جلسه نوزدهم
۵. حجیت خبر واحد –اقوال – ادله عدم حجیت خبر واحد: ادله چهارگانه (کتاب، سنت، اجماع، عقل) – بررسی ادله عدم حجیت خبر واحد – بررسی دلیل اول – اشکال اول
۱۴۰۳/۰۷/۲۸
جدول محتوا
اقوال
عرض کردیم درباره حجیت خبر واحد، اقوال مختلف است. برخی قائل به عدم حجیت شده اند؛ از جمله سید مرتضی، قاضی ابن براج، ابن زهره، ابن ادریس و صاحب مجمع البیان. سید مرتضی حتی در رساله مستقلی به ابطال عمل به خبر واحد پرداخته و ادعا کرده است که بطلان عمل به خبر واحد نزد امامیه همانند بطلان عمل به قیاس است. اما در مقابل، مشهور قائل به حجیت شده اند. قهرا باید ادله قائلین به حجیت و عدم حجیت را ذکر کنیم تا ببینیم مقتضای تحقیق در این مسئله کدام است.
ادله عدم حجیت خبر واحد
کسانی که قائل به عدم حجیت شده اند چون بر طبق اصل اولی و قاعده در باب حرمت یا عدم جواز عمل به ظن و اخذ به ظن سخن می گویند، دیگر لازم نیست دلیل بر عدم حجیت اقامه کنند، بله آنها می توانند از قائلین به حجیت مطالبه دلیل کنند و بگویند شما که قائل به حجیت هستید دلیلتان بر حجیت خبر واحد چیست و سپس ادله آنها را نقد کنند و یک به یک ادله آنها را مورد اشکال قرار دهند. ولی در مقابل، قائلین به حجیت چون بر خلاف اصل اولی در باب ظنون سخن می گویند باید دلیل بر حجیت اقامه کنند، آنها باید دلیل قطعی بر خروج ظن حاصل از خبر واحد از آن اصل اولی اقامه کنند. با این حال با اینکه قائلین به عدم حجیت نیازی به اقامه دلیل ندارند اما مع ذلک یستدل لعدم حجیة الخبر واحد بالادله الربعه؛ به کتاب، سنت، اجماع و عقل استدلال شده برای اینکه خبر واحد حجت نیست.
دلیل اول: کتاب
از کتاب به چند آیه استدلال شده است:
1. آیه ۳۶ سوره اسراء « وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا»؛ چیزی که به آن علم ندارید از آن پیروی نکنید.
2. آیه ۲۸ سوره نجم « وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» ظن به هیچ وجه انسان را از حق بی نیاز نمی کند.
این آیات شامل خبر واحد هم می شود، زیرا خبر واحد از مصادیق غیر علم است، پس « وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ » شامل آن می شود چون قطعا خبر واحد مفید قطع و یقین نیست. همچنین آیه «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» شامل خبر واحد می شود، زیرا خبر واحد چیزی جز ظن افاده نمی کند. بنابراین هر دو آیه بر عدم حجیت خبر واحد دلالت می کند. اینکه می گوییم خبر واحد مفید علم نیست یا مفید ظن است، معلوم است، حتی اگر خبر واحد مفید علم هم باشد، فراتر از ظن، باز فایده ای ندارد، زیرا اصلا محل نزاع ما خبر واحدی است که مفید علم نباشد. بنابراین آیات به وضوح بر عدم حجیت خبر واحد دلالت می کند.
دلیل دوم: روایات
این روایات چند طائفه است:
دسته اول: روایاتی است که می گوید: آنچه را که نمی دانید از ما صادر شده و به ما ارتباط دارد یا خیر، به ما رد کنید، «فرودها الینا» این معنایش این است که اگر دیگران برای شما نقل می کنند و شما علم ندارید که از ماست، نمی دانید به ما ارتباط دارد یا خیر، «ردوها الینا» یعنی به آنها ترتیب اثر ندهید، یعنی کالعدم حساب کنید آنها را. ….
دسته دوم: روایاتی است که می گوید هر روایتی که از ما به شما رسید چنانچه شاهد قرآنی نداشت، حال در بعضی از روایات دارد یک شاهد و در برخی روایات دارد دو شاهد. آن را به ما رد کنید، اگر روایتی از ما به شما رسید و از قرآن برای آن شاهدی یافت نشد آن را به ما برگردانید.
دسته سوم: روایاتی است که می گوید اگر روایتی از ما به شما رسید و موافق کتاب نبود آن را به ما رد کنید.
فرق این دسته با دسته دوم در این است که آنجا صحبت از شاهد قرآنی است اینکه یک شاهدی از قرآن بر آن باشد، در دسته سوم موافقت کتاب الله مطرح شده است. اینکه آیا شاهد قرآنی داشتن تفاوتی دارد با شاهد قرآنی نداشتن؟ این را دیگر ما واردش نمی شویم، زیرا محقق خراسانی اینچنین فرموده و ما نیز فقط نقل می کنیم.
دسته چهارم: روایاتی است که می گوید خبری که کتاب الله آن را تصدیق نمی کند باطل است و باید قلم بطلان بر آن کشیده شود.
دسته پنجم: روایتی که موافق با کتاب و یا سنت نباشد نپذیرید، اینجا «او السنه» نیز اضافه شده است. البته در برخی روایات این تعبیر آمده است که خبری که با کتاب خدا موافقت نداشته باشد زخرف و باطل است. حال تعبیرها گوناگون است، یک جا بحث تصدیق کتاب نسبت به روایت است، یک جا بحث شاهد بودن قرآن بر روایت است، یک جا موافقت، تعابیر مختلف است ولی اصلش این مسئله مطابقت روایات با سنت، مطابقت اینها به عنوان یک قاعده بیان شده است.
نتیجه اینکه به طور کلی اخبار و روایات آحاد هیچکدام حجت نیست. محقق خراسانی همه اینها را در یک عبارت بیان کردند « والروايات الدالة على ردّ ما لم يعلم إنّه قولهم ( عليهم السلام ) ، أو لم يكن عليه شاهد من كتاب الله أو شاهدان، أو لم يكن موافقاً للقرآن إليهم، أو على بطلان ما لا يصدقه كتاب الله ، أو على أن ما لا يوافق كتاب الله زخرف ، أو على النهي عن قبول حديث إلّا ما وافق الكتاب أو السنة ، إلى غير ذلك» ایشان در ادامه می فرماید: «والإجماع المحكي عن السيد في مواضع من كلامه ، بل حكي عنه إنّه جعله بمنزلة القياس ، في كون تركه معروفاً من مذهب الشيعة.»
انواع و اقسام روایات و تعابیری که در آنها به کار رفته به ما این را می فهماند، یعنی ما باشیم واین روایات یعنی اینکه خبر واحد معتبر نیست.
دلیل سوم: اجماع
مسئله عدم حجیت خبر واحد اجماعی است، از کسانی که ادعای اجماع کرده، سید مرتضی است. اشاره کردیم که سید مرتضی می گوید «عندنا» نزد امامیه، نزد ما، عمل به خبر واحد همانند عمل به قیاس باطل است یعنی همانطوری که قیاس نزد شیعه واضح البطلان است و از قیاس خودش را مبرا می داند، از خبر واحد نیز خودش را مبرا می داند و کأنه تبری از خبر واحد همانند تبری از قیاس، شعار شیعه است. «بل حكي عنه إنّه جعله بمنزلة القياس، في كون تركه معروفاً من مذهب الشيعة».
محقق خراسانی به همین سه دلیل اکتفا کرده است اما یک دلیل چهارمی نیز اینجا می توانیم بیان کنیم و آن هم عقل است. اگر عقل را بیان کنیم، در واقع به ادله اربعه تمسک شده برای عدم حجیت خبر واحد.
دلیل چهارم: عقل
منظور از دلیل عقلی همان است که ابن قبه مطرح کرده است و ما قبلا این را به مناسبتی ذکر کردیم، ادعای ابن قبه این است که امکان تعبد به ظن وجود ندارد، یعنی اگر شارع بخواهد ما را متعبد به ظن کند محال لازم می آید. زیرا «التعبد بالظن یستلزم تحلیل الحرام و تحریم الحلال» لازمه حجیت و تعبد به خبر واحد یک امر محالی است، یعنی شارع به دست خودش حرام را حلال کند و حلال را حرام کند «و هو محال»؛ معنا ندارد که شارع خودش چیزی را حلال کرده حرام کند و تعبد به خبر واحد و قول به حجیت خبر واحد، معنایش این است که چیزی که در واقع حرام است شارع آن را حلال کند، زیرا مثلا ممکن است نماز جمعه در عصر غیبت حرام باشد، این یک حکم واقعی است، اما اگر شارع برای ما خبر واحد را معتبر بداند، معنایش این است که اگر خبر واحد قائم شد بر وجوب نماز جمعه در عصر غیبت، باید به خبر واحد ملتزم شویم و عمل کنیم، این معنایش تحلیل حرام است، یعنی کأنه خود شارع به دست خودش به ما اجازه ارتکاب یک حرامی را داده است، چون، همه جا که این اخبار مطابق با واقع نیست، فرض این است که حجت دانسته شده است و این یعنی اینکه باید به آن عمل شود و چه بسا این مخالف با واقع باشد. پس تعبد به خبر واحد مستلزم تحلیل حرام و تحریم حلال است. در حالیکه تحریم حلال و تحریم حلال محال است، پس تعبد به خبر واحد محال است، یعنی ایشان می خواهند عقلا امکان حجیت خبر واحد را نفی کنند، می خواهد بگویند اصلا امکان عقلی برای تعبد به خبر واحد و حجیت آن وجود ندارد، به همین دلیل به آن می گوییم دلیل عقلی، زیرا سر از یک محال در می آورد.
بررسی ادله عدم حجیت خبر واحد
حال ما باید ببینیم آیا این چهار دلیل قابل قبول است یا خیر؟ به ترتیب همان دلائلی که محقق خراسانی را بیان کردند اشکالاتشان را بیان می کنیم. خود محقق خراسانی در کفایه به این دلائل پاسخ دادند البته به غیر از دلیل چهارم زیرا اینجا فقط همان سه دلیل را بیان کردند.
بررسی دلیل اول (کتاب)
دو آیه از قرآن مورد استناد قرار گرفت، یکی « وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»؛ و دیگری «وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا». محقق خراسانی سه اشکال به استدلال به آیات ذکر کردند یا سه پاسخ دادند به این آیات.
اشکال اول
این دو آیه مربوط به اصول اعتقادی است نه احکام و فروع زیرا در اصول اعتقادی نیاز به یقین و قطع است و ظن کفایت نمی کند. اینکه ایشان می گویند این مربوط به اصول اعتقادی است به این دلیل است که قبل از این آیه می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَى وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا»؛ آن کسانی که به معاد ایمان ندارند، ملائکه را دختران خدا می دانند و بعد در ادامه می فرماید آنها به این مسئله علم ندارند و از ظن و گمان پیروی می کنند، در حالیکه ظن و گمان انسان را از واقع بی نیاز نمی کند. اینکه به ملائکه خدا می توانیم عنوان دختران خدا بدهیم یا خیر؟ یک مسئله اعتقادی است و این به فروع دین مربوط نیست، در اصول اعتقادی نیز ملاک علم و یقین است. پس اینکه اینجا فرموده «وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» در واقع دارد نسبت به مسائل اعتقادی این حرف را می زند و این هیچ ربطی به احکام و فروع که محل بحث ماست ندارد یعنی کأنه می خواهد بگوید اخبار آحاد که مفید ظن است در اعتقادات حجت نیست و این الان مورد بحث ما نیست.
بحث جلسه آینده
محقق خراسانی دو جواب دیگر نیز دادند که باید آنها را ذکر کنیم و بعد بررسی کنیم که آیا درست است یا خیر؟
نظرات