جلسه سی و دوم
مسأله ۱۱- وطی زوجة دبراً- بررسی روایات- طائفه دوم: روایات مانعه
۱۳۹۷/۰۹/۱۱
خلاصه جلسه گذشته
بحث در روایات مانعه بود؛ عرض شد برخی از روایات دلالت بر منع وطی المراة دبراً دارد. چهار روایت را در جلسه قبل مورد بررسی قرار دادیم؛ چهار روایت دیگر باقی مانده که اینها را نیز بررسی میکنیم تا به جمع بین روایات مجوزه و روایات مانعه برسیم.
ادامه بررسی روایات مانعه
روایت پنجم: روایت ابی بصیر از امام صادق(ع) است. «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَأْتِي أَهْلَهُ فِي دُبُرِهَا فَكَرِهَ ذَلِكَ وَ قَالَ(ع): وَ إِيَّاكُمْ وَ مَحَاشَّ النِّسَاءِ وَ قَالَ(ع): إِنَّمَا مَعْنَى «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ» أَيَّ سَاعَةٍ شِئْتُمْ». ابی بصیر میگوید از امام صادق(ع) درباره مردی سؤال کردم که اتیان به دبر زوجهاش دارد. امام(ع) به این عمل روی خوش نشان ندادند و فرمود: از ادبار النساء بپرهیزید؛ بعد فرمود: معنای آیه «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ» این است که أیّ ساعة شئتم، نه أیّ مکان شئتم. اینکه خداوند در قرآن فرموده زنان کشتزارهای شما هستند، پس میتوانید به کشتزارها وارد شوید أنّی شئتم؛ یعنی هر زمانی که خواستید و نه اینکه مِن أی موضعٍ شئتم، تا شما گمان کنید که اجازه وطی در دبر داده شده است.
این روایت ظهور و بلکه صراحت در منع دارد. سند این روایت، سند خوبی است.
روایت ششم: روایت زین ابن ثابت است. «عَنْ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَ تُؤْتَى النِّسَاءُ فِي أَدْبَارِهِنَ»، آیا اتیان به ادبار نساء میشود یا نه؟ به عبارت دیگر، آیا میتوان به نساء از ادبار مواقعه و جماع کرد یا نه؟ «فَقَالَ(ع) سَفَلْتَ سَفَلَ اللَّهُ بِكَ أَ مَا سَمِعْتَ يَقُولُ اللَّهُ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ». امام(ع) در پاسخ به این سؤال فرمود: خودت را پست قرار دادی و تنزل کردی! و خدا تو را این چنین قرار داد. آیا نشنیدهای که خداوند تبارک و تعالی از این فحشا نهی کرده و فرموده آیا شما به عمل زشتی روی میآورید که قبل از شما هیچ کس به این عمل مبادرت نکرده است؟
بررسی روایت ششم: این روایت صرف از نظر مشکلی که بعضاً نسبت به سند آن مطرح میشود، از نظر دلالت نیز مشکل دارد و چون سؤال از اتیان فی ادبار النساء است؛ سائل خیلی روشن و صریح از مواقعه با نساء فی الادبار پرسیده است. اما جواب با آیه «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ …» است؛ این آیه درباره قوم لوط است. نهی این آیه و مذمتی که در این آیه از عاملین این عمل شده است مربوط به اتیان فی دبر الرجال است، یعنی مشکلی که قوم لوط به آن مبتلا بودند. اینکه سؤال از اتیان فی ادبار النساء است اما پاسخ با استناد به این آیه بیان شده، دلالت این روایت را مخدوش میکند. درست است امام(ع) در ابتدا فرموده «سَفَلْتَ سَفَلَ اللَّهُ بِكَ» که این بیان امام(ع) ظهور در منع دارد و اینکه مورد رضایت نیست، اما استناد به این آیه مقداری عجیب است؛ کأنّ آنچه از دید این روایت مشکل بوده، مشکل اتیان فی الدبر بوده و نه اتیان بالرجال. لذا به نظر میرسد این روایت قابل استدلال برای منع نیست. علاوه بر این، همان طور که عرض شد روایت ضعف سندی هم دارد.
روایت هفتم: روایت فتح بن یزید جرجانی است. «عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ الْجُرْجَانِيِّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الرِّضَا(ع) فِي مِثْلِهِ فَوَرَدَ الْجَوَابُ». «مثله» همین سؤال و جوابی است که نقل شد. «سَأَلْتَ عَمَّنْ أَتَى جَارِيَةً فِي دُبُرِهَا وَ الْمَرْأَةُ لُعْبَةٌ فَلَا تُؤْذَى وَ هِيَ حَرْثٌ كَمَا قَالَ اللَّهُ». فتح بن یزید میگوید: من به امام رضا(ع) نامه نوشتم و نظیر همین سؤال را پرسیدم و جواب دادند. من درباره کسی پرسیدم که به جاریهاش دبراً اتیان میکند. جواب امام(ع) این بود: زن وسیله تفریح، آرامش، رفاه و نشاط مرد است؛ پس نباید اذیت نشود، در حالی که این کشتزار شماست.
اینکه میگوید «و هی حرثٌ» نظیر این استدلال را قبلاً در آیات داشتیم؛ برخی به این آیه برای منع استناد کردهاند و میگویند اینکه آیه میفرماید کشتزار است، یعنی مثل زمینی که در آن بذر میپاشند و محصول میدهد، زن نیز چنین وضعیتی دارد. اگر این تعبیر درباره زن درست باشد، باید آن حیث فرزندآوری مدّنظر باشد؛ فرزند نیز از محل فرج حاصل و خارج میشود. پس وقتی میگوید زن کشتزار است، یعنی خصوصیت کاشتن بذر و استحصال، در زن اصل است و این خصوصیت از دبر حاصل نمیشود. به علاوه، اینکه از ایذاء مرأة نهی کردهاند، کأنّ این عمل را مصداق را ایذاء دانستهاند؛ این کاری است که موجب اذیت زن میشود. لذا نهی کردهاند و از آن حرمت استفاده میشود.
بررسی روایت هفتم: این روایت، مثل روایت چهارم که در جلسه قبل بررسی شد، چه بسا در مقام یک توصیه و ارشاد اخلاقی است مبنی بر اینکه مرد باید مراعات حال زن را کند؛ کاری نکند که موجب اذیت و آزار او شود. لذا اگر این احتمال داده شود ـ که خیلی بعید هم نیست – میتوان در دلالت این روایت بر منع، اشکال کرد. به علاوه، این روایت از نظر سندی روایت محکمی نیست.
روایت هشتم: روایت معمر بن خلاد است. «عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: قَالَ أَبُو الْحَسَنِ(ع) أَيَّ شَيْءٍ يَقُولُونَ فِي إِتْيَانِ النِّسَاءِ فِي أَعْجَازِهِنَّ». امام(ع) از من این سؤال را پرسید که اینها درباره اتیان به دبر نساء چه میگویند؟ در جلسه قبل عرض شد که أعجاز جمع عَجُز به معنای مؤخره و دنباله است که به دبر اطلاق شده است. «قُلْتُ إِنَّهُ بَلَغَنِي أَنَّ أَهْلَ الْمَدِينَةِ لَا يَرَوْنَ بِهِ بَأْساً»، معمر بن خلاد میگوید به امام(ع) عرض کردم: من شنیدهام که اهل مدینه اشکالی در این کار نمیبینند. اهل مدینه اشاره به مالک است که فقیه اهل مدینه بود.او که از ائمه اربعه اهلسنت است، اشکالی در این کار نمیبیند و اتباع و پیروان او به این امر قائلاند. «فَقَالَ إِنَّ الْيَهُودَ كَانَتْ تَقُولُ إِذَا أَتَى الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ مِن خَلْفِهَا خَرَجَ وَلَدُهُ أَحْوَلَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُم مِنْ خَلْفٍ أو قُدَّامٍ خِلَافاً لِقَوْلِ الْيَهُودِ وَ لَمْ يَعْنِ فِي أَدْبَارِهِن». معمر بن خلاد میگوید: بعد از اینکه به امام(ع) عرض کردم که اهل مدینه اشکالی در این کار نمیبینند، حضرت فرمود: یهود اینطور میگفتند که اگر مردی با زنش از پشت جماع کند و فرزندی متولد شود، احول و دوبین خواهد شد؛ یعنی در فرزندی که بر اثر مواقعه از پشت به دنیا بیاید، یک نقصی وجود خواهد داشت. آن وقت خداوند تبارک و تعالی این آیه را نازل کرد: «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُم»، زنان شما کشتزارهای شما هستند؛ پس هر طور که میخواهید اتیان کنید، از پشت یا جلو. منتهی «مِن خلفهنّ» به معنای «مِن ادبارهنّ» نیست؛ در هر دو صورت فرض این است که اتیان بالنساء فی الفروج است، اما گاهی این اتیان مِن الخلف است و گاهی مِن القدام است. امام(ع) میفرماید: آیهای که خداوند نازل کرده، اصلاً ارتباطی به ادبار ندارد. اینکه آیه فرموده «فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُم» یعنی من الخلف او من القدام.
در جلساتی که این آیه بررسی میشد، عرض شد که این اشاره به جهت دارد و دالّ بر جواز وطی المرأة دبراً نیست. چون آیه مورد استناد قائلین به جواز وطی المرأة دبراً قرار گرفته بود. آنجا عرض کردیم که به حسب برخی روایات که «أنی» یا زمانی است یا مشیر به جهت است. در حالی که اعتقاد یهود این بود که اتیان بالنساء دبراً چنین مشکلی را ایجاد میکند.
سؤال:
استاد: امام(ع) در واقع با این بیان، رأی اهل مدینه را انکار میکند؛ یعنی تخطئه میکند که اهل مدینه و فقیه آنها قائل به جواز بودهاند. آنها برای جواز استناد به این آیه کردهاند؛ یعنی مالک معتقد به جواز وطی المرأة دبراً بود و دلیلش را این آیه قرار داده بود؛ میگفت به دلیل آیه «نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُم» من فتوا به جواز میدهم. امام(ع) در مقام ردّ مالک و اهل مدینه میفرماید این آیه اصلاً دلالت بر جواز ندارد؛ چون در این آیه خداوند از «أنی شئتم» ادبار را اراده نکرده است؛ منظور خداوند از «أنی شئتم» این نبوده که مِن الفرج أو الدبر، تا چنین استفادهای شود، بلکه منظور از نزول این آیه، ردّ عقیده یهود بود. آنها معتقد بودند که اگر اتیان به نساء مِن الخلف [نه دبر] واقع شود، فرزندی که متولد میشود احول است.
پس تقریب استدلال به این روایت این شد که کأنّ امام(ع) با این بیان و نقل اعتقاد یهود و بیان وجه نزول این آیه که در مقام ردّ اعتقاد یهود بوده، عقیده اهل مدینه را تخطئه میکند و میفرماید چرا اینها قائل به جواز شدهاند؟ لذا از این روایت استفاده منع کردهاند.
سؤال:
استاد: امام این را رد نمیکند؛ اینجا دو مسأله وجود دارد: یکی وطی المرأة دبراً و یکی وطی مرأة فی فرجها مِن خلفها. امام(ع) در واقع میخواهد بگوید این آیه بیان میکند که اتیان بالنساء مِن الخلف أو القدام اشکالی ندارد. اینجا باید نسبت این روایت را با روایاتی که از وطی المرأة مِن خلفها منع کرده، بسنجیم. آن روایات ظهور در منع دارد و اینجا امام(ع) میفرماید وطی المرأة مِن خلفها بر طبق این آیه اشکالی ندارد. پس یک مسأله این است که امام(ع) در این روایت میخواهد بگوید که این آیه رداً علی الیهود نازل شده است؛ عقیده یهود این بود که وطی فرج المرأة مِن الخلف لایجوز. اما این آیه میگوید وطی المرأة فی فرجها مِن الخلف یجوز. امام(ع) میخواهد بفرماید این هیچ ربطی به وطی المرأة دبراً ندارد. یعنی در حقیقت با این بیان میخواهد مالک و اهل مدینه را تخطئه کند؛ چون آنها به استناد این آیه فتوا به جواز وطی المرأة دبراً دادهاند.
سؤال:
استاد: تقریب استدلال به این روایت در مانحن فیه چیست؟ برخی این روایت را به عنوان روایت دال بر منع وطی المرأة دبراً آوردهاند؛ میگویند چون امام(ع) در مقام تخطئه مالک به عنوان فقیه اهل مدینه، پایه استدلال آنها را خراب کرد. مالک و اهل مدینه قائل به جواز بودند و به این آیه استناد میکردند. امام(ع) فرمود آنها آیه را غلط معنا میکنند؛ منظور این آیه از «أنی شئتم» اینطور نیست که أی مکانٍ شئتم، مِن الدبر أو الفرج. منظور از «أنی» جهت است؛ یعنی مِن أی جهةٍ شئتم، یعنی مِن الخلف أو مِن القدام؛ شئتم اتیان مِن فرج را. این اصلاً نظر به اتیان فی الدبر ندارد؛ اینها آیه را بد فهمیدهاند. آیه میخواهد بگوید اتیان بالنساء فی الفرج، فرق نمیکند که مِن القدام باشد [از جهت جلو] یا مِن الخلف باشد [از جهت پشت]. این هیچ ربطی به مسأله اتیان فی الدبر ندارد.
شما میفرمایید این بیان امام(ع) با آن روایاتی که منع کرده، چه نسبتی دارند؟ میتوان اینطور گفت که این روایات اصل جواز را بیان میکند و آن روایات مانعه حمل بر کراهت میشود. یعنی جمع بین روایتی که دال بر جواز اتیان بالمرأة فی فرجها مِن الخلف است، با روایاتی که منع از اتیان المرأة فی فرجها من الخلف میکند، این است که این روایت دال بر جواز است و اصل جواز را بیان میکند؛ آن روایتی که منع کرده حمل بر کراهت میشود.
سؤال:
استاد: خدشهای وارد نکردیم؛ اجمالاً تقریب استدلال به این روایت بر منع را بیان کردیم که این اجمالاً ظهور در منع دارد. چون در مقام تخطئه مالک است؛ مالک فتوا به جواز داده و به این آیه استناد کرده است. امام(ع) میگوید که دلیل او نادرست است.
سؤال:
استاد: امام(ع) در واقع دارد این آیه را توضیح میدهد؛ امام(ع) از معمر بن خلاد سؤال کرد که نظر اهل مدینه چیست؟ او پاسخ داد که میگویند که وطی المرأة دبراً جائز. امام(ع) کأنّ میدانستند به چه دلیل آنها چنین فتوایی دادهاند و مستند فتوای آنها این آیه است. اشکال میکند که چطور اینها قائل به جواز شدهاند؟ دلیل آنها که آیه است، اصلاً ارتباطی به مسأله دبر ندارد. چطور از این آیه استفاده جواز کردهاند؟ میگوید این آیه برای این نازل شد که یهود فکر میکردند که اتیان النساء مِن الخلف فی فرجها اشکال دارد و نباید انجام شود. آیه میگوید چه مِن الخلف و چه من القدام باشد، اتیان فی الفرج جائز.
تقریباً ده روایت بیان کردیم که دال بر جواز است. هشت روایت نقل کردیم که برخی از آنها قطعاً دال بر منع هستند. دو سری از روایات از ائمه به ما رسیده است. مهمترین بخش اجتهاد جمع بین این متعارضات است. اینجا راههایی برای جمع بین این روایات ارائه شده که باید این راهها را مورد بررسی قرار دهیم.
نظرات