حضرت علی علیه السلام میفرماید: «كُلُّ وِعاءٍ يَضيقُ بِما جُعِلَ فيهِ إلاّ وِعاءُ العِلمِ ؛ فإنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ»[۱]
فضای هر ظرفی در اثر مظروف و محتوای خودش تنگتر میشود الا ظرف دانش و علم که با دانش اندوزی و تحصیل علم فضای آن بازتر می شود.
هر ظرفی گنجایشی دارد، اگر در آن ظرف چیزی ریخته شود، به میزان چیزی که در آن ظرف ریخته میشود از گنجایش آن ظرف کم میشود، از یک لیوان خالی بگیرید تا یک حوض بزرگ یا یک استخر بزرگ که هرچه آب در آنها ریخته شود از گنجایش آنها کم خواهد شد، اما ظرف دانش و علم که عبارت از روح و نفس آدمی است، هرچه مظروفش بیشتر شود گنجایش و وسعتش بیشتر میشود. این هم خاصیت خود ظرف است که نفس آدمی است هم خاصیت مظروف است که عبارت است از علم پس هم مظروف و هم ظرف هر دو این خاصیت را دارند، این ظرفیت را دارند که وسعت پیدا کنند، هر علمی چه علم توحید و چه علم الهی و چه علوم غیر الهی این خصوصیت را دارند که در ظرف روح انسان که ریخته میشوند، باعث سعه وجودی و سعه روح انسان میشود، البته اینکه انسان بتواند علم الهی را تحصیل کند و علم توحید در او قدرت و قوت پیدا کند خیلی متفاوت است. آنچه که بیشتر مد نظر است علم الهی است، به ویژه علم توحید، علم توحید در واقع صرف برخی مفاهیم تصوری و تصدیقی نیست که ذهن انسان از این مفاهیم انباشته شود، علم توحید در واقع یک علم عملی است، منظور از علم عملی یعنی اینکه انسان به حسب واقع، با براهین و استدلال ها به توحید و وحدانیت مبدأ عالم و ما هو المؤثر فی العالم برسد و آنگاه با تمام وجود به این امر باور و ایمان قلبی پیدا کند، وقتی هم ایمان قلبی پیدا کرد و با تمام وجود آن را قبول کرد، آن وقت عبادتش، اعمالش و رفتاش همه رنگ و بوی الهی پیدا میکند، این باور هر چه قویتر باشد، روح انسان سعه بیشتری پیدا میکند. در سایر علوم هم همینطور است، این خاصیت ظرف و مظروف است، هم ظرف این خاصیت را دارد و هم مظروف اما در باب علم الهی و توحید، آن علومی که اخلاق و انسانیت را در انسان قویتر میکند این مسئله برجسته تر است. کسی که این علم در او قویتر شود و بیشتر در این علم ممحض شود، علمی که در بطنش عمل هم وجود دارد، این شخص هرچه بیشتر بداند و هرچه بیشتر باور قلبی پیدا کند و هرچه بیشتر عامل به این علم باشد و رفتارش را در این چارچوب تنظیم کند، این شخص سعه وجودیش بیشتر میشود و به همین دلیل قرب بیشتری به حقتعالی پیدا میکند. قرب به حقتعالی که غایت خلقت این عالم است و غایت آفرینش انسان است و کمال سعادت انسانی در آن است، این با علم، آن هم علم توحید کمال پیدا میکند به این معنا که عمل را در انسان تقویت کند نه صرف برخی مفاهیم تصوری و تصدیقی و قضایا که خودش بیشتر باعث ظلمت است، بیشتر حجاب است، بیشتر انسان را از حقیقت دور میکند.
لذا اگر روح انسانی اینچنین است که میتواند اتساع و وسعت بیشتری پیدا کند، اگر علم این خصوصیت را دارد که موجب تنگتر شدن ظرف خودش نمیشود مخصوصا علم توحید، بنابراین هرچه ما بیشتر برای تحصیل علم تلاش کنیم و هرچه بیشتر این ظرف روحمان را از علم و دانش انباشتهتر کنیم، این ظرف وسیعتر میشود و خودش راههای تازهای برای ما باز خواهد کرد، تحصیل علم و تحصیل دانش در هر شرایطی این اثر را دارد بنابراین چه در شرایطی که همه امور مهیا است و چه در شرایطی که تنگنا وجود دارد و سختی وجود دارد و انسان آنگونه که باید و شاید این امکان برایش فراهم نیست، در هر صورت اگر بخواهیم به کمال انسانی برسیم و اگر بخواهیم به مقام قرب حقتعالی برسیم و اگر بخواهیم از زندگی بهره ببریم و اگر بخواهیم بعد از یک عمر وقتی به گذشته خودمان باز میگردیم ببینیم که ضرر نکردیم و بهترین معامله را انجام دادیم باید از تحصیل علم دست بر نداریم، باید برای دانش اندوزی به خصوص مسیری که ما در آن هستیم، دائما در تکاپو و جنب و جوش باشیم.
اگر با این نگاه به مسئله تحصیل علم نگاه کنیم، دیگر مهم نیست که کسی ارزش این کار ما را بداند و یا نداند. زیرا یک سرمایه اندوزی واقعی است، اگر دانستند برای جامعه و مردم و برای دیگران ترغیب و تشویق خواهد بود و اگر ندانستند خسارتی متوجه ما نیست. فرق نمیکند شرایط، شرایط مطلوب باشد یا شرایط مطلوب نباشد، فرق نمیکند ما بازاء مالی داشته باشد یا نداشته باشد، اگر نگاه ما به تحصیل علم و دانش اینچنین باشد دیگر امور عارضی دیگر که در زندگی بشر پیش میآید، حالات مختلفی که برای انسان بوجود میآید یا شرایط مختلفی که برای انسان به وجود میآید یا سختیهایی که در معشیت وجود دارد مخصوصا در این ایام، درست است که اینها گاهی ره زن است و مانع از تعقیب این هدف است، انسان را از این راه و مسیر دل زده کند. به هر حال استقامت و صبر و بردباری و تحمل سختیها در این مسیر خیلی میتواند ما را برای وصول به هدف کمک کند و باید سعی کنیم برای اغلب اوقاتمان برنامه ریزی داشته باشیم تا در این مسیر باشیم و دیگر توجیه و عذر و بهانهای برای سستی در تحصیل علم و توقف در تحصیل نیاوریم.
خاصیت علم این است که آنچه که اندوخته نیز فرار میکند، بله ممکن است تذکر و یادآوری این دانستهها را در ما حفظ کند، هم در ذهن و هم در مقام عمل، اگر مراقبت نباشد، هم خود قضایا و مفاهیم از ذهن فرار میکند، اینکه انسان دانستههای خودش را از یاد ببرد زیاد پیش میآید و اگر خدای نکرده مراقبت هم نکند باعث بعضی از رفتارها می شود و در مقام عمل هم باعث سقوط میشود، آن وقت همان چیزی که در گذشته روح ما را متسع کرده بود، اگر این مظروف از داخل این ظرف بیرون رود چه از حیث نظری و چه از حیث عملی این دوباره این ظرف را کوچک میکند، یعنی روحی که با اندوختن دانش عملی و نظری اتساع پیدا کرده بود و انسان به مقامات و کمالاتی رسیده بود، اگر در مقام عمل مراقبت نکند، اگر در مقام نظر ممارست نکند، این عدم ممارست و عدم مراقبت چه در بعد نظری و چه در بعد عملی باعث میشود روح و این ظرف مجددا برگردد، لذا شما میبینید انسان ممکن است از نردبان ترقی و کمال بالا رود، اما بعد از مدتی دوباره از این پلهها شروع میکند به پایین آمدن. انشاء الله خداوند متعال به همه ما توفیق دهد که بتوانیم با اندوختن علم حقیقی که علم الهی است به ویژه علم توحید و عمل به آن، روح خودمان را و این ظرف وجودی خودمان را وسعت دهیم و انشاء الله خداوند متعال عنایت کند و ما خودمان همت کنیم و از خداوند متعال،از ارواح طیبه اهل بیت علیهم السلام و از وجود مقدس بقیة الله الاعظم استمداد کنیم که این توفیق از ما سلب نشود.
[۱] نهج البلاغه، حکمت ۲۰۵.
نظرات