فاطمه(س) در کلام پیامبر(ص)

بیانات آیت الله سید مجتبی نورمفیدی در درس خارج فقه به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا(س)

پیامبر گرامی اسلام(ص) در مورد فاطمه زهرا(س) چه تعابیری به کار برده‌اند؛ این تعابیر خودش به تنهایی نشان دهنده‌ جایگاه و منزلت فاطمه زهرا(س) است. «بضعة منی» … اینها در روایات مختلف که بعضاً در مجامع روایی اهل‌سنت هم ذکر شده، آمده است؛ «بضعة منی» پاره تن من؛ «شعرة منی» تار موی من است؛ ذیل اینها تقریباً مثل هم است که «من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله». «نور عینی» نور چشم من؛ «ثمرة فؤادی» میوه دل من؛ «بهجة قلبی» مایه سرور و خوشحالی من؛ در بعضی روایات در کنار فاطمه زهرا(س) «و إبناها و بعلها» شوهرش و فرزندانش، آنها را هم گفته‌اند؛ «ابناها ثمرة فؤادی و بعلها نور بصری» شوهر فاطمه زهرا(س) نور چشم من است. این خیلی مهم است؛ پیامبر(ص) با آن عظمت، با آن شخصیت، اشرف مخلوقات خداوند، مقرب‌ترین انسان‌ها به درگاه حق تعالی که کلمه به کلمه او با حساب و کتاب بیان می‌شود؛ نه رنگ و بویی از اغراق و مبالغه دارد و نه خدای نکرده آمیخته با خلاف واقع و کذب است؛ نه اغراق و نه تعارف و نه کذب و نه تشریفات. یک چنین شخصیتی که اول شخص بعد از خداوند در عالم ممکنات است، اولین و برترین و کامل‌ترین موجودات این عالم در دایره ممکنات، می‌فرماید فاطمه(س) پاره تن من، تار موی من، نور چشم من، میوه دل من، هر کدام از اینها اشاره به یک حیثیت و جهت دارد. وقتی می‌گوید پاره تن من است، هر کسی او را آزار دهد من را آزار داده است، دارد تنزیل می‌کند فاطمه زهرا(س) را منزله خودش. این نه فقط به عنوان نسبت ابوت بود؛ اینکه طبیعتاً پیامبر(ص) به اعتبار انسان بودنش فرزند داشت، همسر داشت، اما وقتی از میان خویشان خویش، آن هم یک بانو که مبدأ امامت یازده امام برای هدایت بشر است، جز نشان دادن مقصد و جهت‌گیری و راه، چیز دیگری نیست؛ می‌خواهد به همه اعلام کند این الگویی است که همه باید به آن متمسک شوند؛ راه نجات بشر، راه اینهاست. اگر فاطمه زهرا(س) پاره تن پیامبر(ص) است، تار موی پیامبر(ص) است، میوه دل پیامبر(ص) است، این یعنی یک جلوه‌ای از اسماء الهی است، نوری است از انوار الهی؛ تجلی دهنده‌ و متجلی کننده اسماء و صفات الهی است. عظمت شخصیت فاطمه زهرا(س) فوق تصور ماست و ما چه سعادتمند هستیم که چنین بانویی در زندگی ما الگوی ماست و باید باشد، و چه بدبختی است که خدای نکرده از یک چنین سرمایه و الگویی دور شویم و فاصله بگیریم. تا آنجایی که می‌توانیم هم خودمان و هم دیگران را باید با این حقیقت آشنا کنیم.