جلسه سوم-مقدمه

دانلود-جلسه سوم-PDF

جلسه سوم
مقدمه
16/۰۷/۱۳۹۱

مقدمه:

بعد از مباحثی که پیرامون جوامع روایی اولیه و ثانویه و مصادر اولیه و ثانویه علم رجال داشتیم مناسب است که به بعضی از بحث­هایی که در متن علم رجال وجود دارد بپردازیم. یکی از مباحث مهم علم رجال بحث توثیقات خاصه و عامه است. مقدمةً عرض می­کنیم در علم اصول ثابت شده که خبر واحد حجت است و بحث از حجیت خبر واحد یکی از مباحث مهمی است که در علم اصول تعقیب می­شود لکن آنچه که در علم اصول بحث می­شود یک بحث کبروی یعنی بحث از اصل حجیت خبر واحد است، مبانی در باب حجیت خبر واحد هم مختلف است، اگر ما بخواهیم مجموعه مبانی مربوط به اعتبار خبر واحد را برشماریم می­توانیم به چهار مبنای کلی در این رابطه اشاره کنیم:

۱) یکی حجیت خبر عادل است یعنی بعضی عقیده دارند خبر واحدی که مخبر آن عادل باشد معتبر است، حال در اینکه معنای عدالت چیست بحث مبسوطی وجود دارد که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد.

۲) بعضی معتقدند خبر واحد ثقه حجت است، منظور از ثقه یعنی کسی که عقلاء به قول او اعتماد می­کنند.

۳) مبنای سوم حجیت خبر موثوق الصدور است. طبق این مبنا اگر وثوق به صدور خبری حاصل شد ولو آنکه وثاقت راوی احراز نشود آن خبر حجت است، در این مبنا ممکن است راوی ثقه نباشد ولی قرائنی وجود دارد که موجب وثوق به صدور خبر از معصوم(ع) می­شود.

شاید بتوان گفت مبنای دوم و سوم تقریباً از مهم­ترین مبانی در مورد حجیت خبر واحد است، فرق این دو مبنا هم کاملاً معلوم است؛ طبق مبنای دوم ثقه بودن راوی باید احراز شود ولی طبق مبنای سوم احراز وثاقت راوی لازم نیست و همین که قرائن و اماراتی وجود داشته باشد که موجب اطمینان به صدور روایت از معصوم شود کافی است.

۴) مبنای چهارم حجیت خبر ثقه­ای است که مفید اطمینان باشد یعنی در واقع بین وصف راوی و مروی جمع کرده، هم راوی باید ثقه باشد و هم خبر باید مفید اطمینان باشد. حال اینکه چگونه خبری مفید اطمینان است به طرق مختلف می­توان این اطمینان را تحصیل کرد، فرض کنید یک راوی ثقه باشد اما در نقل خبر چندان اهل ضبط و دقت نباشد که از خبر چنین مخبری انسان اطمینان به مروی پیدا نمی­کند ولی ممکن است ثقه­ای خبری را نقل کند و او اهل ضبط و دقت باشد که طبیعی است که در این فرض برای انسان اطمینان حاصل می­شود. این مبنا و هم­چنین مبنای اول اشکالاتی دارد که باید به مفاد ادله رجوع شود که ادله چه چیز را اقتضاء می­کند؛ مثلاً در همین مبنای چهارم اطمینان به خود مروی و خبر آیا واقعاً می­تواند در حجیت خبر دخیل باشد یا نه که ما فعلاً وارد این مباحث نمی­شویم.

عمده این است که ما هر یک از این مبانی چهارگانه را در باب حجیت خبر بپذیریم آنچه مهم است مسئله وثاقت راوی است یا حداقل اینکه عدم وثاقت او برای ما احراز نشود، بالاخره مدار اصلی در بحث از حجیت اخبار بحث وثاقت راوی است که فی­الجمله این مسئله طبق همه مبانی مهم و مورد توجه است.

اما صغرای وثاقت باید در علم رجال مشخص شود، اینکه چگونه بفهمیم یک راوی ثقه است و آیا طرقی برای احراز وثاقت وجود دارد یا نه؟ این طرق مختلف است، روشن­ترین راه و طریق برای اثبات وثاقت راوی مسئله توثیقات خاصه و عامه است که ما به تفصیل درباره این دو قسم سخن خواهیم گفت.

منظور از توثیقات خاصه توثیقی است که در مورد یک شخص یا اشخاص خاص و معین وارد شده است لذا ضابطه خاصی ندارد تا بتوانیم آن توثیق را شامل دیگران هم بدانیم؛ مثلاً وقتی امام معصوم(ع) در روایتی نام یک شخص مثل زراره و یونس بن عبد الرحمن می­برد و آنها را به عنوان ثقه معرفی می­کند ما نمی­توانیم از شخص مورد نظر به شخص دیگری تعدی کنیم چون اصلاً قاعده و ضابطه­ای در کار نیست.

توثیقات عامه یعنی توثیق یک گروه بدون آنکه شخص خاصی منظور باشد ولی دارای یک ضابطه و عنوان معین است مثلاً می­گویند اصحاب اجماع موثقند که این یک عنوان کلی است که در یک ضابطه­ای قابل گنجاندن است و می­تواند منطبق بر افراد مختلف باشد.

توثیقات خاصه:

در مورد بخش اول که توثیقات خاصه است سؤال این است که توثیق خاص چگونه صورت می­گیرد؟ طرق و راه­هایی برای توثیقات خاصه ذکر کرده­اند که ما به آنها اشاره می­کنیم:

طریق اول:

۱- مهم­ترین طریق برای توثیق خاص تصریح یکی از ائمه معصومین(ع) است. منظور از تصریح به وثاقت این است که تصریح به ثقه بودن شود مثلاً صریحاً بگوید فلانی ثقه است یا مطلبی گفته شود که آن مطلب دلالت بر وثاقت راوی بکند. گاهی ائمه(ع) صریحاً نام شخصی را می­برند و صریحاً می­گویند فلانی ثقه است و گاهی هم مطلبی را گفته­اند که آن مطلب دلالت بر وثاقت شخص مورد نظر می­کند.

روشن است که اگر به نام شخص تصریح شود و امام معصوم(ع) به صراحت وثاقت او را بیان کند یا مطلبی دال بر وثاقت او بفرماید قطعاً وثاقت او ثابت می­شود.

تصریح معصومین(ع) از دو را ممکن است:

الف) از طریق قطع و یقین یعنی کسی از امام معصوم(ع) بشنود که فلانی ثقه است که این طریق در حال حاضر تقریباً غیر ممکن است مگر اینکه کسی محضر مقدس امام زمان(عج) مشرف شود و بشنود که حضرت کسی را توثیق کرده است، لذا امروزه طریق علم و یقین برای استفاده وثاقت به نص و تصریح معصومین(ع) اتفاق نمی­افتد.

ب) طریق دیگری که توثیق خاص از آن استفاده می­شود یک روایت معتبر است یعنی روایتی از امام معصوم(ع) نقل شود که امام(ع) در مورد شخصی مطلبی را بگوید که دال بر وثاقت او باشد مثلاً روایاتی داریم در مورد زرارة بن اعین، محمد بن مسلم، زکریا بن آدم، یونس بن عبد الرحمن و غیره که از باب نمونه به یکی از آن روایات اشاره می­کنیم، در یک روایتی وارد شده که شخصی محضر امام رضا(ع) می­رسد و سؤال می­کند: «شُقّتی بعیدة عمن آخذ معالم دینی؟ فقال(ع): من زکریا بن آدم القمی المأمون علی الدین و الدنیا» [۱] گاهی مسائلی پیش می­آید که چون راهم دور است دسترسی به شما ندارم تا از شما بپرسم در این موارد به چه کسی مراجعه کنم؟ حضرت فرمودند از زکریا بن آدم سؤال کن که امین و مورد وثوق است هم در امور دینی و هم در امور دنیوی. کسی که امام معصوم(ع) تا این حد به او اطمینان دارد که او را امین در امور مربوط به دین و دنیا قرار می­دهد معلوم است که مورد وثوق بوده و وثاقت این شخص از این مطلب استفاده می­شود.

نکته:

مطلبی که باید به آن توجه شود این است که در این روش دوم که از طریق یک روایت معتبر می­خواهیم وثاقت شخصی را استفاده کنیم تارةً خود این شخص در سند روایت وجود دارد و اخری خود شخص در طریق نقل روایت و سلسله سند روایت نیست. اگر خود این شخص در سند روایت نباشد باید وثاقت آن اشخاصی که در سلسه سند روایت وارد شده­اند ثابت شده باشد تا بتوان به این روایت برای اثبات وثاقت شخص مورد نظر استناد کرد ولی اگر نام خود شخص در سند روایت آمده باشد شاید نتوان این روایت را یک روایت معتبر دانست چون مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که اثبات وثاقت شخصی به وسیله روایتی که خود آن شخص در سند آن قرار دارد مستلزم دور است، شما می­خواهید بفهمید آن شخص ثقه است یا نه که ثقه بودن او متوقف بر اعتبار این روایت است و اعتبار این روایت هم متوقف بر وثاقت این شخص است که در سلسله سند قرار گرفته است، پس از یک طرف وثاقت راوی متوقف بر اعتبار روایت و از طرف دیگر اعتبار روایت هم متوقف بر وثاقت راوی است که هذا دورٌ باطل و اساساً اگر قرار باشد به روایتی که خود شخص در سلسله سند آن واقع شده برای اثبات وثاقت خودش استناد شود منجر به جعل­های زیادی خواهد شد لذا در صورتی روایت معتبر می­تواند مثبت وثاقت و محرز ثقه بودن راوی شود که نام خود شخص در سلسله سند روایت نباشد و وثاقت بقیه روات هم که در طریق روایت قرار گرفته­اند به طرق دیگر ثابت شده باشد.

«والحمد لله رب العالمین»


[۱] . رجال کشی، ص۴۹۶.