زشتی نادانی

«رأیت قبح الجهل فجانبته»

«المسیح لمّا سئل من ادّبک؟ قال: ما أدبنی احدٌ رأیت قبح الجهل فجانبته»

روایتی از حضرت عیسی(ع) است که وقتی از ایشان سؤالی شد که چه چیز شما را ادب آموخت؟ «المسیح لما سئل من ادّبک؟ قال: ما أدبنی احدٌ» پاسخ داد که هیچ کس مرا ادب نکرد «رأیت قبح الجهل فجانبته» من خودم زشتی جهالت را دیدم و از آن دوری کردم. ببینید عمده این است که زشتی جهالت را اگر انسان درک بکند حتماً از آن دوری می­کند یعنی درک این زشتی و قبح جهالت باعث می­شود که انسان صورت حقیقی جهل را ببیند و ببیند که این جهالت موجب چه کارها و اقداماتی است که حقیقتش یک حقیقت ناری و آتشی است نه یک حقیقت نوری و همین باعث می­شود که انسان از آن دوری بکند. همه ما باید واقعاً به این موضوع توجه بکنیم و قبح و زشتی جهالت را در همه چیز بفهمیم، جهالت نسبت به خودمان، جهالت نسبت به خدا، جهالت نسبت به این عالم، جهالت نسبت به انسانهای دیگر، جهالت نسبت به مناسبات انسانی، جهالت نسبت به جامعه و مجموعه­ی این جهالت­ها باعث می­شود انسان واقعاً از چهارچوب ادب خارج بشود اما اگر حقیقت زشتی جهل را درک کند دیگر اصلاً لازم نیست کسی او را از این جهالت­ها دور بکند، خودش خود بخود از آن زشتی­ها دوری می­کند لذا تلاش کنیم تا می­توانیم این قبح و زشتی جهالت­ها را درک کنیم تا زمینه­ای برای دوری کردن از این جهالت­ها بشود إن شاء الله.­