جلسه هشتم – مسئله ۱۸- حکم نظر به تصویر زن – مقام دوم: نظر به زن در آب و آیینه – دلیل سوم تا ششم و بررسی آنها

جلسه ۸ -PDF

جلسه هشتم

مسئله ۱۸- حکم نظر به تصویر زن – مقام دوم: نظر به زن در آب و آیینه – دلیل سوم تا ششم و بررسی آنها

۱۳۹۹/۰۷/۰۱

       

خلاصه جلسه گذشته

عرض شد در مقام دوم سخن پیرامون نظر به مرأة در آب و آینه است. گفتیم سه قول در مسأله وجود دارد؛ قول اول که برخی از ادله آن ذکر شد، این بود که نظر به مرأة در آب و آینه جایز نیست مطلقا. دو دلیل ذکر شد؛ چند دلیل دیگر باقی مانده که این ادله را هم ذکر می‌کنیم.

دلیل سوم

دلیل سوم این است که در برخی از روایات و ادله حرمت نظر به اجنبیه، حکمت‌هایی ذکر شده که آن حکمت‌ها در نظر به آب و آینه هم مشاهده می‌شود. تعبیر روایت این بود: «یزرع فی القلب الشهوة»؛ یا روایت «النظر سهم من سهام ابلیس»؛ یا در برخی ادله و روایات آمده «یهیج الرجال فیدعوا الی النساء و یعقبّ الفتنة». اینها نمونه‌هایی از حکمت‌های حرمت نظر به مرأة است که در ادله حرمت نظر بعضاً مورد اشاره قرار گرفته است. این حکمت‌ها در جایی که نظر به مرأة به واسطه آب و آینه باشد هم پیش می‌آید؛ یعنی همان‌طور که نظر مستقیم به مرأة زرع الشهوة بود، نظر به مرأة و تصویر او در آینه نیز همین اثر را دارد؛ یا تعقب فتنه یا تهییج الرجال دارد، اینها در نظر به آینه و آب هم پیش می‌آید.

سؤال: …
استاد: این روایاتی که دلالت بر حرمت نظر می‌کند عمدتاً این آثار و حکمت‌ها را بیان کرده‌اند. بنابراین به همین دلیل باید نظر به مرأة در آب و آینه هم حرام باشد.

بررسی دلیل سوم

اما به نظر می‌رسد که این دلیل مخدوش است چون:
اولاً: همان‌طور که خود مستدل ذکر کرده، اینها حکمت‌های این حکم هستند؛ حال آنکه حکمت قابل تسری به غیر خودش نیست، مگر اینکه ما اینها را علت بدانیم که این محرز نیست. بله، این آثار و عوارض را دارد اما علت حکم نیست که دایر مدار وجود و عدم این امور باشد. لذا همان‌طور که خود مستدل ادعا کرده اینها حکمت هستند و حکمت نمی‌تواند دلیل شود و باعث شود که حکم به غیر این مورد سرایت کند. البته این بر فرض آن است که ما نظر به مرأة به واسطة المرآة و الماء را غیر از نظر به مرأة مِن دون واسطة بدانیم. اگر گفتیم اینها عرفاً یکی هستند، بله، این حکمت‌ها در این امور هم می‌تواند جاری شود؛ پس باز هم برمی‌گردد به همان دلیل اول، یعنی عدم مغایرت بین این دو. اینجا خود به خود اطلاق ادله شاملش می‌شود و دیگر نیازی به این حکمت‌ها نیست.
ثانیاً: اساساً ذکر این حکمت‌ها خودش مُشعر به این است که کأن اینها در دلیل سوم دو عنوان و دو موضوع فرض شده‌اند؛ یک نوع مغایرت بین اینها فرض شده است. پس اشکال اول این است که اگر بگوییم نظر به مرأة مِن طریق المرآة و الماء همان نظر به مرأة است بدون این آلات و ابزار، نیازی به استناد به این حکمت‌ها نیست. ولی ظاهر این استدلال نشان می‌دهد که کأن این دلیل بر این پایه استوار شده که اینها یکی نیستند و مغایرند. اگر نگاه کردن به خودِ زن و نگاه کردن به زن در آینه و آب دو موضوع شدند، آن وقت این حکمت‌ها کافی نیستند برای اینکه ما حکم را از نظر به خود زن تسری دهیم به نظر در آب و آینه.
ثالثاً: از دو اشکال گذشته صرف می‌کنیم؛ سلّمنا که اینها دو موضوع‌اند و سلّمنا که این حکمت‌ها قابل تسری‌ هستند. مشکل این است که این نهایتاً اثبات می‌کند حرمت نظر مع التلذذ و ریبه را. این حکمت‌ها به خوبی گواه بر این است که آن نگاهی که با تلذذ و ریبه باشد، آن نگاه است که «یزرع فی القلب الشهوة»، آن نگاه است که «یهیج الرجال»، آن نگاه است که «یعقب الفتنة»؛ لکن بحث در این است که ما درباره مطلق نظر بحث می‌کنیم و بخصوص نظر من دون تلذذ و ریبة. این دلیل نمی‌تواند اثبات کند حرمت نظر به زن در آب و آینه را، به موی زن یا بازوانش مِن دون تلذذ و ریبة.

سؤال: ..
استاد: خوف الوقوع فی الفتنة یک بحث دیگری است. … فرض این است که ما می‌گوییم مِن دون تلذذ و ریبة … این آقا استناد به چه کرده است؟ … آنجا گفتیم که این حکمت‌ها در نظر مع الشهوة وجود دارد؛ تهییج الرجال، یدعوا الی الفساد، یعقب الفتنة … نظر به مو بدون ریبه هم حرام است، نه اینکه لزوماً هر نظری به بدن زن ملازم با وقوع در فتنه است. یک تار موی زن بیرون بیاید و کسی به تار مو نگاه کند، چه خطر و فتنه‌ای دارد؟ این خطر در صورت نیست؟

سؤال:
استاد: حکم مسأله این است: النظر الی جسد المرأة مطلقا حرامٌ من دون تلذذ و من دون ریبة أو مع تلذذ و ریبة. پس این نشان می‌دهد که یمکن أن ینظر الیها من دون ریبة. شما می‌خواهید بگویید نمی‌شود ینظر الیها من دون ریبة. …. اگر اینطور بود آقایان نمی‌گفتند مطلقا حرام است ولو من دون ریبة. پس معلوم می‌شود می‌توان تصویر کرد که النظر الی شعر المرأة و الی جسد المرأة من دون ریبة. چرا این نشود؟ پس اگر ما توانستیم تصویر کنیم فرضی را که یمکن النظر الیها من دون تلذذ و ریبة، معنایش چیست؟ قبلاً گفتیم که اتفاقاً این از ناحیه بعضی در چند جا مورد استدلال قرار گرفته حتی برای حرمت نظر به وجه و کفین؛ چون مسلّماً اگر قرار باشد نظر این آثار را مطلقا داشته باشد و ملازم باشند، نظر به صورت از همه بیشتر این چیز را دارد تا اینکه یک تار مو بیرون باشد. خیلی وقت‌ها ممکن است این امور اصلاً نباشد.
پس بنابراین این حکمت‌هایی که در این ادله ذکر شده، اساساً ما ادعایمان این است که این به مطلق نظر کار ندارد. این به دلیل همین حکمت‌ها، آن نظر مع تلذذ و ریبة را دارد می‌گوید و نه نظر خالی از تلذذ و ریبه؛ که آن وقت ما بخواهیم این را سرایت دهیم به مانحن فیه که موضوع بحث ماست.

سؤال:
استاد: عرض کردیم که این دلیل نمی‌تواند اثبات کند حرمت نظر به زن از طریق آب و آینه را؛ چون نهایتش این را در مورد خود زن مع تلذذ و ریبة ثابت می‌کند یا اطلاق دارد. لذا اینجا ما سه اشکال کردیم؛ می‌گوییم به دلیل این سه اشکال قابل قبول نیست.

دلیل چهارم

دلیل چهارم در واقع یک قیاس استثنایی است که از جواز نظر به زن در هنگام ادای شهادت و برای کسی که قصد نکاح و ازدواج دارد استفاده می‌شود. ما در بعضی از موارد می‌بینیم که گفته‌اند نظر به زن جایز است؛ این نظر به شعرش یا جسدش، یا نظر دقیق در هنگام ادای شهادت. اینکه حالا می‌خواهد شهادت بدهد یا کسی که می‌خواهد ازدواج کند بالاخره می‌تواند نظر کند به شعر المرأة. آنجا اساساً نگفته‌اند با آینه نگاه کند یا مثلاً او را کنار یک آب قرار دهد و تصویرش را در آب نگاه کند؛ گفته‌اند به خودش نگاه کند. از این چه می‌فهمیم؟ این قیاس استثنایی که از آن روایات استفاده می‌شود این است که اگر نظر به زن در آب و آینه حرام نبود و همانند نظر به خود زن محسوب نمی‌شد، در هنگام ادای شهادت و برای کسی که قصد تزویج دارد، به جای اینکه اجازه داده شود به خود زن نگاه کند، به او دستور داده می‌شد به تصویر او در آب یا آینه نگاه کند. در حالی که ما می‌بینیم چنین اجازه‌ای داده نشده است. اجازه نداده‌اند که در آینه یا در آب نگاه کند. این چه چیزی را می‌رساند؟ همین که متعرض این راه نشده‌اند معلوم می‌شود بین نظر به «مرأة فی المرآة و الماء» و نظر به «مرأة نفسها» فرقی نیست؛ اینها فرقی ندارند. بله، یک استثنایی شده و اجازه داده شده که نگاه کند؛ آن هم به خاطر آن غرض اهمّی است که اینجا وجود داشته است. این می‌خواسته ازدواج کند و بالاخره باید می‌دیده که این کیست و چیست. یا می‌خواسته ادای شهادت کند، باید معلوم می‌شده آن اموری که در شهادت لازم است. پس معلوم می‌شود که اگر نظر به این زن در آب یا آینه جایز بود، وجهی برای تجویز نظر به خود او نبود. این معلوم می‌شود که فرقی بین این دو نیست و این دو یک ماهیت و حقیقت دارند.
استاد: معلوم می‌شود فرقی بین این دو وجود ندارد. اگر بین اینها فرق بود و اگر دو چیز بودند، حضرت در مرتبه اول می‌گفت به آینه نگاه کنند و بعد اگر نبود، به خودش نگاه کنند.

سؤال:
استاد: اینجا اصلاً بحث این است که می‌خواهند بگویند این تصویر نیست. می‌خواهند بگویند فرقی بین اینها نیست. یعنی النظر الی المرأة و النظر الی المرأة بالمرآة هیچ فرقی ندارد. در دلیل ششم داریم که مثلاً در مورد خنثای مشکل گفته‌اند که برای تمیز رجولیت یا انوثیت از طریق آینه نظر به عورت او کنند؛ در این رابطه یک روایتی داریم که البته این روایت هم یک پاسخی دارد.
در مجموع این استدلال، استدلال قابل توجهی است که همین که توصیه نکرده‌اند به استفاده از آینه یا مرآة، این خودش حاکی از آن است که فرقی بین نظر مع الواسطة آن هم بواسطة الماء أو المرآة و نظر من دون واسطة نیست.

سؤال:
استاد: مگر اینکه شما بگویید اگر اجازه می‌داد با مرآة هم نگاه کند، این مثلاً ضرورت بوده است. تنها چیزی که می‌شود گفت این است که حتی اگر توصیه به استفاده از آینه و آب هم می‌کرد، این در واقع می‌توانست حمل بر ضرورت شود. آیا واقعاً این ضرورت است؟ کسی که می‌خواهد ازدواج کند ضرورت دارد ببیند؟ … آنها برای اینکه اهتمام شارع را نشان دهد و غرض اهم داشته، به خاطر این غرض اهم این را اجازه داده است. … اینجا جزء مستثنیات است؛ یعنی به خاطر عروض یک عنوان اهم، اینها مستثنی شده است. اگر آن را ذکر می‌کرد، می‌شد از آن استفاده کرد.

دلیل پنجم

دلیل پنجم، صحیحه ابی حمزه ثمالی است: «عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ يُصِيبُهَا الْبَلَاءُ فِي جَسَدِهَا إِمَّا كَسْرٌ وَ إِمَّا جُرْحٌ فِي مَكَانٍ لَا يَصْلُحُ النَّظَرُ إِلَيْهِ يَكُونُ الرَّجُلُ أَرْفَقَ بِعِلَاجِهِ مِنَ النِّسَاءِ أَ يَصْلُحُ لَهُ النَّظَرُ إِلَيْهَا قَالَ‏ إِذَا اضْطُرَّتْ إِلَيْهِ فَلْيُعَالِجْهَا إِنْ شَاءَتْ». این روایت را در گذشته مکرراً خوانده‌ایم و درباره آن بحث کرده‌ایم. ابی‌حمزه ثمالی می‌گوید از امام باقر(ع) درباره زن مسلمانی سؤال کردم که یک شکستگی یا زخمی در بدن او و آن هم در جایی که لایصلح النظر الیه پیش آمده است. یک وقت روی دست شکستگی و زخم پیش می‌آید ولی یک وقت روی بازو یا روی سینه یا شکم است. این زخم و شکستگی هم یک نحوی است که مرد بهتر می‌تواند علاج و مداوا کند. نمی‌گوید معالج زن نیست؛ می‌گوید مرد بهتر می‌تواند معالجه کند. آیا این مرد می‌تواند به آن موضع و به آنجایی که لایصلح النظر الیه به خاطر این شکستگی و زخم نگاه کند؟ امام(ع) می‌فرماید اگر اضطرار پیدا کند، اگر زن خواست می‌تواند آن مرد او را علاج کند.
تقریب استدلال به این روایت را عرض کنیم و بعد ببینیم آیا اشکال دارد یا نه. تقریب استدلال به این روایت این است که می‌گوید اگر نظر به زن در آب و آینه جایز بود، اول امام(ع) ارجاع به آب و آینه می‌کرد و می‌گفت بوسیله آب یا آینه نگاه کند، آن‌گاه اگر نبود و نمی‌شد، می‌فرمود مثلاً مستقیماً نگاه کند. در حالی که ما می‌بینیم از ابتدا ارجاع شده به نظر مستقیم؛ یعنی گفته نگاه کند و جواز نظر بدون واسطه ثابت شده است. اینکه به آب و آینه ارجاع نشده و ابتداءً حکم به جواز نظر در آب و آینه مع الاضطرار نشده، معلوم می‌شود نظر به زن در آب و آینه جایز نیست و فرقی بین اینها نیست. بالاخره اضطرار که باشد، نظر جایز است. پس تقریب استدلال بر این اساس استوار است و این هم یک قیاس استثنایی است که اگر نظر به زن در مرآة و ماء جایز نبود، ابتداءً حکم به جواز نظر بدون واسطه نمی‌شد؛ و همین که می‌بینیم بدون واسطه حکم به جواز نظر شده، این حاکی از آن است که نظر به زن در آب و آینه جایز نیست، بر اساس و فرمولی که در هر قیاس استثنایی وجود دارد.
اشکال اصلی این دلیل در ملازمه‌ای است که در مقدمه اول بین مقدم و تالی برقرار کرده که اگر نظر به زن در آب و آینه جایز بود، اول به آن ارجاع می‌شد؛ چنین ملازمه‌ای وجود ندارد. اگر فرض کنیم نظر به آب و آینه جایز بود، آن وقت دیگر اضطرار صدق نمی‌کرد. فرض ما آنجایی است که اضطرار است و آن حالت اگر متصور باشد، دیگر اصلاً صدق اضطرار نمی‌کند.

سؤال:
استاد: «إِذَا اضْطُرَّتْ إِلَيْهِ فَلْيُعَالِجْهَا»، یعنی اگر اضطرار پیدا کند به اینکه نظر به او شود، آن مرد می‌تواند او را معالجه کند.

دلیل ششم

دلیل ششم، روایاتی است که در مورد خنثای مشکل وارد شده است. این روایت را مرحوم شیخ و کلینی نقل کرده‌اند؛ براساس این روایت یحیی‌بن‌اکثم از امام(ع) در مورد خنثای مشکل سؤال می‌کند که چگونه ما او را تمیز دهیم؛ حضرت می‌فرماید: عند البول از یک زاویه‌ای با آینه نظر به عورت او کنند تا معلوم شود مرد است یا زن. نظر به عورت قطعاً جایز نیست اما گفته‌اند با آینه می‌تواند نگاه کند تا تشخیص دهد. می‌خواهند بگویند کسانی که معتقدند نظر به زن جایز نیست، نه به خودش و نه بالمرآة. عند الضرورة با آینه می‌تواند به جایی که در غیر ضرورت نمی‎تواند نظر کند، نگاه کند.

بررسی دلیل ششم

به همان بیانی که در آن دو مورد قبلی گفتیم، از آن روش می‌خواهند استفاده کنند ولی به نظر می‌رسد که واقع این است که دلالت بر حرمت نظر ندارد و اتفاقا دلالت بر جواز دارد، آن هم عند الضرورة. یعنی حتی اثبات جواز در شرایط عادی هم نمی‌کند. بله، فقط از باب اینکه از الضرورات تتقدر بقدرها، یک تقدمی نسبت به نظر به زن در آینه بر نظر به خود زن می‌توان استفاده کرد.
لذا مجموعاً از آنچه که تا به حال ذکر شد، این شش دلیلی که بر عدم جواز نظر به زن در آب و آینه اقامه شده، بعضی از این ادله دلالت بر عدم جواز می‌کند. عمده دلیل اول و سوم بود. می‌توانیم بگوییم که لایجوز النظر الی المرأة من طریق المرآة و الماء.
دو قول دیگر اینجا باقی مانده است؛ قول به جواز مطلقا و قول به تفصیل. این دو قول را در جلسه آینده بررسی می‌کنیم و از مقام دوم عبور می‌کنیم.