لزوم بررسی رشد اخلاقی و معنوی در کنار سایر پیشرفت­ها (به مناسبت ۲۲ بهمن)

در ایام دهه فجر هستیم بالاخره این ایام سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است؛ سی و پنج سال از انقلاب یعنی تحول اساسی در همه امور در ایران گذشته انقلاب یعنی زیر و رو شدن ساختار حاکمیت و ساختار مناسبات، ساختار تربیت و به هر حال تغییر ساختار اقتصادی و مناسبات اقتصادی و در یک جمله شرایطی پیش آمد که با رهبری و هدایت امام (ره) و لطف الهی و همراهی جدی روحانیت و پشتیبانی و حرکت مردم یک نظامی شکل گرفت که در آن نظام حداقل جهت کلی حرکت آن جهتی است که اهل بیت (ع) از ما خواسته­اند و خودشان هم در زمان خودشان مردم را بر همین اساس تربیت کرده­اند. تعالیم قرآنی و انبیاء هم وقتی انسان ملاحظه می­کند می­بیند که در این جهت بوده است. انصاف این است که هدف مقدسی بود همراهی گسترده مردم و ایستادگی مردم و صبر و مقاومت در برابر سختی­ها و مشکلات و درک درست از شرایط برای رسیدن به یک جامعه­ای که یک جامعه دینی الهی است. امروز در مقام بیان ثمرات انقلاب و تشریح آن نیستم چه در داخل و چه در خارج؛ این انقلاب آثار مهمی در داخل کشور داشت (مثل این بود که قطاری که در مسیر غلطی حرکت می­کرد جهت آن را عوض کرد) و در خارج کشور و بعد جهانی آن گرایش به اسلام و تشیع در اثر این انقلاب در جای جای عالم پیدا شد و کم نیستند کسانی که انقلاب ایران آنها را متمایل به اسلام و تشیع کرد در آسیا و آفریقا و اروپا.

آنچه که امروز می­خواهم عرض کنم این است که بعد از سی و پنج سال نسبت به این انقلاب و این پدیده ارزیابی واقعی این است که بگوییم ما چه می­خواستیم و چه می­خواهیم و امروز تا چه اندازه به آن اهداف و خواسته­ها نزدیک شدیم و در کدام بخش دور شدیم؛ انصاف این است که در بسیاری از بخش­ها ما حرکت رو به جلو داشته­ایم عمده­ترین مسئله­ای که انقلاب به دنبال داشت استقلال سیاسی این ملت بود یعنی به هر حال ملتی که حاکمان آن وابسته بودند به معنای واقعی و هیچ اراده سیاسی برای تصمیم گیری برای اداره امور کشور نداشتند تغییر کردند. این مسئله کمی نیست با تمام اشتباهاتی که ممکن است در این سالها اتفاق افتاده باشد از طرف من و امثال من (این یک بحث است) ولی آنچه که در همه این سالها حفظ شده البته در مواقعی ممکن است آسیب­هایی دیده و خطراتی تهدیدش کرده ولی این استقلال سیاسی و این آقایی و سروری که ملت دارند و مسئولین آن نگاهشان به بیرون نیست و نگاهشان به درون و ملت و مکتب است. این نکته و هدف مهمی است و این تا به حال حفظ شده است.

همچنین پیشرفت­های علمی در زمینه­های مختلف و پیشرفت در زمینه­هایی که قبلاً حتی اجازه نمی­دادند در مورد آنها فکر کنیم (به ما آموخته بودند که این فوق تصور و درک و ادراک شماست و شما اصلاً اگر به آن محدوده نزدیک شوید خواهید سوخت)  این جرأت را از جوانان ما گرفته بودند که به یک چنین حوزه­هایی نزدیک شوند از امور فضائی، هسته­ای، علوم و فناوری­های پیشرفته که در بعضی از آنها امروزه ما جزء کشورهای طراز اول دنیا محسوب می­شویم. من می­خواهم این را عرض کنم که این پیشرفتها و اکتفاء به اینها نباید ما را غافل بکند؛ مراقبت دائم از این مولود (انقلاب) به بقاء آن کمک می­کند.

ما ببینیم از جهت اخلاقی و معنوی به آنچه که مد نظر بوده آیا رسیده­ایم یا نه؟ واقع بینانه بگوییم و باید این را خودمان بررسی کنیم. از نظر احیاء شعائر دینی و حاکمیت ارزش­های دینی که اولین گام است، خوب است این گام در یک حکومت دینی ترویج احکام و شعائر دینی است چون همه جا سخن از دین و احکام و قرآن است از رسانه­های رسمی کشور البته در مقابل حرف و سخن خلاف و ترویج لا ابالی گری و بی دینی هم زیاد است در شبکه­های ماهواره­ای و اینترنت به عقاید و افکار و بنیادهای فکری و اخلاقی جامعه هجمه زیاد می­شود ولی به هر حال در داخل و در رسانه­ها امکانات قابل توجه و تریبون­های قابل توجهی برای تبلیغ دینداری و اخلاق و معنویت وجود دارد. ما در این زمینه چقدر موفق بوده­ایم؟ بله شرکت مردم در اجتماعات دینی و تعظیم و تکریم رهبران دینی زیاد است و این امیدوار کننده است ولی در عمق و بطن جامعه معنویت و اخلاق چقدر توسعه پیدا کرده است؟ نشانه­های چنین مسئله­ای این است که ببینیم مردم چقدر به صداقت نزدیکتر شده­اند و از دروغ فاصله گرفته­اند. چقدر حق طلبی در بین مردم رواج پیدا کرده است. این انقلاب یک شعبه و شعاعی است از آنچه که انبیاء و اولیاء به دنبال آن بودند یعنی تربیت نفوس و هدایت انسان­ها به سوی سعادت؛ آن هدف اصلی می­باشد و برای ما که در لباس روحانیت هستیم یک هدف اصلی است. حال اینکه می­گوییم حق طلبی این خیلی مهم است؛ امیر المؤمنین علی علیه السلام راجع به افضل الناس می­فرماید: « وَ قَالَ علی (ع‏) إِنَ‏ أَفْضَلَ‏ النَّاسِ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ مَنْ‏ كَانَ‏ الْعَمَلُ‏ بِالْحَقِّ أَحَبَّ إِلَيْهِ وَ إِنْ نَقَصَهُ وَ كَرَثَهُ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنْ جَرَّ فَائِدَةً وَ زَادَهُ.»[۱] برترین مردم از دیدگاه حضرت (ع) نزد خداوند کسی است که عمل به حق برای او از عمل به باطل محبوب تر باشد ولو اینکه موجب نقصان در او شود و چیزی را از دست بدهد و در اثر عمل به باطل چیزی نصیب او بشود.

ما چقدر انسان­ها را این گونه تربیت کرده­ایم؟ ما چقدر انسان­ها را از منفعت طلبی دور کرده­ایم؟ از ریا و نفاق دور کرده­ایم؟ به آنها تعلیم داده­ایم که اگر چیزی را حق یافتند بر حق پافشاری کنند و حق طلب باشند و حر و آزاده باشند؟ اینها اموری است که باید توجه داشته باشیم واقعاً باید تعمق و تفکر کرد. کوچکترین مشکلی که از نظر اخلاقی و فرهنگی پیش می­آید اول سازمان و نهادی شکل می­دهند و بودجه­ای هم تخصیص می­دهند و این بودجه­ها را صرف تبلیغات و همایش و امثال این می­کنند و خیال می­کنیم که کار بزرگی می­کنیم با این سر و صدا در حالی که این امور با این کارها و سر و صداها حل نمی­شود. این همه امکانات و تربون­ها و ذهن و روح آماده جامعه می­طلبد که نسبت به این امر مهم باید دقت کرد. واقعاً در این جهت چه کرده­ایم آیا اهتمام ما بیشتر به ترویج معارف دینی و اخلاق اسلامی و الهی است یا نه؟

به نظر من در این جهات نباید خودمان را فریب دهیم و واقع بینانه مشکلات را ببینیم و بسنجیم و بررسی کنیم. نمی­گویم که موفق نبوده­ایم و شکست خورده­ایم ولی حداقل این است که در تربیت این نسلی که الان وارد میدان شده آن گونه که باید و شاید توفیق نداشته­ایم لذا باید علل و عوامل آن ریشه یابی شده و ارزیابی شود و آن بخشی که به ما مربوط است را سعی کنیم با جدیت بیشتر مردم و انقلاب را برای رسیدن به آن هدف یاری کنیم.

[۱]. بحار الانوار، ج۶۷، ص۱۰۷؛ نهج البلاغة، ج۱، ص۲۵۸.