زهد

رسول اکرم(ص) می¬فرمایند:«الزهد لیس بتحریم الحلال و لکن أن یکون بما فی یدی الله اوثق منه بما فی یدیه»؛ زهد به این نیست که انسان حلال¬ها را حرام کند بلکه زهد این است که انسان اطمینانش به آنچه که در دست خداست بیشتر باشد به آنچه که در دست خودش است، ما گاهی می¬بینیم در مورد مفاهیم و واژه¬های دینی و اخلاقی تصور صحیحی وجود ندارد، تصور عمومی از زهد به گونه¬ای است که گاهی با حقیقتش منافات دارد؛ یعنی گاهی دیده می¬شود که شخصی به حسب ظاهر خیلی بی اعتناء به دنیا و گوشه گیر و اهل عزلت و اهل انقطاع از ارتباط با دیگران و بی توجه به دنیا و امور دنیا است و ما چنین شخصی را زاهد می¬دانیم و هر کسی را که این خصوصیات داشته باشد زاهدتر از دیگران می¬دانیم ولی حقیقت زهد خیلی برتر از این است، رسول خدا(ص) در این روایت می¬فرمایند: زهد به این نیست که انسان حلال خدا را بر خودش حرام کند بلکه زهد این است که انسان به آنچه که در اختیار خداوند تبارک و تعالی است از آنچه که در دست خودش است اعتماد و اطمینان بیشتری داشته باشد؛ یعنی اگر مال، قدرت و آبرویی دارد و همچنین اگر مکنتی و اعتباری دارد به اینها اعتماد نکند و وابسته به اینها نشود و این امور برای او اصل نشود، کسی که به آنچه که در اختیار خودش است اعتماد می¬کند؛ یعنی به مقام و علم و آبرو و قدرت و جمالش اعتماد می¬کند؛ یعنی به این امور دلبسته و وابسته شده و چنین شخصی زاهد نیست بلکه زاهد کسی است که خدا را مافوق همه این امور بداند و دلبسته این امور نشود چون همه چیز در اختیار خداست و اگر کسی اینگونه باشد؛ یعنی این نگاه را به خدا و نعمات الهی داشته باشد؛ یعنی دلبسته و وابسته به آنچه در دست خودش است نباشد زاهد است نه اینکه بعضی فکر می¬کنند برای اینکه انسان زاهد باشد باید حتی حلال¬های خدا را بر خودش حرام کند و همیشه روزه بگیرد و نماز زیاد بخواند، پس زهد حقیقی این است که انسان به خدا تکیه کند و به آنچه در اختیار خودش است دلبسته نشود چون ممکن است انسان چیزی از مال دنیا نداشته باشد و گوشه گیری و عزلت را پیشه خود قرار دهد ولی به همان عزلت و گوشه گیری دلبسته شود که این خلاف زهد حقیقی است.