ارزش تفکر

فردا شهادت امام عسکری (ع) است و قطعاً به همین جهت صاحب ما و حجت خدا در روی زمین فی هذا الزمان عزادار است و باید عرض تسلیت به وجود مقدس حجة ابن الحسن (عج) داشته باشیم. به همین مناسب یک روایتی از امام عسکری (ع) بیان می‎شود. امید است این روایات در عمق فکر و روح و جان ما نفوذ کند و واقعاً در زندگی به آنچه که این انسان های کامل فرموده اند، پایبند شویم و عمل کنیم.

امام عسکری (ع) می‎فرماید: «لَيْسَتِ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصِّيَامِ‏ وَ الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فِي أَمْرِ اللَّهِ»[۱]. می‎فرمایند: عبادت به کثرت روزه و نماز نیست، بلکه عبادت در حقیقت کثرت تفکر در امر خداوند است. چند نکته در این روایت باید مورد توجه قرار گیرد.

نکته اول: امام عسکری (ع) می‎فرماید زیادیِ نماز و روزه عبادت نیست. امام (ع) در اینجا نمی‎خواهند زیادیِ نماز و روزه امر مذموم محسوب ‎کنند. زیرا در حالات ائمه می‎خوانیم که اهل صیام و صلاة بوده اند. امام حسین (ع) در شب عاشورا مهلت می‎گیرند برای اینکه آن شب را به نماز و دعا و قرآن مشغول باشند. پس نفی کثرت صلاة و صوم به عنوان عبادت، بدین معنا نیست که صوم و صلاة کثیر ارزش ندارد؛ بلکه به قرینه جمله بعد معلوم می‎شود که عبادت واقعی و حقیقی آن عبادتی است که همراه با تفکر و تعقل در امر خداوند تبارک و تعالی باشد. چون تفکر زمینه معرفت را فراهم می آورد و معرفت هر چه افزون شود، موجب محبت بیشتر است و محبت هر چه بیشتر شود، اطاعت و تسلیم انسان را در برابر خداوند بیشتر می‎کند.

کسی ممکن است دائم الصلاة و کثیر الصلاة باشد اما این صوم و صلاة هیچ تحولی در او ایجاد نکند. معلوم است این عبادت خالی از روح، اگرچه ارزش دارد ولی بسیار پایین تر از عبادتی است که ممزوج با تفکر باشد. اگر تأکید می‎شود که «تفکر ساعة افضل من عبادة سبعین سنة»، یک ساعت تفکر ارزشمندتر از هفتاد سال است، برای این است که عبادت بدون معرفت و بدون عمق، جز یک سری اعمال جوارحی، چیز دیگری نیست.

کسی که در فهم خودش خدا و امر خدا را آنچنان که باید باشد، نبیند و نداند، مشخص است که فاصله دارد. چرا پیامبر گرامی اسلام (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در عبادت‎های خود و در نماز خواندن خود این حالات برای آنان پیش می آمد؟

در مورد امام حسن عسکری (ع) نقل شده وقتی که نماز می ایستادند رنگ رخسار ایشان تغییر می‎کرد و لرزه بر بدن حضرت می افتاد و حالت عادی نداشتند. این برای این بود که آنها با عمق وجود درک می‎کردند که در مقابل چه کسی ایستاده اند.

اما حالا برخی را می بینیم که هنگام نماز لرزش های تصنعی برای خودشان درست می‎کنند، این امر فی نفسه ارزش ندارد. من برخی را دیدم که موقع نماز خواندن بعضی از حرکات را از خود بروز می‎دهند که موجب خنده انسان می‎شود. این امر یا ناشی از سطح نگری است و مثلاً روایت را دیده اند که پیامبر هنگام نماز می‎لرزیدند و این اشخاص هم شروع می‎کنند هنگام نماز بدن خود را می‎لرزانند. این لرزش ارزش ندارد بلکه آن لرزشی ارزش دارد که وقتی شما در مقابل یک شخص با عظمتی قرار می‎گیری و یک شخص با ابهت وقتی با او مواجه می‎شوید، ناخود آگاه دست و پای خود را گم می‎کنید، این دست و پا گم کردن در برابر خدا ارزش دارد. اما این حرکات و برخی از الفاظ را با ادا و اطوار گفتن، کمکی به ما نمی‎کند.

انسان وقتی با تفکر در امر خدا به عظمت خداوند و هیچ بودن خود پی ببرد، قهراً هنگام عبادت دست و پای خود را گم می‎کند؛ اینطور نیست که در هنگام عبادت به فکر همه چیز الا خدا باشد. کثرت صوم و صلاة عبادت نیست بلکه عبادت آن صوم و صلاتی است که تفکر در کنار آن باشد. تفکر در امر خداوند مثل عظمت این عالم و اینکه لا مؤثر فی العالم الا هو [در عالم هیچ موثری نیست الا خداوند]، یا اینکه هر چه در این عالم است مساوی با فقر مطلق است. وقتی انسان به این مطالب فکر کند در زندگی دیگر در مقابل هر کسی کرنش نمی‎کند، در مقابل هر کسی نفس خود را ذلیل نمی‎کند. دیگر مقابل دیگران شأن و کرامت خود را حفظ می‎کند.

اگر امام عسکری (ع) می‎فرمایند: «انما العبادة کثرة التفکر فی امر الله»، تفکر به این معنا نیست که اصطلاحات فقهی، اصولی و کلامی را در ذهن خود مرور کنیم، بلکه عمق وجود ما باید به این باور برسد که هیچ هستیم و برای خودمان هیچ تأثیری قائل نباشیم و بگوییم هر چه هست اوست و همه به جز او گرفتار فقر هستند و تنها اوست که غنی مطلق است.

اگر ما اینطور زندگی و عبادت کنیم، خواهیم دید که چقدر برای ما سازنده است و ما را به حرکت در می آورد.

امیدوارم به حق امام عسکری و فرزند غائبش که ان‎شاءالله مشمول ادعیه وجود مقدس او باشیم و این معرفت برای ما حاصل شود. امیدواریم حضرت حجت نارضایتی از ما نداشته باشند زیرا خیلی سخت است بخواهیم کاری کنیم که ایشان از ما راضی باشند ولی حداقل این است که کاری نکنیم که سبب نارضایتی فرمانده خودمان شویم و راه آن هم این است که به این توصیه ها و این دستورات و فرمایشات عمل کنیم.

خداوند متعال به همه ما توفیق تفکر فی امر الله را عنایت بفرماید.

[۱]. تحف العقول، ص ۳۶۲.