قناعت به جهل مانع پیوستن انسان به صالحان (بخش دوم)
در جلسه گذشته روایتی از حضرت علی(ع) را خواندم که «لولا خَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ کُلُّهُم صالِحینَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، وَالحِرصُ عَلَى الدُّنیا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّیاءُ فِی العَمَلِ، وَالإِعجابُ بِالرَّأیِ»[۱] اگر پنج خصلت بود همه مردم جزء صالحان قرار میگرفتند. آن پنج خصلت را نام بردم که یکی از آنها «القَناعَةُ بِالجَهلِ». حضرت علی(ع) فرمود «أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ» اولین مانع برای اینکه انسان در جرگه صالحان قرار بگیرد قانع بودن به ندانستن است. قانع بودن به جهل است. اینکه نسبت به آن چیزهایی که نمیداند جنب و جوشی ندارد و حرص و جوش نمیخورد، میگوید همین مقدار که میدانیم کافی است، خیلی از ما مصداق قناعت به جهل هستیم، به ندانستههایمان قانع هستیم. حال یک چیزهایی میدانیم و میگوییم کافی