سوال:
سلام علیکم ۱.اگر طبق نظر آقای سیستانی بصیرت در اصول دین شرطست پس چرا در ادامه همان مساله آورده اند که : چنانچه شخص به عقائد حقّۀ اسلام يقين داشته باشد و آنها را اظهار نمايد هر چند از روي بصيرت نباشد آن شخص مسلمان و مؤمن است؟ ۲.منظور آقای فاضل از این جمله چیست : واجب است در كيفيّت احتياط نيز احتياط كند، يعني چنانچه احتياط از چند طريق ممكن باشد بايد طريقي را اختيار نمايد كه مطابق با احتياط باشد. ۳. آیا آقای وحید ، تقلید در اصول دین را در صورتی که منجر به “علم” شود معتبر و کافی میدانند؟ آیا مفهوم این جملات : “تقلید –یعنی پیروی از غیر- بدون حصول علم- در اصول دین باطل است.” صحت تقلید در فرض حصول علمست؟
پاسخ:
سلام علیکم
با تشکر از توجه شما نکاتی را به استحضار می رساند:
- مقصود این است که اعتقاد به اصول دین از دو راه قابل دستیابی است: گاهی از طریق دلیل و برهان و گاهی از راه یقین و قطع. معنی بصیرت یعنی آگاهی از روی دلیل ولی اگر کسی از هر راهی یقین به این اصول پیدا کند برای او حجت است چون اعتبار و حجیت یقین ذاتی است، هرچند مستند به دلیل و برهان نباشد.
- احتیاط گاهی در اصل حکم است و گاهی در چگونگی امتثال حکم. ایشان خود توضیح داده اند که اگر در مورد حکمی فقیه به فتوا نرسید و احتیاط کرد و برای نحوه عمل به آن چند راه متصور بود می بایست در امتثال و اطاعت حکم هم راه احتیاط را پیش بگیرد یعنی طریقی را انتخاب کند که یقین به عمل تکلیف برای او حاصل شود.
- همانطور که در پاسخ به سوال اول گفته شد اعتقاد به اصول دین باید از روی دلیل باشد و یا برای انسان یقین حاصل شود. بر این اساس اگر کسی بدون دلیل و صرفا بر اساس تقلید یقین و قطع به این اصول پیدا کند کافی است و این بدان معناست که اگر پیروی از غیر موجب یقین نباشد کافی نیست.