماید ایشان موضوع را به گونهای مطرح کرده که در ناحیه مفهوم دچار مشکل شدند.
شیخ انصاری موضوع را در منطوق آیه نبأ خبر فاسق دانستند. ایشان فرمود «إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» ظاهرش این است که موضوع عبارت است از خبر فاسق، حکم عبارت از وجوب تبین از خبر فاسق است، شرط هم مجئ الخبر. این سه که کنار هم قرار میگیرد کأنه منطوق آیه این را می خواهد بگوید که اگر فرد فاسقی برای شما خبری آورد درباره آن خبر تحقیق کنید، بر این اساس مفهوم آیه این است که اگر فاسق برای شما خبری نیاورد تبین لازم نیست.
ایشان اشکال کرد که اگر فاسق خبری نیاورد دیگر اصلا موضوع محقق نیست، یعنی خبری وجود ندارد تا درباره آن تحقیق شود. این مثل ان «رزقت ولدا فاختنه» میماند. اگر خداوند به تو ولدی ندهد دیگر ختنه لازم نیست زیرا سالبه به انتفاء موضوع است. لذا ایشان فرمود در این قبیل قضایا که شرط محقق موضوع است جمله شرطیه مفهوم ندارد. لذا ایشان نسبت به استدلال به مفهوم شرط در این آیه اشکال کرد.
در ادامه شیخ انصاری فرمود که اگر کسی بگوید یک مصداق دیگر نیز برای مفهوم میتوان بیان کرد و آن اینکه اگر عادل خبری برای شما آورد، تبین و تحقیق لازم نیست، این درست نیست چون این حرف در صورتی قابل طرح است که موضوع در آیه خبر عادل باشد، اینجا این قضیهای که شما به عنوان مفهوم بیان میکنید موضوعش با قضیه منطوقیه آیه متفاوت است. اگر موضوع در منطوق، خبر فاسق است در مفهوم نیز باید همین موضوع باشد، آنچه شما به عنوان مفهوم ذکر میکنید اصلا با قضیه منطوقیه از حیث موضوع متفاوت است، لذا نمیتواند این مفهوم آن آیه باشد، مفهوم آیه همان است که گفته شد که اگر فاسق خبری نیاورد تبین لازم نیست، یعنی موضوع کاملا منتفی است می شود مثل «ان رزقت ولدا فاختنه».
پاسخ محقق خراسانی به شیخ انصاری
محقق خراسانی به شیخ انصاری دو پاسخ داده است.
پاسخ اول
شما موضوع را به گونهای در نظر گرفتید که مواجه با این اشکال شدید، در حالی که موضوع در آیه اصلا خبر فاسق نیست، بلکه موضوع در آیه طبیعة النبأ، طبیعة الخبر یا مطلق النبأ است. حکم، وجوب تبین و شرط نیز این است که فاسق خبر بیاورد. یعنی کأنه آیه با این موضوع و حکم و شرطی که محقق خراسانی تصویر کردند اینطور میشود «یجب التبین عن طبیعة النبأ ان کان الجائی به هو الفاسق» تبین از خبر در صورتی که آورنده آن فاسق باشد واجب است، اگر فاسق خبر آورد دربارهاش تحقیق کنید و همینطوری قبول نکنید.پس منطوق آیه این است: خبری که به شما میرسد اگر آورنده آن فاسق باشد تبین لازم است. مفهوم آیه هم این است که خبری که به شما میرسد اگر فاسق آن را بیان ننموده باشد تفحص و تبین درباره آن لازم نیست. حال اینکه فاسق آن خبر را نیاورده باشد، مقابلش یک احتمال دیگری هم هست، و آن اینکه عادل این خبر را برای شما آورده باشد.
به عبارت دیگر طبیعة النباء دو حالت دارد، یکی الجائی به هو الفاسق و دیگری الجائی به هو العادل، پس موضوع به گونهای است که دو حالت میشود برای آن فرض کرد و موضوع در هر دو حالت باقی است مثلا می گوید «ان جائک زید فاکرمه» اگر زید آمد او را اکرام کن، اینجا الان زید موضوع است، وجوب اکرام محمول و حکم است و مجئ زید میشود شرط. حال اگر مجئ زید منتفی شد زید هم منتفی میشود؟ خیر؛ یک فرض دیگر هم این است که زید باقی است ولی مجئ او تحقق پیدا نکرده باشد، اگر مثلا بگویند «ان جائک زید فاکرمه» معنایش این است که ان لم یجئک فلا یجب اکرامه اما این معنایش این نیست که زید هم منتفی شود، زید باقی است، منتهی دو حالت دارد حالة المجئ و حالة عدم المجئی. اینجا نیز دقیقا همینطور است، ما یک طبیعة النبأ داریم که موضوع است، یک حکم داریم که عبارت از لزوم تفحص و جستجو است، یک شرط داریم و آن مجئ الفاسق بالنباء است، «إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» این سه عنصر را در خود دارد. طبیعة النباء، فرض این است که وجود دارد، منتهی دو حالت دارد مجئ الفاسق به و مجئ العادل به، زیرا فرض این است که فاسق و عادل هم ضدان هستند، بالاخره کسی که خبر میآورد یا فاسق است و یا عادل، دو حالت برایش متصور است در یک حالت حکم ثابت است و در حالت دیگر ثابت نیست. اگر ما موضوع را طبیعة النباء بدانیم یا مطلق النباء یا مطلق الخبر، و مجئ الفاسق را به عنوان یک شرط که یک حالت بر ای خبر است، پس در ناحیه مفهوم وقتی این شرط منتفی میشود، یعنی آن فرض و حالت دیگر وجود دارد و آن هم مجئی العادل بالنباء و الخبر است. پس چرا شیخ انصاری میگویند ما نمیتوانیم به مفهوم شرط در این آیه استدلال کنیم؟
دقت کنید این همه، بر فرض این است که ما کبرای حجیت مفهوم شرط را قبول کنیم. ممکن است یک نفر در کبری داشته باشد دارد که اینیک بحث دیگر است. از اول هم گفتیم اینکه آقایان بحث میکنند که این آیه مفهوم شرط دارد یا خیر؟ در واقع یک بحث صغروی است. با فرض اینکه از کبری فارغ شویم و حجیت مفهوم شرط را قبول کنیم بحث این است که این آیه مفهوم دارد یا خیر؟ شیخ انصاری میگوید ندارد، اصلا صغرویا این آیه مفهوم ندارد، زیرا هر قضیهای که در آن شرط محقق موضوع باشد مفهوم ندارد و اینجا در این آیه شرط محقق موضوع است. محقق خراسانی با شیخ انصاری مخالفت کردند و میگویند خیر، شرط در این آیه محقق موضوع نیست، زیرا اصلا شیخ انصاری موضوع را چیز دیگری فرض کردند، موضوع را ایشان خبر الفاسق گرفتند در حالیکه موضوع طبیعة الخبر و طبیعة النباء است، اگر این باشد، این شرط، شرط محقق موضوع نیست، موضوع فارغ از این شرط تحقق دارد، منتهی دو حالت برایش تصویر است در یک حالت حکم برایش ثابت است و در یک حالت حکم برای آن ثابت نیست و این معنای مفهوم است.
پاسخ دوم
اصلا به چه دلیل شما میفرمایید اگر شرط محقق موضوع باشد مفهوم ندارد؟ یعنی اصل مبنای شیخ انصاری را زیر سوال میبرد. میفرماید سلمنا این شرط، شرط محقق موضوع باشد، اما شرط محقق موضوع نیز مفهوم دارد، یعنی به اصل مبنا اشکال میکند، این را محقق خراسانی با این عبارت فرموده: « مع أنّه يمكن أن يقال: إنّ القضيّة ولو كانت مسوقة لذلك» ولو اینکه این قضیه برای بیان موضوع گفته شده باشد، یعنی شرط این جمله محقق موضوع حکم باشد، «إلّا أنّها ظاهرة في انحصار موضوع وجوب التبيّن في النبأ الّذي جاء به الفاسق ، فيقتضي انتفاء وجوب التبيّن عند انتفائه و وجود موضوع آخر، فتدبّر» حتی اگر ما همانگونه که شیخ انصاری فرموده موضوع در منطوق آیه را مطلق الخبر ندانیم، بلکه بگوییم موضوع عبارت است از خبر فاسق، و همانگونه که شیخ انصاری گفتند این قضیه شرطیه برای بیان تحقق موضوع باشد، یعنی از قبیل «ان رزقت ولدا فاختنه» باشد، باز هم اینجا ما به این آیه میتوانیم استناد کنیم. توضیح ذلک:
خداوند متعال در این آیه در مقام بیان اموری بوده که تبین از آنها واجب و لازم بوده، «إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» در واقع میخواهد بگوید تنها و تنها در صورتی تبین واجب است که مخبر آن فاسق باشد. چون خداوند در این مقام بوده، پس میتوانیم بگوییم در جایی که آورنده خبر عادل باشد تبین واجب نیست. یعنی محقق خراسانی با تکیه بر اینکه منطوقا این آیه بر انحصار وجوب تبین در صورت فاسق بودن مخبر دلالت دارد، پس وقتی مخبر فاسق نبود قهرا تبین واجب نیست، این معنایش حجیت خبر عادل است.
البته محقق خراسانی در آخر میفرماید فتدبر امر به تدبر میکنند، از این فتدبرها و فتأملها در کفایه زیاد است، نوعا هم حمل بر این میشود که این حرف یک اشکالی دارد، یعنی خود محقق خراسانی با اینکه این را فرموده، اما میگوید فتدبر، اگر این امر به معنای تدبر نباشد و در مقام بیان یک اشکال باشد، میخواهد بگوید نه، چنین انحصاری از آیه استفاده نمیشود، از کجا شما می گوید «إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» در مقام حصر وجوب تبین در جایی است که فاسق خبری بیاورد؟ این انحصار از کجا استفاده میشود؟
این مطلبی است که محقق خراسانی در پاسخ به شیخ انصاری میفرماید منتهی معنای سخن ایشان این نیست که ایشان قبول دارد که این آیه مفهوم دارد، زیرا خود محقق خراسانی شروع میکند به بیان اشکالات دیگری نسبت به استدلال به مفهوم این آیه که بعدا میگوییم. ما فعلا در مقام نقل پاسخ محقق خراسانی به شیخ انصاری بودیم. محقق خراسانی میخواهد بگوید جناب شیخ انصاری این اشکال شما نمیتواند سد راه مفهوم شرط شود، اگر هم میخواهید مانعی برای مفهوم شرط درست کنیم باید از راه دیگری وارد شوید.
سوال:
استاد: این در فرضی است که ما مفهوم فسق و عدل را ضدان ندانیم و فرد ثالث را تصویر نکنیم. بله این محتمل است که حالت سوم را نیز ما تصویر کنیم بین این دو، این بر این مبنا است که ما حالت سوم اینجا تصویر نکنیم.
بررسی پاسخ محقق خراسانی
این مطلب محقق خراسانی توسط شاگردان با واسطه و بی واسطه ایشان مورد بررسی قرار گرفته است. اعلام ثلاثه، محقق عراقی، محقق نایینی، محقق اصفهانی و هم چنین محقق بروجردی نسبت به این مطلب اظهار نظر کردند. بعضی حرف محقق خراسانی را قبول کردند و بعضی نیز قبول نکردند. بعد از آنها امام خمینی و محققق خویی نیز اظهار نظر کردند.
چند تا اشکال اینجا مطرح شده است، ضمن اینکه بعضی حرف محقق خراسانی را قبول کردند. مثلا محقق بروجردی به نوعی نظر شیخ انصاری را قبول کرده و امام خمینی نیز به محقق خراسانی اشکال کردند .
اشکال امام خمینی
امام خمینی میفرماید آنچه محقق خراسانی اینجا فرموده بر خلاف ظاهر آیه است. زیرا آیه میگوید اگر فاسق خبر آورد تبین کنید، مفهوم این جمله این است که اگر فاسق خبر نیاورد تبین لارم نیست، اگر فاسق خبر نیاورد لزوما به این معنا نیست که حتما یک خبری وجود دارد ولی مخبر آن غیر فاسق است، نه، آیه این را نمیخواهد بگوید، آیه فقط دارد میگوید اگر فاسق خبر آورد تبین لازم نیست، ولی اگر فاسق خبر نیاورد آن طور که محقق خراسانی گفتند، یعنی حتما خبر را یک نفر آورده ولی فاسق نیست، این معنا از آن استفاده نمیشود، زیرا محتمل است که اصلا خبری در کار نباشد، پایه استدلال محقق خراسانی بر این استوار است که خبر حتما موجود است لکن مخبر آن فاسق نیست. اما از آیه این فهمیده نمیشود. لذا میفرمایند این فرمایش بر خلاف ظاهر آیه است.
دیگران نیز مطلبی دارند که انشاء الله عرض میکنیم.
نظرات