تقلید ممدوح و مذموم

به مناسبت این روایت که در مورد جواز تقلید بیان کردیم قسمت­هایی از آن را که البته روایت مفصلی هست بیان می­کنیم که إن شاء الله سرلوحه کارها و اعمالمان قرار بدهیم.

اصل این آیه درباره­ی قومی از یهود می­باشد، خودشان از پیش خودشان کتاب می­نوشتند و آن را به خدا نسبت می­دادند. در ادامه­ی روایت دارد که یک مردی به امام(ع) گفت عوام یهود نسبت به کتاب­شان آشنایی ندارند إلا به اینکه از علماء خود می­شنوند، یعنی می­خواهد بگوید عوام یهود چه گناهی دارند در حالی که پیروی از علما خود می­کنند، که اگر مذمتی هست باید این تقلید و پیروی مورد مذمت باشد نه اینکه عوام یهود بواسطه تقلید از علماء مذمت شوند، بعد سؤال می­کند که آیا عوام از مسلمانان غیر از عوام یهود هستند؟ «هل عوام الیهود کعوامنا یقلدون علمائهم؟» چه تفاوتی وجود دارد؟ آنها مذمت می­شوند ولی عوام از مسلمانان مذمت نمی­شوند.

حضرت پاسخ می­دهند که بین عوام ما و عوام یهود از یک جهت تشابه و تساوی بر قرار است و از یک طرف تفاوت وجود دارد، اما از این جهت که علمای یهود به کذب و دروغ، اکل حرام و رشوه و تغییر احکام و امثال اینها معروف هستند و عوام یهود هم به این افعال آنها علم دارند ولی با این وجود از آنها تقلید می­کنند که مورد ذم قرار گرفتن به این جهت می­باشد یعنی با وجود علم به کارها و افعال حرام و خارج از شریعت آنها باز هم از آنها تقلید می­کنند اما عوام ما اینگونه نیستند ولی اگر عوام از مسلمانان از علماء فسق ظاهر و آشکار و همچنین عصبیت­های شدید و حرص بر دنیا و حرام دنیا را ببیند ولی مع ذلک از آنها تقلید کند «فمن قلّد مثل هولاء کمثل الیهود الذین ذمهم الله بالتقلید لفسقة علمائهم» اگر عوام ما تقلید بکنند از چنین علمایی که فسق آنها را می­دانند، تفاوتی با عوام یهود ندارند که مورد مذمت خداوند تبارک و تعالی قرار گرفته­اند و در ادامه صفات و شرایط فقیه و مجتهدی که می­شود و باید از او تقلید کرد را می­آورد«فأما من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لأمر مولاه فللعوام أن یقلّدوه و ذلک لا یکون بعض فقهاء الشیعة لا کلهم» امام می­فرماید بعضی از فقهاء شیعه هستند که این خصوصیت را دارد نه همه آنها.

«فإن من رکب من القبائح و الفواحش مراکب علماء العامة فلاتقبلوا منهم عنّا شیئاً و لا کرامةً» حضرت می­فرماید که کسی از فقهاء ما  اگر سوار شوند بر آن چیزی که علمای عامه بر آن سوار شدند، آنگاه اگر از ما نقل کردند چیزی از آنها نپذیرید.

روایت مفصل است ولی به طور خلاصه واقع­اش این است که بالاخره در اینجا یک تکلیفی برای فقیهان و علماء آمده و هم تکلیفی برای عوام مردم و اینطور نیست که مردم تکلیفی نداشته باشند جز تقلید بلکه باید با چشمان باز و تیز بین مراقب و مواظب باشند و همچنین علماء که وظایف سنگینی دارند. إن شاء الله خداوند به همه توفیق آشنایی و عمل به این تکالیف را به همه ما بدهد.