آبان ۱۳۹۶(فرمت تاریخ آرشیو ماهانه)

ملاک محبت اهل بیت

امام سجاد(ع) می فرماید:« مَنْ‏ أَحَبَّنَا لَا لِدُنْيَا يُصِيبُهَا مِنَّا وَ عَادَى عَدُوَّنَا لَا لِشَحْنَاءَ كَانَتْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ أَتَى اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ مُحَمَّدٍ (ص) وَ إِبْرَاهِيمَ وَ عَلِيٍّ ع‏».[۱] هر کسی ما را نه بخاطر رسیدن به دنیا دوست بدارد و با دشمنی ما دشمنی کند نه بخاطر کینه های شخصی، ملاقات می کند خداوند را همراه پیامبر و آل او و امیرالمومنین. این در حقیقت یک تقییدی است برای محبت اهل بیت و دشمنی با دشمنان اهل بیت. محبت اهل بیت البته آثار و برکاتی دارد ولی این محبت باید خالصانه باشد و دشمنی با دشمنی اهل بیت باید خالصانه باشد و شائبه مسائل شخصی و دنیوی و کینه های شخصی نباشد اگر محبت با این ویژگی

 قناعت به قسمت الهی

امام صادق (ع) می فرماید: «اقْنَعْ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَكَ، وَ لَا تَنْظُرْ إِلى‏ مَا عِنْدَ غَيْرِكَ، وَ لَا تَتَمَنَّ مَا لَسْتَ نَائِلَهُ، فَإِنَّهُ‏ مَنْ قَنِعَ شَبِعَ، وَ مَنْ لَمْ يَقْنَعْ لَمْ يَشْبَعْ، وَ خُذْ حَظَّكَ مِنْ آخِرَتِكَ»[۱] به آن چه که خداوند متعال برای تو مقرر کرده اکتفاء کن و هیچ گاه به چیزی که دیگری دارد نظر نکن. بخش زیادی از مشکلات ما در این است که با این فرمایش امام صادق مخالفت می کنیم و معمولا نظر می کنیم به چیزی که نزد دیگری است. هیچ وقت تمنای چیزی که به آن نرسیدی را نداشته باشد یا آن چه که به آن نمی رسی. کسی که قانع باشد سیر می شود این روایت فقط مربوط به اکل

سرور بعد از گناه، بدتر از ارتکاب گناه

امام سجاد(ع) می‎فرماید: «وَ إِيَّاكَ وَ الِابْتِهَاجَ بِالذَّنْبِ فَإِنَّ الِابْتِهَاجَ بِهِ‏ أَعْظَمُ‏ مِنْ‏ رُكُوبِهِ». از ابتهاج و سرور به واسطه ارتکاب گناه بپرهیز. چون آن حالتی که در انسان در اثر ارتکاب و سرور گناه پیدا می‎شود، از ارتکاب خودِ گناه بزرگتر است. گناه فی نفسه غیر از عواقب اخروی، در دنیا هم آثاری دارد. عده‎ای توان مقاومت در برابر گناه دارند و عده‎ای ندارند. نباید گناه کرد؛ گناه مانع رشد آدمی و کمال انسانی است. این کار فی نفسه قبیح است و شایسته نیست و بد است؛ اما بدتر از آن، این است که کسی مرتکب گناه شود و حالت ابتهاج و سرور از آن گناه داشته باشد. این خیلی بدتر از ارتکاب خودِ گناه است. اگر انسان حداقلی

بهترین مردان

پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «خَيْرُ الرِّجَالِ‏ مِنْ‏ أُمَّتِي‏ الَّذِينَ لَا يَتَطَاوَلُونَ عَلَى أَهْلِيهِمْ وَ يَحِنُّون عَلَيْهِمْ‏ وَ لَا يَظْلِمُونَهُم»‏[۱] بهترین مردان امت من کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن نباشند و به آن ها اهانت نکنند و دل سوز خانواده خود باشند و به آن ها ظلم نکنند. مشکلی که در بین بعضی از افرادی که متدین هستند، وجود دارد این است که چون فکر می کنند صبح تا شب به دین خدا خدمت می کنند. پس اگر شب به منزل رفتند همه باید به آن ها خدمت کنند و پیش خود می­گویند: چون صبح تا شب خادم هستیم، در منزل باید مخدوم باشیم. بعضی از خانواده ها به ما مراجعه کرده­اند و بیان داشته اند که آن

خطر درّندگی زبان

رسول گرامی اسلام(ص) فرموده‎اند: «من‏ كان‏ يؤمن‏ باللّه‏ و اليوم‏ الاخر فليقل‏ خيرا أو يسكت» . کسی که به خدا و روز قیامت باور و ایمان دارد، باید یا سخن نگوید یا جز خیر بر زبان نراند. این مطلب بلندی است. بین ایمان به مبدأ و معاد و عملکرد زبان ملازمه است. کسی که ایمان به عمق جان او رسوخ کرده باشد، خداباور و معادباور باشد، یا سکوت می‎کند و حرف نمی‎زند یا اگر می‎خواهد حرف بگوید به خیر سخن می‎گوید. ما دوست داریم که حرف بزنیم؛ خیلی از ما گرفتار شهوت کلام هستیم. شهوت کلام لزوماً فقط برای سخنرانان و اهل منبر نیست. گاهی ممکن است کسی در عمر خود یکبار هم سخنرانی نکرده باشد و اساساً نتواند سخنرانی

امامت علم برای عمل

امیرالمومنین علی(ع) می فرماید:«الْعِلْم إِمَام الْعَمَل وَ الْعَمَلِ تَابعهُ، يلهم بِهِ السُّعَدَاءَ وَ يُحَرِّمْهُ الْأَشْقِيَاء» دانش وعلم پیشوای عمل و عمل تابع و پیرو آن است. به سعادت مندان و خوشبختان علم الهام می شود و اشقیاء و تیره بختان از آن محرومند[۱]. مضمون این روایت به نوعی با روایتی که در جلسه بحث قبلی خواندم، مرتبط است و توضیحات مورد نیاز را در جلسه بحث گذشته عرض کردم و در این جلسه اجمالا برای دوستانی که در بحث قبلی حضور نداشتند مطالبی را عرض می کنم. طبق فرمایش امیرالمونین(ع) علم پیشوا و امام عمل است و عمل تابع علم است. این که حضرت می فرماید: علم امام است و عمل ماموم؛ در واقع حکایت از یک ضرورت و قاعده

علم و ادب الهی، بهای جان انسان

قال امیر المؤمنین علی(ع): «يَا مُؤْمِنُ‏ إِنَ‏ هَذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ ثَمَنُ نَفْسِكَ فَاجْتَهِدْ فِي تَعَلُّمِهَا فَمَا يَزِيدُ مِنْ عِلْمِكَ وَ أَدَبِكَ يَزِيدُ فِي ثَمَنِكَ وَ قَدْرِكَ فَإِنَّ بِالْعِلْمِ تَهْتَدِي إِلَى رَبِّكَ وَ بِالْأَدَبِ تُحْسِنُ خِدْمَةَ رَبِّكَ وَ بِأَدَبِ الْخِدْمَةِ يَسْتَوْجِبُ الْعَبْدُ وَلَايَتَهُ وَ قُرْبَهُ فَاقْبَلِ النَّصِيحَةَ كَيْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذَاب‏» . امیرالمؤمنین می‎فرماید: دانش و ادب، بهای جان توست. «یا مؤمن إن هَذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ ثَمَنُ نَفسِک» اشاره به مطلبی است که مسبوق به ذکر بوده است؛ فرموده‎اند این علم و ادب، قیمت جان توست. دو رکن و دو عنصر به عنوان قیمت و چیزی که جان آدمی به واسطه آن ارزش پیدا می‎کند، ذکر شده است. یکی علم است که مقصود از این علم هر علمی نیست.

آیت الله سید مجتبی نورمفیدی در مصاحبه با نشریه حریم امام: روحانیت محور هدایت فرهنگ است

آیا تنها اهرم تغییر و هدایت فرهنگ در جامعه، روحانیون هستند، یعنی نقش و تأثیر روحانی در فرهنگ یک جامعه به چه میزان است؟ اینکه ما بخواهیم روحانیت را تنها محور هدایت فرهنگی بدانیم به یک معنا قابل قبول است و به یک معنا خير، من تعبیر می کنم به جای این چیزی که شما فرمودید اینکه: روحانیت محور هدایت فرهنگ است اما تنها ابزار هدایت و تنها جریان فرهنگ ساز نیست. تأثیر فرهنگی و فرهنگ سازی روحانیت به دو طریق است، گاهی مستقیم و گاهی غیرمستقیم است. با توجه به وظیفه ذاتی روحانیت که همان ادامه مسیر رسالت انبیا است و سوق دادن مردم به سوی مقصد اعلای انسانیت و کمالات انسانی، یعنی همان کاری که انبیا داشتند و