رمز مظلومیت آل محمد(ص) دختر پیامبر، حضرت زهرای اطهر است. در بستر بیماری به زنان مدینه فرمود: از مردان شما بیزارم و از همسرش علی(ع) خواست که دور از چشم ناسپاسان و حق ناشناسان به خاک سپرده شود و حتی مزارش هم دور از چشم آنان باشد. پس از رحلت پیامبر وماجرای غم بار سقیفه تنها سلاح یادگار رسول خدا گریه ها و ناله هایش بود که غاصبان آن را هم بر نتافتند.
اینکه گریه هایش در مدینه موج ایجاد می کرد و اقتدار حاکمان را به خطر می انداخت واقعیتی است انکار ناپذیر.
حضور خلیفه در مسجد پیامبر که فاصله اندکی از خانه فاطمه داشت و اقتدار حکومت با گریه های آن حضرت به چالش کشیده می شد و باید او را از گریه منع می کردند.(ضیاء الدین ج ۲ ص ۱۴۰)
این شبهه از شبه های قدیمی است که دشمنان آل بیت آن را مطرح کردند.
آیا می توان پذیرفت که صدای گریه شخصیت بزرگواری ماننند حضرت زهرا موجب آزار دیگران شود؟
پیامبر از دنیا رفته همه می بایست با حضرت زهرا هم دردی می کردند. افراد دو دسته بودند:
یک دسته مردم عادی که دلشان به حال زهرا می سوخت و سفارش می کردند کمتر گریه کند تا آسیب نبیند (بحار ج ۴۳ ۲ص ۳۵-۳۶)
گروه دیگر مخالفان اهل بیت و اصحاب سقیفه بودند. آنها هر روز دست کم سه بار در مسجد حاضر می شدند مردم هم برای زیارت قبر پیامبر می آمدند، خانه فاطمه هم همان جا بود و این گریه ها برای کسانی که می خواستند با مرگ پیامبر جریان اهل بیت به پایان رسد ناخوشایند بود. این گریه ها در مردم ایجاد سوال می کرد و بیداری مردم را در پی داشت و حکومت وقت هرگز راضی نبود چنین اتفاقی بیفتد.
روایتی که نقل می کند مردم از گریه های حضرت زهرا(س) ناراحت بودند ضعیف و غیر قابل اعتماد است (بحار ج ۴۳ ص ۱۷۷)
از طرفی سلب آسایش مردم با گریه های آن حضرت با عظمت و عصمت او سازگار نیست.
گریه های او تحریک مردم پاک نهاد و خط بطلان بر جریانی بود که برای رسیدن به قدرت و خواسته هایشان از انجام هیچ عملی کوتاهی نکرد. گریه زهرا جزیی از مصبیت فقدان شخص نیست که با پذیرش قضا و قدر الهی منافات داشته باشد بلکه تجسم سرنوشت غمباری بود که به محض وفات پیامبر، اسلام و اسوه هایش را در خود فرو برد(رنج های حضرت زهرا، علامه جعفری ص ۳۰۱-۳۰۲)