به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

۲۲ بهمن امسال آغاز چهل و یکمین سال انقلاب اسلامی ایران است. در اینکه انقلاب اسلامی ایران واقعا در یک شرایطی آثار و دستاوردهای بسیار بزرگی برای بشریت، برای ادیان، برای اسلام، برای تشیّع و برای مردم ایران داشته، تردیدی نیست. اتفاقی که در آن ایام افتاد و آثاری که این اتفاق به دنبال داشت، این خودش احتیاج به ساعت‌ها گفتگو و بحث دارد که باید تبیین شود. من الان در مقام بیان آثار انقلاب نیستم؛ واقع این است که هم رهبری انقلاب یعنی امام(ره) یک مرد الهیِ عارفِ دلسوزِ از جان‌گذشته‌ای بود که همه زندگی‌اش را در طبق اخلاص گذشت و فارغ از اینکه آیا نهضتی که او راه انداخت به نتیجه می‌رسد یا نه، با تمام توان وارد میدان شد و البته مردم پس با اتحاد و همدلی او را همراهی کردند و آثار بسیار بزرگی بر جای گذاشت. در شرایطی که دین در حال محو شدن از صفحه زندگی مردم بود، در حالی که دین به عنوان افیون توده‌ها معرفی می‌شد، در شرایطی که کمونیسم و استعمار غرب و سرمایه‌داری غرب هر دو به نوعی درصدد حذف دین و اسلام و دیانت بودند، بالاخره این انقلاب باعث احیای دین شد. این جای بحث بسیار دارد.

لکن من نکته‌ای که می‌خواهم عرض کنم این است که بعضا مغالطاتی می‌شود که برخی می‌گویند با این همه مشکلاتی که الان ما داریم، اگر امام می‌دانست این مشکلات پیش می‌آید، انقلاب نمی‌کرد. یا برخی از مردم می‌گویند اگر ما می‌دانستیم این چنین می‎شود، در انقلاب حضور پیدا نمی‌کردیم. این سخن به نظر من باطل است. من معتقدم همین امروز هم با همه این مشکلاتی که الان هست، اگر از امام سؤال می‎کردند آیا آن انقلاب را پایه‌گذاری می‌کردی یا نه، به ضرس قاطع می‎گفت: بله. ما در هر عصر و برهه‌ای یک تکلیفی داریم؛ امام به تکلیف خودش در آن زمان عمل کرده است؛ امامی که تکلیف‌مدار بوده، نه نتیجه‌گرا، در یک شرایطی احساس تکلیف کرده چون مشاهده کرد که اسلام و روحانیت، مردم استقلال این کشور دارند مورد هجمه قرار می‌گیرند، به مردم دارد ظلم می‌شود، دارد هویت و اعتبار این کشور زیر سؤال می‌رود، لذا وظیفه خود دانسته در مقابل این مظالم قیام کند. حالا اینکه بعد یک مشکلاتی پیش آمد، نافی ضرورت حضور در عرصه در آن دوران نیست، هیچ وقت این مشکلات نمی‌تواند تکلیفی را که در آن شرایط وجود داشته نفی کند. پیامبر(ص) که دعوتش را آغاز کرد و این همه مردم مسلمان شدند، مگر در طول تاریخ از ابتدا تا به امروز همه چیز خوب پیش رفته است. این همه مشکلات در عالم اسلام پیش آمده است. آیا می‎توانیم بگوییم اگر پیامبر(ص) این مشکلات را می‎دید اساسا دعوت به اسلام نمی‌کرد و اسلام را عرضه نمی‌کرد؟ این اصلا یک منطق غلطی است؛ اینکه ما بگوییم این مشکلاتی که وجود دارد همه ناشی از انقلاب است پس انقلاب کار درستی نبوده، این از اساس باطل است. هر کسی از هر زاویه‌ای می‌خواهد بررسی کند، به هر حال امروز از زاویه‌های مختلف اشکالات متفاوت وجود دارد. یکی از حیث معیشت، یکی از حیث کم‌رنگ شدن بعضی از معیارهای دینی، هر کسی از هر حیثی ممکن است اشکال داشته باشد ولی همه این اشکالات هم اگر با هم جمع شود، هیچ‌گاه نمی‎تواند در اصل ضرورت آن انقلاب و تکلیفی که امام احساس کرد، خدشه وارد کند. امروز هم اگر از امام سؤال کنند که آیا شما با دیدن این نتایج باز هم انقلاب می‎کردید یا نه، قطعا می‌گوید بله، من همان وظیفه‌ای که داشتم را دنبال می‌کردم.

لکن مسأله این است که ما باید تلاش کنیم این مشکلات، این گرفتاری‌ها کم شود. ممکن است در بعضی جهات مشکلات بیشتر شده باشد، اما واقع مطلب این است که ما نباید امور را سیاه و سفید ببینیم. بالاخره با همه مشکلاتی که وجود دارد، چیزهایی در این انقلاب به وجود آمد که اینها تا الان هم هست و باید بعد هم تقویت شود. اینها در گذشته نبود؛ حالا غیر از جنبه‌های مادی و علمی و پیشرفت‌ها ایران اکنون به هر حال یک کشوری مستقل است، تابع اراده بیگانگان نیست، براساس میل و خواسته آنها حرکت نمی‎کند، این چیز کمی نیست. چند کشور در دنیا می‌توانید با این ویژگی‌ها پیدا کنید، حتی کشورهای به نام و مهم دنیا. خیلی‌هایشان مقهور تصمیمات و اراده‌های ابرقدرت‌ها هستند. به علاوه احساس هویت، خودباوری، خوداتکائی، اموری است که اینها بالاخره در انقلاب باید مورد توجه قرار گیرد.

مسأله مهمی که در این میان باید به آن توجه کرد این است که ما در تربیت نیروهایی که در تراز انقلاب باشند می‎بایست، بیش از این تلاش می‌کردیم و بکنیم. الان چهلم سردار سلیمانی هم هست. تعبیر مقام معظم رهبری درباره ایشان این بود: او یک نمونه برجسته از تربیت شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود. این به نظر من جامع‌ترین تعبیری است که برای سردار سلیمانی به کار رفته است. شما اگر ویژگی‌های شخصیتی او را نگاه کنید، به عمق این سخن پی خواهید برد، وی ضمن اینکه شجاع و نترس بود، اخلاقی زندگی کرد، واقعا دلسوز مردم بود، تابع بود نسبت به ولایت آنطور که خود ایشان هم می‌گفت، جمع کردن بین اینها کار کمی نبود. یعنی هم شأن فرمانده را حفظ کند و اینکه بالاخره اینجا عَلَم دست یک نفر است و باید از او تبعیت شود. هم با کسانی که با انقلاب زاویه و فاصله داشتند، رابطه اخلاقی و عاطفی خودش را قطع نمی‌کرد. اگر آنها هم یک کار مثبت می‌کردند، ارج می‌نهاد. این خیلی مهم است که هم انقلابی باشی و هم اخلاقی. الان متأسفانه گویا برخی بین این دو حیثیت تضاد می‌بینند و گمان می‎کنند کسی که انقلابی است چندان لازم نیست پایبند به اخلاقیات باشد و کسی هم که اخلاقی است خیلی انقلابی نیست. نخیر، اتفاقا انقلابیون باید اخلاقی‌ترین انسانها باشند؛ هم قاطع در مقابل دشمن «اشداء علی الکفار» و هم نسبت به مردم مهربان«رحماء بینهم»، با همه سلیقه‌ها و دیدگاه‌هایی که دارند، با همه اختلافات فکری که دارند، با دیده رحمت و شفقت برخورد کند. شما ببینید گاهی جزئیاتی از زندگی سردار سلیمانی نقل می‎شود که مؤید همین مطلب است. همان موقعی که در سوریه بدون ادعا مقابل داعش ایستادگی می‌کرد، در عراق در مقابل داعش ایستادگی می‌کرد، در مقابل اسرائیل آنچنان شجاعانه نبرد می‌کرد و گروه‌های مقاومت را سازماندهی می‌کرد، همانجا در همان حال اخلاقی‌ترین رفتار را حتی با کسانی که به نوعی از این منظومه بیرون بودند و چه بسا کار او را در منطقه تخطئه می‎کردند، داشته است. ما این عنصر را کم داریم؛ ما برای اینکه این انقلاب موفق شود، برای حل مشکلات، کم کردن دغدغه‌ها، احتیاج به انسان‌هایی در این تراز داریم. هر چه این انسان‌ها زیادتر شوند، ما موفقیت‌مان بیشتر است. درست است شعار می‌دهند که دشمن در چه فکری است، ایران پر از سلیمانی است؛ من این را قبول دارم، این شعار برای دشمن باید داده شود، آنها فکر نکنند که دیگر راه بسته است ولی واقع این است که نه، من معتقدم ایران پر از سلیمانی نیست؛ ما انسانهای خالصِ متعهدِ دلسوزی که از همه زندگی‌شان به خاطر دین و انقلاب و مردم و این کشور بگذرند و توقعی هم نداشته باشند، کم داریم؛ ما برای اینکه مشکلات را کم کنیم، برای اینکه این انقلاب به اهداف خودش برسد، تا می‌توانیم هم خودمان باید اینطور زندگی کنیم، هم سعی کنیم این نیروهای این چنینی بسازیم؛ کسی که همان قدر که بغض دشمن صهیونیستی در دل اوست، به همان اندازه از اینکه مثلا فلان دختر بی‌حجاب است یا فلان جوان دارد به انحراف کشیده می‌شود، در رنج است و در عین حال می‌گوید اینها هم فرزندان ما هستند، ما باید دست محبت به سر اینها بکشیم.

این آن راهی است که روحانیت باید طی کند، در طول تاریخ طی کرده و ما هم باید در این مسیر قرار بگیریم. حالا ان شاءالله با همه اشکالاتی که هر کسی دارد، این انقلاب باید حفظ شود و تقویت شود. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن در واقع قبل از اینکه حمایت از اشخاص باشد، حمایت از یک راه است، حمایت از یک مکتب و روش است. امروز در شرایطی که دشمن از هر طرف ما را احاطه کرده است، ما باید علی‌رغم این مشکلاتی که مردم دارند، با هم این اتحاد را به نمایش بگذاریم. در رابطه با انتخابات هم که کمتر از دو هفته دیگر برگزار می‎شود، باز آن هم همین منطق را دارد که بالاخره آنچه که دشمنان ما را مأیوس می‌کند و توطئه‌های آنها را کم اثر می‌کند، مشارکت بالای است؛ باید دعوت کرد به حضور گسترده و پرشور در انتخابات ولو کاندیداهایی که حالا هستند، ممکن است مطلوب برخی نباشند اما اصل حضور در انتخابات، حضور پرشور را باید جدی گرفت آن هم در این شرایط که اگر این کم‌رنگ شود، منفذهایی برای ضربه به انقلاب و این کشور ایجاد می‌شود که خدای نکرده قابل جبران نیست.