شرح رساله حقوق – جلسه صد و بیست و یکم – راه های کمک به رعایت حق عورت – ۳. تهدید نفس به عذاب الهی

جلسه ۱۲۱ – PDF

جلسه صد و بیست و یکم 

راه های کمک به رعایت حق عورت – ۳. تهدید نفس به عذاب الهی

۱۴۰۳/۱۰/۰۵

سخن ما درباره این کلام نورانی امام سجاد(ع) بود که چگونه می‎توان به حفظ حق این عضو خاص از بدن کمک کرد «حق العوره یا حق الفرج». بعد از اینکه ما حقوق آن را بیان کردیم، گفتیم امام سجاد(ع) چهار راه برای رعایت حق این عضو بیان کردند، دو راه را بیان کردیم: یکی غض البصر و دیگری کثرت یاد مرگ.

۳. تهدید نفس به عذاب الهی

برخی گمان کردند این راه با ادامه‎اش که فرموده «والتخویف لها به» یک راه است و بعضی اساسا «والتهدد لنفسک بالله و التخویف لها به» را در ادامه «کثرة ذکر الموت» فرض کردند. یعنی کأنه اینجا دو راه برای تقویت حق عورت وجود دارد: یکی غض البصر و دیگری کثرت یاد مرگ و تهدید نفس نسبت به عذاب الهی و بر حذر داشتن نفس از عذاب الهی؛ در حالی که به گمان ما «و التهدد لنفسک بالله» این خودش مستقلا یک طریق و راه است و هم‎چنین در ادامه که فرمود «و التخویف لها به» آن هم یک راه دیگری است. یعنی به غیر از غض بصر و کثرة ذکر الموت، ما دو راه دیگر داریم، دو طریق دیگر هم داریم که به فرموده حضرت می‎تواند به رعایت حق این عضو کمک کند.
«و التهدد لنفسک بالله» تهدید به معنای ترساندن، بیم دادن، خوفناک کردن خویشتن. بالله، یعنی خودت را، نفست را تهدید کن، بترسان، تهدید، ارعاب و ترساندن، ترساندن به یک نتیجه سوء و خطرناک، کیفر، عذاب و عقاب. ترساندن نفس و خویشتن از عقاب و عذاب الهی، از عقاب خداوند؛ این غیر از کثرت یاد مرگ است.
یکی از چیزهایی که می‎تواند به کنترل شهوت کمک کند، ترساندن از عذاب و عقاب الهی است. شهوت اگر از جاده اعتدال خارج شود، یعنی اگر از راه مشروع پا فراتر بگذارد، به عنوان یک معصیت بزرگ عقاب های سختی دارد. اساسا اینکه انسان خودش را نسبت به نتایج سوء یک کار تهدید کند، باعث کنترل می‎شود، این باز دارنده است. همین الان اگر فرض کنید اگر در جامعه یک جریمه ای در نظر بگیرند برای یک کاری، یکی از عوامل مهم بازدارنده از ارتکاب آن جرم و جنایت و تخلف، یادآوری مجازات و عقوبت است. می‎گوید اگر این کار را بکنم باید زندان بروم، اگر این کار را بکنم باید جریمه بدهم، اگر تخلف کنم آن محرومیت‎ها برای من پیش می‎آید. انسان نسبت به امور زندگی در این دنیا خود را ملزم به رعایت قوانین می‎داند و تا جایی که می‎تواند از مقررات سرپیچی نمی‎کند، این به خاطر این است که از مجازات و عقوبت و زندان می‎ترسد. خیلی وقت‎ها خود انسان تا می‎خواهد کار خلافی کند، یادش می‎افتد آن کیفر و مجازات و عقاب را و این بازدارانده است.
حال اگر می‎خواهیم یک تخلف و نافرمانی کنیم، مخصوصا در مورد قوه شهوت و استفاده از این عضو (که حدود مجاز و مشروع آن را خداوند تبارک و تعالی بیان کرده است) و پا را فراتر می‎خواهیم بگذاریم، مخصوصا جایی که وسوسه‎های شیطانی گریبان انسان را می‎گیرد، یکی از اموری که بازدارنده است یادآوری عقاب‏ و کیفر و مجازات خداوند است، «والتهدد لنفسک بالله»، شما ببینید ما نسبت به عقاب و کیفر مخالفت با اوامر و نواهی الهی به نحو عام و نیز مخالفت با نهی الهی از این اعمال چقدر آیه و روایت داریم. اگر بخواهم همه آیات و روایات که به طور عام و خاص در این مورد بیان شده را بگویم خیلی زیاد است؛ اگر انسان این را همیشه به خودش یادآوری کند، باورش باشد عقوبت و کیفر دارد، تا می‏خواهد خدای نکرده خلاف شرع انجام دهد تهدید کند خودش را که چنین عقوبت و کیفر و مجازاتی در انتظار توست قطعا بازدارنده است.
1. «وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ» ؛ آن کسی که نافرمانی خدا و رسولش را می‎کند و از حدود الهی تجاوز می‎کند او را در آتشی وارد می‏کند که در آن جاودانه خواهد ماند. این جاودانه بودن در آتش مربوط به بعضی از گناهان است، ولی اصل تعدی مثل کفر، ولی اصل تعدی از دستور خدا و مرزهای الهی و حدود الهی بدون تردید عذاب به دنبال خواهد داشت.
2. بعضی از اینها در موارد خاص است مثلا در مورد گناهان خاصی که در قرآن آمده است، کسی که مثلا جنگ و تفرقه ایجاد کند، کسی که شکار کند در حرم، کسی که صید کند در حرم، یا مثلا کفر، شرک، قتل و یا سرقت، اینها همه به طور خاص گناهان برایش عقوبت‎هایی بیان شده است؛ اینکه انسان نهی شود مثل آیه «وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» .
3. « وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» ؛ کسانی که مرتکب گناه شدند، اینها جزای بدی به مقدار همان بدی دارند، هر بدی و نافرمانی که باشد به همان اندازه خداوند آنها را عقوبت می‏کند و ذلت و خواری چهره آنها را می‎پوشاند و هیچ چیز نمی‎تواند آنها را از مجازات خدا دور نگه دارد و چهره‎هاشان آنقدر تاریک است که گویا شب تاریک صورت آنها را پوشانده. اگر انسان یادآوری این وضعیت را بکند هیچ وقت پا از حدود الهی فراتر نمی‎گذارد.
4. « وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ» ؛ آن روز شما مجرمان را با هم در غل و زنجیز می‎بینید، غل و زنجیر گردن‏ها و دست‎هایشان را به هم بسته، لباسشان از ماده چسبنده بد بوی قابل اشتعال هست، صورتشان را از آتش می‎پوشاند تا خداوند هر کسی را بر هرچه که انجام داده جزا دهد و خدا سریع الحساب است.
وقتی این آیات را انسان می‎شنود مو بر تن انسان راست می‏شود، اگر انسان اینها را به خود یاد آوری کند، تهدید نفس نسبت به عذاب الهی بر پیروی از شیطان، بر اینکه خدای نکرده اگر حق این عضو را نادیده بگیرد و آن را از حرام باز ندارد چه عواقبی در انتظار اوست. انسان با یاد آوری اینها خودش را کنترل می‏کند. یکی از راه‎های کنترل همین راه است «و التهدد لنفسک بالله»؛ تهدید نفس، ترساندن نفس و خویشتن، نسبت به عذاب‎ها و عقوبت‎ها و کیفرهای الهی.
حال این آیات به طور عام در مورد مخالفت با اوامر و نواهی الهی است، اما به طور خاص نیز ما نسبت به اعمال و کارهایی که به نوعی با این عضو در ارتباط است، به خصوص در مورد بعضی از گناهان مرتبط با این عضو، عقوبت‎ها و کیفرهایی بیان شده است که یادآوری آنها به شدت بازدارنده است. بعضی از این روایات را در جلسه بعد بیان خواهیم کرد.