وظیفه روحانیت

یکی از وظایف اصلی روحانیت هدایت است و اصلاً شاید مهم¬ترین شأن روحانیت هدایت باشد همان شأنی که انبیاء داشتند که ابلاغ رسالت الهی بود و از آنجا که علماء هم ورثة الانبیاء می¬باشند مبلّغ پیام الهی محسوب می-شوند و این مهم¬ترین شأن روحانیت است. ادله زیادی می¬توان برای ضرورت و اهمیت پرداختن به این موضوع ذکر کرد، هدایت و ارشاد و وعظ در واقع در زندگی انبیاء و ائمه معصومین(ع) دائمی بوده یعنی آنها به خاطر ویژگی¬های شخصیتی که داشتند گفتارشان، عملشان، حضر و سفرشان و لحظه لحظه عمرشان وعظ و نصیحت و ارشاد بوده چون انسان¬های کاملی بودند که لحظه¬ای از یاد خداوند متعال غافل نبوده¬اند لذا سخنان و حرکات آنها وعظ و ارشاد بوده چون در برترین نقطه از قله¬های کمال و معنویت زندگی می¬کردند و در عین حال که در اوج بودند آن قدر با مردم مأنوس بودند که این در اوج بودن باعث نمی¬شد که از احوال مردمی که پیرامون آنها بودند غافل شوند و وعظ و نصیحت و ارشادشان دایمی بوده بر خلاف ما که خیلی باید تلاش کنیم تا قول و عملمان یکی شود، همه ما حرف خوب می¬زنیم ولی عمل ما منطبق با قولمان نیست، این تلاشی است که انسان باید در زندگی خود داشته باشد همان گونه که بسیاری از بزرگان این گونه بوده و تلاش کرده¬اند شأن هدایت و وعظ و نصیحت در وجود آنها تجسم پیدا کند لذا همان گونه که در انظار مردم مواظب سخن و عمل خود بودند در خفاء و خلوت هم این مراقبت را داشتند، منظور این نیست که اصلاً گناه نمی¬کرده¬اند چون فقط معصومین(ع) هستند که عاری از گناه می¬باشند اما مراقبت داشتند که جلوت آنها با خلوتشان فرق نداشته باشد.
امیرالمؤمنین علی(ع) می¬فرماید: «إنّ اعظم النّاس منزلةً عند الله یوم القیامة أمشاهم فی ارضه بالنّصیحة لخلقه» برترین مقام و منزلت در روز قیامت در نزد خداوند متعال از آن کسانی است که بیش از دیگران به نصیحت و خیرخواهی مردم مشغول بوده¬اند. این بالاترین پاداش یک مبلّغ و موعظه گر است، این موعظه هم منحصر به بالای منبر و ایام محرم و ماه مبارک رمضان نیست و این ایام فرصتی است که افراد زیادی خودشان را در معرض نُصح و موعظه قرار می¬دهند و الا انسان همیشه می¬تواند نصحیت و خیرخواهی را نسبت به دیگران داشته باشد پس نصیحت و خیرخواهی مردم این آثار را دارد که انسان برترین مقام و منزلت را در روز قیامت نزد خداوند تبارک و تعالی بدست می¬آورد. این خیرخواهی هم اعم است از خیرخواهی بیانی و باطنی و این گونه نیست که انسان در درون خود نسبت به مردم اصلاً احساس دلسوزی و محبت نداشته باشد ولی به زبان آنها را برای مردم بیان کند.
در روایت دیگری رسول خدا(ص) می¬فرماید: خداوند متعال در روز قیامت عذاب را از سه گروه برمی-دارد:«الراضی بقضاء الله و الناصح للمسلمین و الدال علی الخیر» خداوند عذاب را از کسی که راضی به قضاء الهی باشد و هم¬چنین اهل نصحیت و خیرخواهی و راهنمایی کننده مردم به خیر و نیکی¬ها باشد برمی¬دارد. پس نفس دلالت و راهنمایی مردم به خیر و نصیحت عذاب را از انسان برمی¬دارد چه آن راهنمایی و نصیحت در مردم اثر گذار باشد و چه نباشد لذا نفس نصیحت مسلمین این ارزش را دارد که عذاب را از انسان بردارد، گذشته از این که موعظه شاید هزاران فائده مادی و غیر مادی هم برای انسان داشته باشد ولی بالاترین پاداش رفع عذاب از انسان است و نه تنها رفع عذاب بلکه برترین منزلت¬ها برای انسان است، اینکه انسان به وعظ و ارشاد و نصیحت مردم و تبیین حقایق و معارف بپردازد بالاترین منزلت¬ها را برای او به دنبال دارد همان گونه که انبیاء به خاطر همین وعظ و ارشاد و هدایت بالاترین منزلت¬ها را بدست آورده¬اند، وقتی انبیاء بالاترین منزلت¬ها را دارند وارثان انبیاء هم می¬توانند به خاطر همان شأن و جایگاه در رتبه¬های بعد از منزلت بالایی برخوردار شوند لذا باید به مقوله وعظ و نصیحت به طور عمیق نظر شود و این منحصر در قول نیست و باید عمل ما هم این چنین باشد و ارزش این کار را بدانیم که موعظه و نصیحت از چه درجه¬ای از ارزش برخوردار است. انشاء الله خداوند تبارک و تعالی به ما توفیق موعظه و خیرخواهی نسبت به مردم را عنایت کند.