جلسه ۹۱ – PDF

جلسه نود و یکم 

5. حجیت خبر واحد – ادله حجیت خبر واحد – ادامه بررسی دلیل چهارم – اشکال کبروی – کلام محقق اصفهانی – تفاوت تقریب محقق اصفهانی و محقق خراسانی از دور – بررسی کلام محقق اصفهانی – نظر محقق خراسانی در مورد دلیل چهارم

۱۴۰۴/۰۱/۲۳

خلاصه جلسه گذشته

بحث در سیره عقلاییه بر عمل به خبر واحد و ترتیب اثر بر آن بود. محقق خراسانی سیره عقلایی را به عنوان دلیل چهارم بر حجیت خبر واحد ذکر کردند. اشکالاتی نسبت به این دلیل ایراد شده بود (اشکال صغروی و اشکال کبروی).
محقق خراسانی نسبت به اشکال کبروی فرمودند: اگر آیات بخواهند رادعیت از سیره داشته باشند، دور لازم می‌آید، لذا فرمودند: آیات رادعیت ندارند. دور مورد نظر ایشان این بود که اگر آیات بخواهند رادع از سیره باشند باید بپذیریم که سیره مخصص آیات نیست. اگر سیره مخصص نباشد معنایش این است که آیات رادعیت دارند. پس رادعیت آیات متوقف بر عدم مخصصیت سیره است و عدم مخصصیت سیره هم متوقف بر رادعیت آیات است و این دور باطل است. البته ما نسبت به این کلام اشکالی وارد کردیم.
البته اینکه نظر محقق خراسانی اینجا چیست را نهایتا عرض خواهیم کرد؛ در جلسه گذشته اشاره‌ای کردیم که به نظر محقق خراسانی دلیل چهارم قابل قبول است. ایشان بعد از نفی رادعیت آیات، دلیل چهارم را می‌پذیرند. منتهی یک توضیحی دارد که بعدا عرض خواهیم کرد.

کلام محقق اصفهانی

محقق اصفهانی در مورد دور که محقق خراسانی ذکر کرده تقریب دیگری را مطرح نموده و همان را نیز مورد اشکال قرار داده است. پس ما ابتدا سخن محقق اصفهانی هم در تقریب دور و هم اشکالی که خود ایشان کرده است را نقل می‎کنیم؛ بعد هم بررسی خواهیم کرد که آیا اصلاً نیازی به این تقریب برای دور می‎باشد یا همان تقریبی که خود محقق خراسانی ارائه کرده کافی است و دیگر لازم نیست بحث این مقدار پیچیده شود. یعنی محقق اصفهانی در واقع اینجا مطلب را یک مقدار پیچیده و فنی کرده است.
ایشان طی چند صفحه به این مسئله پرداخته و می‏گوید: ما اینجا دو چیز داریم، یکی آیات و دیگری سیره، آیاتی مثل «وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا»؛ سیره نیز معلوم است، یعنی بنای عملی عقلا بر اخذ به خبر واحد. می‌خواهیم ببینیم وقتی سیره و آیات در مقابل هم قرار می‌گیرند چه اتفاقی می‌افتد؟ آیات مطلق ظن را ممنوع کرده و از حجیت انداخته است و سیره، خبر واحد که یک قسمی از ظنون است را پذیرفته است. محقق خراسانی فرمود: آیات در برابر سیره اگر بخواهد رادع باشد دور پیش می‏آید و لذا می‏گوییم آیات رادع سیره نیست.
محقق اصفهانی می‏گوید: آیات تام الاقتضاء هستند و سیره غیر تام الاقتضاء. معنای تام الاقتضاء بودن آیات چیست؟ می‏گوید:
هر عامی بالذات در مدلول خودش حجیت دارد، وقتی می‏گویید «اکرم العلما»، عام ظهور در عموم دارد، لذا حجت است. «وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا»، نیز در مدلول عمومی خودش حجیت دارد، چرا؟ چون ظهور دارد در عموم؛ یعنی همه ظنون بی اعتبار هستند. پس اقتضاء حجیت در عام تام است، متوقف بر چیزی نیست. بله اگر در مقابل این عام یک خاصی قرار بگیرد مثل «الا الفساق» این خاص بر عام مقدم می‌شود از باب تقدیم اقوی الحجتین، چون خاص نسبت به عام حجت اقوی محسوب می‌شود. نتیجه این می‏شود که عالم فاسق واجب الاکرام نیست. پس آیات تام الاقتضا هستند.
اما در ناحیه سیره اقتضا تام نیست. چون حجیت سیره منوط به این است که ردع و منع فعلی از آن نشده باشد، بر خلاف آیات که حجیت آنها متوقف بر چیزی نیست، یک ظهوری در عموم دارند که آن هم حجت است، اما سیره اینطور نیست. سیره اگر بخواهد حجت باشد هم باید احراز آن سیره شود و هم از ناحیه شارع از آن منع نشده باشد. پس حجیت سیره متقوم به عدم ردع فعلی ا‌ست، لذا تعبیر غیر تام الاقتضاء را در مورد سیره به کار می‏برد.
ایشان می‌فرماید مسلم است که غیر تام الاقتضاء نمی‌تواند بر تام الاقتضاء مقدم شود. یعنی سیره نمی‌تواند مقدم بر آیات باشد. پس مقتضی حجیت در عام، یعنی آیات، اثباتاً تام است چون ظهور در عموم دارد، تنها چیزی که می‌تواند مقابل آیات به عنوان مانع قرار بگیرد و این عام را تخصیص بزند، سیره است. یعنی فقط سیره می‏تواند مانع عموم بی اعتباری ظن باشد.
می‏آییم سراغ سیره؛ سیره اگر بخواهد در مقابل آیات مانعیت داشته باشد، در چه صورت می‌تواند مانع باشد؟ یعنی اقتضائش تمام شود و مانعی هم در مقابلش نباشد، چون ما هم در مرحله اقتضا و هم در مرحله مانع باید مسئله را حل کنیم. سیره اگر بخواهد در مقابل عموم آیات مانعیت داشته باشد در درجه اول باید اقتضاء خودش تمام باشد، در چه صورت اقتضاء سیره تمام می‏شود؟ در صورتی که آیات رادع آن نباشد. اینکه بخواهند آیات رادع نباشند آیا کار تمام است؟ خیر، تازه اگر آیات رادع نباشند مقتضی در سیره تمام می‎شود، باید مانعی هم در مقابلش نباشد. چه چیزی می‌تواند مانع باشد؟ چه چیزی می‌تواند در مقابل رادعیت آیات بایستد؟ اینکه سیره در برابر آن قرار بگیرد و مشاهده کردید که سیره صلاحیت مانعیت ندارد و اگر بخواهد سیره مانعیت داشته باشد دور پیش می‏آید.
بنابراین بیان دور در کلام محقق اصفهانی متفاوت است از بیان دور در کلام محقق خراسانی. لذا اول محقق اصفهانی می‌فرماید: ما باید دور را به یک نحوی تقریب بکنیم که اصلاً دور در مانحن فیه چگونه تصویر می‏شود و سپس آن را مورد خدشه قرار بدهیم.

تفاوت تقریب محقق خراسانی و تقریب محقق اصفهانی از دور

تفاوت تقریب دور در کلام محقق خراسانی و تقریب دور در کلام محقق اصفهانی هم معلوم است. محقق خراسانی فرمود اگر آیات بخواهند رادع باشند باید سیره مخصص نباشند، از آن طرف اگر سیره هم بخواهد مخصص آیات نباشد، باید آیات رادع باشند، لذا دور پیش می‎آید، چون رادعیت متوقف بر عدم مخصصیت و عدم مخصصیت متوقف بر رادعیت است.
محقق اصفهانی از یک زاویه دیگر وارد شده است. ایشان می‏گوید که آیات تام الاقتضاء هستند و سیره غیر تام الاقتضاء و مسلم است که غیر تام الاقتضاء نمی‏تواند بر تام الاقتضاء مقدم شود. بنابراین سیره نمی‌تواند مقدم بر آیات شود. بعد توضیح دادند آیات تام الاقتضاء هستند؛ چون ظهور در عموم دارند و حجیت ظهور در عموم تمام است و متوقف بر چیزی نیست. اگر هم خاص مقدم بر عام می‌شود چون حجت اقوی است. اما اقتضاء حجیت در سیره تام نیست؛ چون منوط است به اینکه ردعی از آن صورت نگیرد. پس اقتضاء حجیت در آن تمام نیست، ردع فعلی نباید از آن صورت گرفته باشد.
محقق اصفهانی در ادامه می‏گوید: چون مقتضی حجیت در آیات تمام است باید ببینیم آیا مانعی در مقابلش وجود دارد یا خیر؟ تنها چیزی که می‏تواند مانع شود سیره است. اما آیا سیره مانعیت دارد از آیات یا خیر؟ سیره هم تنها در صورتی می‌تواند مانعیت داشته باشد که مقتضی در آن تمام باشد، یعنی ردع فعلی از آن صورت نگرفته باشد. یعنی سیره در صورتی می‌تواند جلوی آیه را بگیرد که آیات رادع سیره نباشند. پس دور پیش می‏آید. اگر سیره بخواهد مانع آیات شود دور پیش می‏آید.
البته ایشان هم بنائاً و هم مبنائاً این تقریب از دور را مورد مناقشه قرار می‎دهد.

بررسی کلام محقق اصفهانی

واقع مطلب این است که آنچه محقق اصفهانی در تقریب دور فرموده، مصطلح کردن همان تقریبی از دور است که در کلام محقق خراسانی ذکر شده است. نتیجه سخن محقق خراسانی در تقریب دور این است که رادعیت آیات متوقف بر عدم مخصصیت سیره است و عدم مخصصیت سیره نیز متوقف بر رادعیت سیره است و هذا دور واضح.
محقق اصفهانی همین دور را با یک بیان فنی‌تر و مصطلح‌تر بیان کرده است. طرفین دور به نظر محقق اصفهانی همین دو طرف است؛ رادعیت آیات، عدم مخصصیت سیره. منتهی این را مصطلح کرده است و می‌فرماید: اقتضاء در آیات تام است و اقتضاء در سیره تام نیست و اگر بخواهد سیره مقدم شود بر آیات، متوقف بر این است که اقتضاء سیره تمام شود و بتواند به عنوان مانع در برابر آیات قرار بگیرد و اگر بخواهد مانعیتش ثابت شود دور پیش می‏آید.
لذا فرمایش محقق اصفهانی غیر از فنی‌تر کردن و مصطلح‌تر کردن سخن محقق خراسانی چیز اضافه‌ای ندارد. ایشان می‏گوید آیات تام الاقتضاء است، تام الاقتضاء به این معناست که اینها عام هستند و ظهور در عموم دارند و حجیت آن از باب حجیت ظهور است. وقتی ظهور در عموم دارد، حجیت آن تمام است و متوقف بر چیزی نیست. اما در ناحیه سیره اینطور نیست. پس چنین تقریبی برای دور ضرورت ندارد.
محقق اصفهانی سپس نسبت به این تقریب اشکال کرده است؛ هم اشکال بنایی کرده و هم اشکال مبنایی. لکن چون اصل تقریبی که ایشان از دور کرده، به نظر ما چندان ضرورتی ندارد دیگر لازم نیست به این اشکالات محقق اصفهانی برسیم. اگر دوستان علاقمند هستند خودشان می‎توانند مراجعه کنند ببینند اشکال بنایی و اشکال مبنایی محقق اصفهانی به تقریبی که خود ایشان از دور ارائه داده چیست. لذا دیگر من وارد این بخش نمی‌شوم.

نظر محقق خراسانی در مورد دلیل چهارم

تا اینجا نتیجه و محصل کلام محقق خراسانی در مورد سیره عقلایی این شد که آیات رادعیت از سیره عقلایی ندارند. لازمه این سخن چیست؟ اگر گفتیم آیاتی مانند «وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» رادع سیره نیستند، معنایش این است که سیره دیگر دلیل نیست؟ تکلیف سیره عقلایی چه می‏شود؟ ایشان فرمود: حال که معلوم شد آیات رادعیت از سیره ندارند ما می‌مانیم و این سیره، آیات کنار می‌روند. اگر نسبت به این سیره ردعی ثابت نشود، سیره برای ما حجت می‏شود، اگر ردع ثابت شود سیره برای ما اعتبار ندارد، منتهی آنچه در این مرحله لازم است عدم العلم بالردع است، همین قدر که ردع ثابت نشود کافیست. لازم نیست عدم ردع واقعی را به دست بیاوریم؛ عدم ردع واقعی معلوم نمی‌شود، ممکن است در واقع ردع شده باشد از سیره اما ما نفهمیم، آن چیزی که مهم است عدم ثبوت الردع است، عدم العلم بالردع است. لکن ما هرچه جستجو کردیم ردعی از ناحیه شارع پیدا نکردیم و همین کفایت می‌کند برای حجیت سیره.
اگر ما پذیرفتیم آیات رادعیت ندارند از سیره و پذیرفتیم حجیت سیره منوط به عدم ثبوت ردع است و ردعی هم ثابت نشده، نتیجه‌اش این است که سیره حجت است. لازمه حجیت سیره این است که سیره مخصص آیات باشد دقیقاً مثل «اکرم العلما الا الفساق» یعنی کأنه محقق خراسانی می‌خواهند بگویند نسبت آیات و سیره با این بحث‌هایی که ما کردیم این می‏شود که الظن لا یکون معتبراً الا ان یکون خبر الواحد، ظن معتبر نیست مگر اینکه از نوع خبر واحد باشد. این محصل و نتیجه این فرمایشات محقق خراسانی تا اینجاست.
مشاهده کردید که چه طور به اینجا رسیدند؟ اصل بحث این بود که ابتدا نسبت به سیره عقلا اشکالی را مطرح کردند که سیره عقلا در صورتی حجت است که رادع نباشد و ما رادع داریم، رادع هم عبارت از این آیات است. ایشان پاسخ داد اگر این آیات بخواهند رادع باشند دور پیش می‏آید و نتیجه گرفتند آیات رادع نیستند، و لذا سیره حجت است، چون ردعی نسبت به آن وجود ندارد و در نتیجه سیره می‏شود مخصص آن آیات. این نتیجه نهایی کلام محقق خراسانی است.
ملاحظه فرمودید جلسه گذشته ما نسبت به هر سه پاسخ محقق خراسانی به رادعیت سیره اشکال کردیم. حال ما که پاسخ محقق خراسانی را نسبت به رادعیت آیات نپذیرفتیم، یعنی نظرمان این است که آیات رادع هستند؟ بالاخره نسبت بین آیات و سیره چیست؟ آیاتی مثل «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» و «وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا»دلالت می‏کنند بر اینکه مطلقا ظنون اعتبار ندارد، اما از این طرف سیره عقلا بر اعتبار ظن حاصل از خبر واحد داریم. خب نسبت بین اینها چه می‏شود؟
طبق نظر محقق خراسانی سیره می‏شود مخصص آیات. اما با اشکالاتی که ما کردیم این نسبت را نپذیرفتیم یا حداقل این بیان را نپذیرفتیم، دیگران چه؟ در این موضع محقق نائینی، محقق عراقی یک نظری دارند، امام (رحمة الله علیه) یک نظر دیگری دارند، آنها را نیز باید نقل کنیم، بررسی کنیم و ببینیم که در مقایسه با این مدعای محقق خراسانی کدام درست است؟ یک عده ادعای حکومت کردند، یک عده فرمودند سیره تخصصاً از آیات خارج است، خود محقق خراسانی نیز ادعای تخصیص کرده است. بالاخره سیره عقلا بر اخذ به خبر واحد، مخصص آیات ناهیه از ظن است یا خروج سیره عقلا بر اخذ خبر واحد از آن آیات تخصصی است یا حاکم بر آ‌هاست. اینجا انظار مختلفی وجود دارد که باید این‌ها را بررسی کنیم.