شرح رساله حقوق – جلسه نودم – حق دست – معنای ید – حق اول (سلبی)

جلسه ۹۰ – PDF

جلسه نودم

حق دست – معنای ید – حق اول (سلبی)

۱۴۰۲/۰۳/۰۳

 

حق دست

«وَ أَمَّا حَقُّ یَدِکَ فَأَنْ لَا تَبْسُطَهَا إِلَى مَا لَا یَحِلُّ لَکَ فَتَنَالَ بِمَا تَبْسُطُهَا إِلَیْهِ مِنَ اللَّهِ الْعُقُوبَةَ فِی الْآجِلِ وَ مِنَ النَّاسِ بِلِسَانِ اللَّائِمَةِ فِی الْعَاجِلِ»
عرض کردیم هفتمین حقی که امام علیه السلام به آن اشاره می‎کند حق الید است. در جلسه گذشته توضیحی اجمالی در مورد این حق دادیم. اما امروز آن را توضیح می‏دهیم. امام سجاد (علیه السلام) ابتدا به حق سلبی توجه دادند. یعنی کاری را یا عملی را دست نباید انجام دهد، آنگاه به دو اثر عمل نکردن به چنین حقی اشاره کردند، آن حق سلبی چیست؟ « فَأَنْ لَا تَبْسُطَهَا إِلَى مَا لَا یَحِلُّ لَکَ» دستش را باز نکند به سوی حرام، « مَا لَا یَحِلُّ لَکَ» یعنی به سوی حرام.

معنای ید

«ید» هم می‎تواند معنای حقیقی آن اراده شده باشد و هم معنای کنایی آن؛ همانطور که در مورد «رجل» این نکته را گفتیم. در مورد پا گفتیم یک وقت به عنوان عضوی از اعضا کار حرام یا کار حلال می‎کند. این معنای حقیقی است، یعنی مثلا گام می‏زند برای زیارت امام حسین(ع)، گام می‏زند برای نجات کسی از مرگ، یا گام می‎زند برای رفتن به مجلس حرام یا در زمین غصبی گام می‏زند؛ یک معنای کنایی هم دارد، معنای کنایی یعنی اینکه هر نوع ورود انسان در محدوده‎ای که حرام یا حلال است، هر تلاشی که انسان می‏کند، هر قدمی که برای رفع حاجت یک مسلمان بر می‎دارد، برای آشتی بین دو مسلمان ممکن است در منزل باشد و با تلفن این کار را بکند، از این عضو واقعا استفاده نکند، این هم سعی و تلاش برای اصلاح ذات البین است، پس یک معنای حقیقی دارد و یک معنای کنایی. ما عرض کردیم وقتی بحث این عضو به میان می‎آید ظاهرش این است که معنای حقیقی را دارد بیان می‏کند، ولی اگر آن معنای کنایی هم مراد باشد مشکلی ندارد. در مورد دست نیز همین است.
دست یک معنای حقیقی دارد، دراز کردن و بستن دست یک معنای حقیقی دارد. کسی دستش را دراز می‏کند خدای نکرده نامحرمی را لمس می‎کند، کسی دستش را دراز می‎کند از جیب کسی پول در می‎آورد یا خدای نکرده دستش را دراز می‎کند جنسی را از مغازه سرقت می‎کند، این معنای حقیقی دست و دست دراز کردن است.
یک معنای کنایی نیز دارد دست و دست دراز کردن یعنی تعرض و دست اندازی به اموال و حقوق و ناموس دیگران ولو ممکن است این دست به معنای حقیقی حرکتی نکند، ولی تعرض به اموال و حقوق دیگران در این معنا داخل است. اگر کسی مثلا وارد در یک فضایی شود که نباید آنجا وارد شود، ملک کسی است، نامحرم در آنجا هست، این می‎شود دست درازی به حقوق دیگران؛ به حریم شخصی دیگران وارد شود، این می‎شود دست درازی به حقوق دیگران، این می‎شود آن معنای کنایی، ممکن است دستهایش بسته باشد و حرکتی هم نکند ولی دست درازی محقق شود. اگر کسی خدای نکرده به اموال دیگران تعرض کند، زمین کسی را غصب کند، این هم دست درازی به مال دیگران است.

حق اول (سلبی)

اگر ما معنای ید را اعم از معنای حقیقی و کنایی بگیریم، دست درازی نیز دو مصداق پیدا می‏کند، یک معنای حقیقی و یک معنای کنایی؛ دست درازی به معنای حقیقی یعنی اینکه دستش را دراز کند و پول کسی را از جیب یا صندوق مغازه بردارد، اما معنای کنایی دست درازی، جلوه‎ها و مصادیق گوناگون دارد، خیلی مورد برای آن می‎توانیم ذکر کنیم، اگر کسی حق کسی را تضییع کند می‎شود دست اندازی به حقوق دیگران، اگر در مال کسی تصرف کند، این می‎شود دست اندازی به حقوق دیگران.
امام(ع) می‏فرماید: «وَ أَمَّا حَقُّ یَدِکَ فَأَنْ لَا تَبْسُطَهَا إِلَى مَا لَا یَحِلُّ لَکَ» حق دست تو این است که آن را باز نکنی، نگشایی، دراز نکنی به سوی چیزی که بر تو حلال نیست. حال اگر بخواهیم مصادیق دست درازی حقیقی و کنایی انسان را در ذکر کنیم و مواردی را ذکر کنیم، موارد زیاد است.
1.یکی از موارد دست درازی حرام به معنای حقیقی، لمس الاجنبیه یا لمس اجنبی است. مرد لمس کند مرد نامحرم را، زن لمس کند مرد نامحرم. پیامبر فرموده است: «قَالَ اَلنَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) : لِكُلِّ عُضْوٍ مِنِ اِبْنِ آدَمَ حَظٌّ مِنَ اَلزِّنَاءِ اَلْعَيْنُ زِنَاهُ اَلنَّظَرُ وَ اَللِّسَانُ زِنَاهُ اَلْكَلاَمُ وَ اَلْأُذُنَانِ زِنَاهُ اَلسَّمْعُ وَ اَلْيَدَانِ زِنَاهُمَا اَلْبَطْشُ وَ اَلرِّجْلاَنِ زِنَاهُمَا اَلْمَشْيُ»
هر عضوی از اعضای انسان یک بهره‎ای از زنا دارد، زنای چشم نگاه به نامحرم است، زنای زبان سخن گفتن نابجا مثل غیبت و تهمت و دروغ است، زنای گوش شنیدن امور حرام است، آنچه که نباید بشنود و زنای دست‎ها بطش به معنای دست درازی به نامحرم است، لمس کردن نامحرم است.
2. سرقت: سرقت با دست، ما در مورد سرقت روایات و آیات داریم که این کار حرام است و مجازات بر آن تعیین شده است و حتی حد قطع ید با شرائطی ثابت شده است، این هم مصداق دست درازی است که از آن منع شده است.
3. یاری ظالم: اگر ستم‎گری بخواهد با قلمش حکم قتل کسی را یا مجازات کسی را بنویسد، اگر کسی مرکب برای او فراهم کند تا او بتواند او قلمش را در آن بزند تا بنویسد، یا قلم آن ستمگر را بتراشد، حرام است و مجازات برای او در نظر گرفته شده؛ این خیلی مهم است، تراشیدن قلم ستمگری که می‏خواهد با آن به کسی ظلم کند، اینها جزیی است، دست درازی‎های حرام و کوچک است. در بحار این روایت نقل شده که در روز قیامت منادی ندا می‏دهد که ظالمان و یاری رسانندگان ظالمان کجایند؟ همانجا می‏گوید آن کسی که در دوات آنها لیقه ریخته (الیافی که در جوهر می‎گذاشتند) یا کیسه‎ای را برای آنها بسته یا قلمی را برای آنها تیز کرده، پس اینها را با آنها محشور کنید. خیلی عجیب است، اینقدر مسئله ظلم و ستم و همکاری با ستمکاران در نزد خداوند مبغوض است که در این حد می‏فرماید. این فراز شامل این مورد هم می‏شود.