حقوق هفتگانه مؤمن بر مؤمن
0/۰/۰
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمين و صلوة و السلام علي اشرف الانبياء و المرسلين حبيب اله العالمين ابی القاسم المصطفي محمد و علي اهل بيت الطّيبين الطاهرين، و اللّعن علي اعدائهم اجمعين
رکن سوم دینداری: رعایت حق الناس
ديروز عرض کرديم که رکن سوم دين داري و ستون سوم دين داري رعايت حق الناس است. در اهميت حق الناس و رعايت حق الناس تفصيلا ديروز عرايضي را عرض کردم. و عرض شد که حق الناس دايرهي وسيعي از حقوق را شامل ميشود.
بر خلاف آنچه که معمولاً در ذهن ما ممکن است باشد، که حق الناس معمولاً در پي يک رابطهي مالي و مناسبات مالي پيدا ميشود يعني دو نفر که با هم يک رابطهي مالي دارند بايد حق الناس را رعايت کنند، بر خلاف اين تصور غلط، حق الناس شامل يک سري از حقوقي است که در طول زندگي انسان و حتي بعد از مرگ انسان هم وجود دارد.
عرض کرديم که حق الناس فقط به مسئلهي اشخاص و افراد هم مربوط نيست. يعني منحصر در اين نيست. اين طور نيست که حق الناس که رعايت آن واجب است فقط اين باشد که مثلاً يک شخص يک حقي دارد که ما بايد حق آن شخص را رعايت کنيم.
گفتيم جداي از اين، حق الناس به يک مبنا شامل حقوق عمومي ميشود. يعني جامعه جداي از افراد و اشخاص، خودش مستقلاً يک حقوقي دارد. و در همهي موارد، اين حقوق را بايد رعايت کنيم. اعم از اينکه ما مسئوليت و رياستي داشته باشيم يا نداشته باشيم. گرچه رعايت حق الناس در جنبهي عمومي آن براي کسي که مسئول است، براي کسي که رئيس يک جايي هست، خيلي مهم تر است.
ماها به سهم خودمان جدا از اينکه حق شريکمان را، حق برادرمان را، حق رفيقمان را بايد رعايت کنيم، يک سري حقوقي هم هست که براي همهي مردم است. اين در خارج ديده نميشود، نميشود گفت جامعه اين است حق اين را رعایت نکرده¬ای.
جامعه عرض کرديم يک هويتي دارد که ما موظف هستيم آنها را رعايت کنيم. حقوقي که هست، همين مثالي که زدم. زباله ريختن در خيابان يعني ناديده گرفتن حق الناس.
ممکن است بگوييد آقا من که زباله ریختم، حق کسي را ضايع نکردهام. چرا! حق جامعهاي که در آن زندگي ميکنید، ناديده گرفته شده است.
اگر کسي رئيس يک جايي شد، يکي از چيزهايي که روز قيامت از او سوال ميکنند و حتماً بايد پاسخگو باشد، نسبت به حقوق جامعه است. اگر فرض کنيد رئيس يک ادارهاي با سوء تدبير با يک تصميم غلط بيايد فرض کنيد منابع آن اداره و اموال آن اداره را هدر بدهد، اين فردا قیامت باید پاسخ گو باشد. اين حق الناس است.
حق الناس را اينقدر کوچک و پايين نياوريد. خيالمان راحت نباشد که حالا ما در روابط شخصي حقوق مردم را رعايت ميکنيم. اما آنچه که مربوط به حقوق جامعه است حالا هرچه که شد، شد!.
سوء تدبير حتي اگر با حسن نيت هم باشد، اين يعني رعايت نکردن حق الناس و باید فرداي قيامت پاسخگو باشد.
امروز علي الظاهر بايد اين بحث را جمع کنم و ديگر فرصتي براي ورود بیشتر و عمیق¬تر به اين مسئله نيست. من هم هدفم اين بود که به هر حال اين موضوعات، در ذهن مايي که دنبال اين هستيم که يک زندگي درست وسعادتمندانه داشته باشيم و آخرت را براي خودمان تضمين کنيم، جا باز بکند.
اين که کليدهاي اين نوع زندگي چه چيزهايي است؟ ستونهاي دين داري چه چيزهايي است؟
ما در جامعه که زندگي ميکنيم با يکديگر يک نوع ارتباطاتي داريم، حقوقي که اشخاص بر يکديگر دارند، يک مؤمن بر مؤمن ديگر دارد، اينها چه چيزهايي هست و حداقل کدام يک از اينها اهميت بيشتري دارد!.
يک سري از حقوق است که اينها باز احتياج به بحث دارد. مثلاً حق زوجيت، حق زن و شوهري، اين يکي از حقوقي است که خيلي مهم است. حق معلم و متعلم، حق علم، دبير و شاگرد، استاد و شاگرد، اينها يک حقوقي بر هم دارند. حق نصيحت، حق همسايگي، همسايه بر همسايه يک سري حقوقي دارد اينها هم جزء حق الناس است. اينها که حق الله نيست. اينها همه حق الناس است.
خيلي از حقق که حتي اگر بخواهيم فهرستش را اينجا اسم ببريم وقتمان تمام ميشود.
واقعاً اگر همين حق الناسي که در شرع ما و توسط اهل بيت عصمت و طهارت بيان شده است، اگر در يک جامعهاي عمل شود آن جامعه واقعاً نمونه است. در غرب يک چيزي درست کردهاند به عنوان حقوق بشر، خوب اين حقوق بشر ابعاد مختلفي دارد، فصلهاي مخلتفي دارد، تمام افتخار آنها در دنيا اين است که اين را بلند ميکنند و ميگويند حقوق بشر اين است و نشستهاند عقلاي عالم اين را تنظيم کردهاند. اگر اين، سرلوحهي جوامع انساني قرار بگيرد هيچ مشکلي نيست. در حالی که اگر حقوقي را که براي انسان در جايگاههاي مختلفِ آن در دين ما و توسط امامان معصوم عليهم السلام بيان شده است، يکجا جمع شود، بدون اقراق من عرض ميکنم، عميقتر، دقيقتر، ظريفتر از اين حقوقي که ما در دين خودمان داريم هيچ کجا نيست. حق حيوان، حيوان حق دارد! حالا چه برسد به انسان. آن وقت در جاهاي مختلف يک ظرافتهايي را گفتهاند که اگر شما تمام اسنادي که مربوط به حقوق بشر است -من البدو الي الختم- بالا و پايين کنيد، يک دانه از اينها را نميتوانيد پيدا کنيد. آن وقت ما با يک چنين مکتب و با يک چنين رهبراني که کلام آنها و تعاليم آنها نورانيت دارد، واقعاً ميتوانيم بگوييم مظلوم ترين مکاتب و مذاهب و رهبران ديني، مکتب اهل بيت و خود اهل بيت است. حالا يا به خاطر جهل ما، يا به خاطر سوء عمل ما.
بايد مسلمان، آن هم شيعه يک طوري زندگي کند که نمونهي عالي يک انسان براي هر مکتب و مذهبي باشد، بايد براي مسيحي گرفته، يهودي گرفته، حتي براي آنهايي که خدا و هيچ چيز را قبول ندارند، آن انسان بشود تجسم جذب.
اما طوري عمل ميکنيم، حرف ميزنيم، رفتار ميکنيم، از درون خانه مان گرفته است تا بيرون و مناسباتي که داريم که در مقیاس وسیعی با این تعالیم هماهنکی ندارد. اين مظلوميت است.
حقوق هفتگانه ی مؤمن بر مؤمن
روايتي را از امام صادق (علیه¬السلام) ميخوانم که به چندتا از اين حقوق اشاره کرده است. يک توضيحي ميدهم و ديگر عرضم را تمام ميکنم. امام صادق(علیه¬السلام) در روايتي که، البته شبيه اين روايت هم از پيغمبر نقل شده است با يک تفاوت جزئي، در يک روايتي ميفرمايد، للمؤمن علي المؤمن سبع حقوق واجبة من الله عزوجل ، هر مؤمني بر مؤمن ديگر هفت حق واجب دارد. حقوق واجبه، حقوقي که واجب است، لازم است. البته در بين حقوق بعضيها واجب هم نيست. حالا اينکه چه فرقي ميکند بين حقوق واجب و حقوق غير واجبه برای بعد. اما اين هفت حق، حق لازم و واجب است که وجوب آن و حتمي بودن آن از طرف خدا است يعني خدا اين هفت حق را براي هر مؤمني نسبت به مؤمن ديگر واجب کرده است. والله سائله عن ما صنع فيها و خداوند در روز قيامت از اين هفت حق از مؤمن سوال ميکند ميگويد چه کار کرديد در مورد اين هفت حق چه کار کرديد؟
حق اول
الاجلال له في عينه و الودّ لهو في صدره، الاجلال لهو في عينه يعني يکي از حقوق يک مؤمن نسبت به مؤمن ديگر اين است که آن مؤمن در نظر اين مؤمن بزرگ باشد. در چشم او انسانِ خوار و حقيري نباشد. او را بزرگ ببيند. اين يک حق است. يعني من بايد نسبت به مؤمنين و برادران ديني خودم نگاهم اين باشد که اينها انسانهاي بزرگي هستند. او را بزرگ بشمارم حتی در ذهن خودم. هيچ کسي را حقير نبينم، هيچ کسي را کوچک نبينم، اين به مناسب دنيايي و به امکانات و ثروت و مکنت و برو و بيا کاري ندارد. اينطور نباشد که ما فقط کسي را که حالا مثلاً موقعيتي دارد، در ذهنمان بزرگ باشد. همهي مؤمنين و مسلمين بايد در ذهن ما بزرگ باشند. اين خيلي مهم است. شما در تمام سند حقوق بشر که اينقدر در دنيا به آن افتخار ميکنند بگرديد يک چنين جملهاي پيدا نميکنيد. که حق واجب اين است که تو انسانها را در ذهنت بزرگ ببيني، و الوُدّ له في صدره در دل، آنها را دوست بداري. يعني دوست دار قلبي آنها باشي. آنها را در چشمت بزرگ ببيني، اين يک حق است خوب انساني که به برادران دينياش اينطور نگاه کند، همه را بزرگ ببيند، همه را محترم، همه را داراي ارزش، داراي کرامت، و قلباً هم دوست بدارد. اين خودش علل حل همهي مشکلات است. ديگر تحقير نميکند، توهين نميکند، بد خواهي ندارد، کينه ندارد، وقتي انسان کسي را دوست دارد برايش چه کار ميکند؟ همه کاري ميکند.
ببينيم ما واقعاً اينطور هستيم. در ذهن ما مردم و برادرانمان چه جايگاهي دارند؟ حقير هستند؟ خوار هستند؟ بي ارزش هستند؟ در روايتي از پيغمبر اکرم وارد شده است که پيامبر مکرم اسلام صلي الله عليه و اله و سلم اذلّ الناس من اهان الناس. خوار ترين مردم کسي است که مردم را خوار و حقير بشمارد. هر کسي مردم را خوار و حقير بشمارد خودش از همه خوارتر و حقيرتر است. چه جايگاهي به يک انسان، در اين نگاه داده ميشود. اينقدر بزرگ! همه يکديگر را بزرگ و باعظمت ببينند. الاجلال له في عينه و الودّ له في صدره
حق دوم
و المواسات له في ماله، اين است که با مالَش، با داراييش به برادرش کمک کند. اين يک توصيهي اخلاقي صرف نيست. نميگويد بهتر آن است که اگر برادر دينيتان مشکلي دارد، گرفتاري داشت، به او کمک کنيد، حق است. اين بالاتر از يک توصيهي اخلاقي است. حق يک مؤمني که گرفتار است، مشکل دارد، اين است که، کسي که تمکّن دارد به او کمک کند. اگر اندوه¬ گين است او را از اندوه گين بودن در بياورد. اگر مشکل دارد مشکل او را حل بکند.
حق سوم
حق سوم، و يحب له ما يحب لنفسه، آن چيزي را که براي خودش دوست دارد، براي آن برادر دينياش هم دوست داشته باشد. اين حق است.
حق چهارم
حق چهارم ان يحرّم غيبته. غيب او را براي خودش حرام بکند! غيبت نبايد بکند. اين يک حق است. هيچ برادر مؤمني حق ندارد نسبت به برادر مؤمن خود غيبت کند. نه اینکه صرف يک تکليف باشد که فرض کنيد که اگر اين کار را بکند يک گناه مثل بقيهي گناهها باشد اين حق هم هست!.
پيغمبر در مسجد نشسته بودند يک مردي آمد شروع کرد به بدگويي کردن از يکي ديگر جلوي پيغمبر و جلوي جمع، يک نفر بلند شد جواب اين شخص را داد، حرفهاي او را رد کرد ، پيغمبر فرمود: من ردّ من ارد اخيه، کان له حجاباً من النّار ، کسي که از آبروي برادر دينياش دفاع بکند، آن هم در جمع، خداوند تبارک و تعالي يک حجابي بين او و آتش قرار ميدهد. اين شوخي نيست ما متأسفانه از پايين ترين سطوح گرفته تا سطوح بالاتر مبتلاي به اين مسائل شدهايم. اينها حقوقي است که دارد ناديده گرفته ميشود. ايذاء مؤمن، بهتان زدن و تهمت زدن، عيب جويي کردن، غيبت کردن، يک مقدار راجع به اينها فکر کنيد! کسي که يک مؤمني را اذيت ميکند اين به تعبير امام صادق(علیه السلام) از قول خداوند تبارک و تعالي اعلام جنگ با خدا و رسول خدا کرده است . اذيت کردن و ايذاء مردم، يا کسي که دنبال اين است که پشت سر مردم حرف بزند.
غيبت يعني اينکه شما بياييد چيزهايي را که در شخصي وجود دارد اگر که وجود نداشته باشد که ميشود بهتان و تهمت.
در روايتي از امام سجاد(علیه السلام) وارد شده است من رما الناس بما فيه رموه به ما ليس فيه ، کسي که همين طوري در مورد مردم چيزهايي را که دارند بيايد بگويد مردم دربارهي او چيزهايي را خواهند گفت که در او نيست!. اينها اثر وضعي اين اعمال است، حالا عقاب اخروي آنها بماند. اينها حق الناس است، اينها مهمترين حقوق مردم است. نه اينکه فقط مربوط به امور مالی باشد. آن هم هست، ولي حق الناس فقط آنها نيست. يک پولی دادهايد، آخ نکند که حرام بشود. اما راجع به آبرو هيچ اهميتي قائل نباشيم. هرچه هم دلمان ميخواهد و از دهنمان در ميآيد بگوييم. اينها حق الناسي است که واللهُ سائلٌ عن ما صنع فيها خدا روز قيامت يک به يک اينها را ميآورد و سوال ميکند.
ما به زندگاني بزرگاني که حالا يک نوري و روحي از اهل بيت در آنها دميده شده است نگاه کنيم. ميبينيم آن قدر مراقب بودند. از امام برای شما مثال ميزنم براي اينکه امام را شما ديدهايد. در زندگيتان شخصيتش را درک کردهايد. حالا از علماي گذشته و پيشين ما هم خيليها بوده اند.
اوايل انقلاب يا حتي قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، خوب جو انقلابي خيلي حاکم بوده است. خيلي شور و هيجان انقلاب و جوانها هم، همه داغ و تند عرض به حضور شما مرحوم آيت الله خويي خوب قبل از انقلاب يک مسئلهاي پيش آمده بود در نجف و بعد از انقلاب هم به هر حال يک مشغلهي فکري داشتند. که اين مشرب فکري حالا خيلي با مشرب امام سازگار نبود. نقل ميکنند يک آقايي از بزرگان رفته بود به خدمت امام شروع کرد به بدگويي از آقاي خويي، اين را شما در هيچ سياست مداري در دنيا پيدا نميکنيد، در هيچ رهبري در دنيا پيدا نميکنيد، الا کسي که در تحت تعليم اهل بيت(علیهم السلام) باشد. در حضور آن آقا با اينکه انسان محترمي هم بود امام فرمود شما خيلي آدم بدي هستيد با اين تهديد گفت. با تو چه کار خواهد کرد؟ يک روزي هم ميشود که ديگران از زمين خوردن تو خوشحال ميشوند.
کسي که آبروی مسلمين را رعايت کند خداوند هم روز قيامت از لغزشهايش ميگذرد. اين حق چهارم بقيهاش را سريع ميگويم و تمام ميکنم.
حق پنجم
حق پنجم و يعوده في مرضه وقتي مريض شد برويد عيادتش اين يک حق است. اگر برادرت مريض شد عيادت او بر شما يک حقي است که او بر شما دارد.
حق ششم
حق ششم ان يشيّع جنازته، جنازهي او را تشييع بکنيد. در تشييع جنازهي او شرکت بکنيد. اين يک حق است. حق يک مؤمن بر مؤمن ديگر فقط براي زندگي نيست. از زندگي تا مرگ و پس از مرگ، پس از مرگ آن هم هست.
اينقدر يک مؤمن در پيش خدا احترام دارد که در طول زندگي خود مورد احترام بايد باشد، موقع مردنش هم بايد محترم باشد. کجا يک چنين تکريمي را نسبت به انسان ميتوانيد شما پيدا کنيد.
حق هفتم
و ان لا يقول فيه بعد موته الا خيرا، بعد از مردن او هم جز خير وخوبي از او چيزي نگويد. بگويند پشت سر مرده حرف نزنيد. حالا اگر بديي هم داشته است ديگر بعد از مرگ و مردن، خير و خوبي بگوييد. بدي نگوييد. اين است که حريم يک انسان مؤمن در تمام لحظات زندگياش بايد حفظ شود. اينها جزء حقوق است.
حقوق خيلي زياد است. کسي که اينها را رعايت کند، کسي که رکن اول را من گفتم معرفت الله، ايمان قلبي به اينکه خدا دارد او را ميبيند و کنترل ميکند، محضر خدا است. کسي که اخلاص داشته باشد که ستون دوم بود واقعاً اعمالش را براي خدا انجام دهد. دنبال تمجيد و ستايش اين و آن نباشد. رکن سوم رعايت حق الناس بکند آن هم با اين وسعتي که من گفتمها! نه فقط درحقوق مالي، حفظ الغيبش را هم بکند. وهمينطور در حضور هم که به هم ميرسيم خيلي با عزت و احترام، تا يک قدم پايش را ميگذارد آن طرف تر ميگويد عجب انسان فلان جوری است. اين يعني زير پا گذاشتن حقي از حقوق مردم. هنوز پايش را نگذاشته است بیرون، يک متر دور نشده است ميگويد ديديد اين فلاني عجب انسان فلان، فلان شدهاي است! حفظ الغيب،
حفظ الغيب يعني چه؟ يعني وقتي که نيست او را حفظش کنيم، حفظ غيب مسلمان يعني در غياب او، او را حفظ کنيم، محترم باشد، بزرگ بداريم. تضميني است کسي که اين کارها را بکند هم در اين دنيا زندگي سعادتمندانه دارد و هم در آخرت قطعاً در بهشت است و قطعاً در درجات عالي بهشت و با اولياء الله.