این نکته که امروز به آن اشاره میکنم نکته بسیار مسئله مهمی است در تعامل بین مردم با یکدیگر در همه سطوح. در محیط خانواده، مدرسه، جامعه وهمینطور در لایههای مختلف اگر این مسئله مورد توجه قرار بگیرد بسیاری از مسائل و مشکلات ما حل میشود.
پیامبر(ص) میفرماید:
«إِنِّي لَمْ أُومَرْ أَنْ أَنْقُبَ عَنْ قُلُوبِ النَّاسِ وَلاَ أَشُقَّ بُطُونَهُمْ»[۱]
من مأمور نیستم دلهای مردم را بکاوم و درونشان را بشکافم.
نبی خدا از طرف پروردگار متعال مأمور به هدایت مردم شده و همه هم و غم او این است که مردم را هدایت کند به سوی کمال و سعادت به نحوی که هیچ دغدغهای در زندگی جز این امر ندارد، وظیفهاش هدایت است، برای این امر مبعوث شده است وتمام زندگی خود را صرف این کار کرده به نحوی که اگر یک نفر هم در این مسیر قرار نمیگیرد واقعا مثل این بود که میخواهد قالب تهی کند، این قدر نگران و ناراحت بود، ولی میفرماید: من مأمور نیستم به دلها و قلوب مردم وارد شوم و درونشان را بشکافم تا ببینم درون آن چیست؟ آن چیزی که پیامبر به عنوان وظیفه به عهده اوست این است که منذر باشد و مبشر، انذار کند و تبشیر، راه هدایت را نشان دهد، دائما یاد خدا را در دلها زنده و آنها را از شیطان برحذر کند، یعنی نقشه راه را هم در قول و هم در عمل خود فرا روی مردم بگذارد. انقلاب درونی باید بر اثر این راهنماییها حاصل شود. پیامبر مأمور این نیست که برود شخم بزند در دل روح و روان مردم چه میگذرد، او وظیفه دارد بیماریهای روحی و روانی را برای مردم بگوید، او وظیفه دارد راه درست را به مردم نشان دهد، اینکه کنکاش کند درون یک نفر را ، بالا و پایینش کند شخم بزند آنچه که در قلب و درون او میگذرد، پیامبر میفرماید من مأمور به این کار نیست، این نشان میدهد که اگر مأمور بود میتوانست و بهتر از همه هم میتوانست اما هیچ گاه این کار را نکرد.
این یک اصل تربیتی بسیار مهم در جوامع بشری است و بر این اصل بسیاری از بناها استوار میشود، بسیاری از مشکلات به دنبال این رفتار و این سیاست و این استراتژی شکل میگیرد، اگر قرار باشد نبی خدا و هادی و راهنمای مردم به سوی سعادت، به دنبال شخم زدن درون مردم و کشف آنچه را که در درون مردم میگذرد، نه تنها در هدفش توفیق پیدا نمیکند بلکه باعث تنفیر میشود، باعث دور شدن میشود، باعث میشود او را از امکان وصول به سعادت و مقصد دور کند.
نفس شخم زدن، ور رفتن به اینکه در درون یک نفر چه میگذرد، چه خیالی دارد، چه گمانی دارد؟ باعث دور شدن او میشود، یک نگاه و ذهنیت منفی ایجاد میکند و نتیجه عکس میدهد و او را به سمت محقق ساختن منویات و خواستهها و هوسهای درونی میکشاند، زیرا انسان با خودش نیز رو در بایستی دارد، اگر برسد به جایی که آن لایههای پنهان او در معرض دید دیگران قرار بگیرد، گام به گام قبحش در نزد او شکسته میشود و اساسا ممکن است دیگر ابایی از انجام علنی و آشکار آن امور نداشته باشد و برود دنبال انجام دادنش. این خیلی مسئله مهمی است، آن وقت ببینید ما رفتارمان در مقابل پیامبر به عنوان امت ایشان چگونه است؟ آیا واقعا امت و پیرو پیامبر هستیم، مسلمانیم؟ ما عورات مؤمنین و مسلمین را تتبع میکنیم، میرویم جستجو میکنیم، دنبال امور مخفی کسی میگردیم بعد اینها را آشکار میکنیم و بعد به این هم افتخار میکنیم. پیامبر این معضل را از همان موقع در امت اسلامی دید و تذکر دادند، میفرمایند:
« يَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ يُخْلِصِ اَلْإِيمَانَ إِلَى قَلْبِهِ لاَ تَذُمُّوا اَلْمُسْلِمِينَ وَ لاَ تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِهِمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِهِمْ تَتَبَّعَ اَللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اَللَّهُ تَعَالَى عَوْرَتَهُ يَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِي بَيْتِهِ»[۲]
اى گروه كسانى كه به زبان اسلام آورده و ايمان به دلش خوب ننشسته! مسلمانان را نكوهش مكنيد و عيبهاى آنها را دنبال نكنيد، زيرا هر كه از عيوب آنها دنبالهگيرى كند، خدا از عيب او دنبالهگيرى كند و هر كه را خدا دنبال عيب برآيد رسوايش كند گرچه در خانهاش باشد.
مسلمین را مذمت نکنید، دنبال کشف عورات و دنبال امور مخفیه آنها نروید، پیامبر یک استدلالی میکنند، اگر کسی این کار را بکند، کسی تتبع عورات مسلمین را کند، خدا به دنبال عورات او میافتد، عوراتش را جستجو میکند و مورد توجه قرار میدهد و کسی که خدا عورت او و کارهای مخفی او را دنبال کند، رسواییش بر سر هر کوی و برزن فریاد زده خواهد شد ولو در خانه خودش، ولو در پستوهای خانه خودش باشد.
این خیلی مهم است، آن روایتی که از پیامبر خواندم که من مأمور نشدم به شخم زدن قلوب مردم؛ (یک امور درونی، یعنی افکار و گمانهای که در ذهن انسان، بالاخره حق و باطل میگذرد) میگویند: من مأمور به این شدم که بر اساس ظاهر افراد و اعمالشان و کارهایشان با آنها برخورد کنم، این کجا و ما کجا که قلوب مردم را شخم میزنیم و غیر از قلوب و درون، کارهایی که کسی مخفیانه انجام میدهد را نیز جستجو میکنیم، کسی ممکن است خطایی کرده باشد یا مثلا یک مشکل داشته است یا ما نمیدانیم، میگردیم مشکلی، چیزی پیدا کنیم که همه جا بگوییم. افتادیم دنبال مچ گیری، دنبال رسوا کردن همدیگر و به چیزی جز این فکر نمیکنیم، این مثل موریانه جامعه ما را به سوی انهدام پیش میبرد و این عاقبت خوشی ندارد.
این دو نکته را که عرض کردم مخصوصا ما طلبه ها و روحانیون و کسانی که در این مسند و جایگاه قرار دارند. باید مد نظر قرار دهیم:
اول: اینکه پیامبر فرمود من مأمور نیستم که دلهای مردم را بکاوم ودرونشان را بشکافم، ما هم همینطور باید باشیم.
دوم: تتبع عورات مردم نکنیم، چه اینکه اگر دنبال عورات مردم باشیم، خدا هم ولو فی بیتنا ما را رسوا میکند.
[۱] نهج الفصاحه، ص ۳۴۸.
[۲] اصول کافی، ج۲، کتاب ایمان و کفر، ش ۱۲۷۸.
نظرات