تلاش برای صلاح مردم و کمال سعادت

اميرالمؤمنين مي فرماید: «مِنْ كَمَالِ السَّعَادَةِ السَّعْيُ فِی صَلَاحِ الْجُمْهُورِ»[۱]

کمال سعادت آدمی به این است که در راه صلاح مردم و عامه و توده های مردم تلاش و کوشش نماید.

این نکته بسیار مهمی برای تحریک حس مسئولیت آفرینی برای همه انسان ها است. مسئولیت نسبت به سرنوشت دیگران، حساسیت نسبت به عاقبت دیگران، بسیار مهم است. امیرالمومنین می فرماید: یکی از اموری که سعادت با آن کامل می شود تلاش برای صلاح جمهور است، اگر این حس مسئولیت نسبت به جامعه در همه ما باشد، هم سعادت برای خودمان است و هم برای دیگران.

امیرالمومنین نسبت به کسی که ساعی در صلاح جمهور است این سخن را می فرماید. ایشان می فرماید: تلاش برای صلاح جمهور یعنی آن چه که برای مردم شایسته و مفید است، اگر کسی این کار را کند کمال سعادت برایش پیدا شده است.

انسان ها دو دسته اند دسته اول کسانی هستند که فقط به صلاح خودشان فکر می کنند، مثل اکثر مردم. و دسته دوم به صلاح جمهور فکر می کنند، نه تنها به صلاح جمهور فکر می کنند بلکه برای صلاح جمهور و در جهت صلاح جمهور تلاش می کنند. این طور نیست که فقط به صلاح خودشان فکر کنند و فقط سعیشان برای صلاح خودشان باشد. البته این نیز خوب است، اگر کسی صلاح را درست تشخیص دهد و برای صلاح خودش حرکت کند مهم است؛ ولی مهم تر این است که انسان دغدغه صلاح جمهور را داشته باشد و این کمال سعادت برای انسان است.

حالا این صلاح یک معنای عامی دارد: صلاح از مراقبت نسبت به دین و عقیده و فکر و روح مردم گرفته تا خیلی از مسائل دیگر را شامل می شود، همه چیز، ارتقاء اخلاقیات، اعتقادات، باورها، رفتارها همه به صلاح جمهور مربوط می شود. کسی که تلاش می کند برای این که مردم علم و دانش و معرفتشان بالا رود، کسی که تلاش می کند برای این که غمی را از دل مردم بردارد، کسی که همت می کند تا گرهی از کار کسی باز کند، منبری و سخنرانی که اخلاقیات را در جامعه انتشار دهد، کسی که دل ها را به هم نزدیک کند، مردم را با هم مهربان تر کند، جلوی دشمنی و کینه توزی را بگیرد این ها هم مربوط به صلاح جمهور است. کسی که برای ارتقاء وضع معیشت مردم تلاش می کند، کسی که جلوی دست اندازی ها و اشتباهات افراد را می گیرد، کسی که برای جمهور سرمایه اخلاقی و سرمایه اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و سیاسی را فراهم می کند کمال سعادت را دارد.

پس این که عرض کردم احساس مسئولیت را تحریک می کند برای این است که اگر انسان بداند که این سعادت من است که برای دیگران تلاش می کنم، با این نگاه چقدر دلسوزانه و مخلصانه و بدون انتظار مزد و پاداش و بدون انتظار تشویق این کارها را انجام می دهد در این راه از نا ملایمات و سرزنش ها و زخم زبان ها و مسائلی از این دست نمی هراسد، او سعادت خودش را در این می بیند که در این راه حرکت کند. اگر سعی در راه صلاح جمهور سعادت باشد دیگران چه بفهمند و چه نفهمند و چه آن را حمل بر معنای صحیح کنند و چه حمل بر معنای صحیح نکنند، می گوید این کار را انجام می دهم چون کاری است که سعادت من در آن است.

[۱] غرر، ح ۹۳۶۱