خارج اصول – جلسه بیست – ۵. حجیت خبر واحد – بررسی ادله عدم حجیت خبر واحد – بررسی دلیل اول – اشکال دوم و سوم – بررسی اشکالات سه گانه – پاسخ اشکال اول – پاسخ اشکال دوم – پاسخ اول به اشکال سوم      

جلسه ۲۰ – PDF

جلسه بیست 

۵. حجیت خبر واحد – بررسی ادله عدم حجیت خبر واحد – بررسی دلیل اول – اشکال دوم و سوم – بررسی اشکالات سه گانه – پاسخ اشکال اول – پاسخ اشکال دوم – پاسخ اول به اشکال سوم    

۱۴۰۳/۰۷/۲۹

                    

خلاصه جلسه گذشته

بحث در ادله عدم حجیت خبر واحد بود. عرض شد به ادله اربعه تمسک شده برای اینکه اثبات کنند خبر واحد حجت نیست. دلیل اول دو آیه از آیات قرآن بود؛ تقریب استدلال به این دو آیه بیان شد. عرض کردیم اشکالاتی نسبت به این دلیل مطرح شده است. سه اشکال را محقق خراسانی در کفایه مطرح کردند. دیروز اشکال اول را ذکر کردیم.
اشکال اول این بود که این آیات که ما را از پیروی ظن منع کرده و می گوید ظن نمی تواند حق را افاده کند و شما را از حق بی نیاز کند، اساسا مربوط به اصول اعتقادی است و ربطی به فروع ندارد، مربوط به احکام شرعی که محل بحث ما می باشد نیست. شاهد بر این مطلب نیز فقره قبلی این آیه است؛ زیرا در فقره قبل، سخن از کسانی است که به معاد ایمان ندارند و ملائکه را دختران خدا می دانند. لذا خداوند فرموده: «إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» و این ارتباطی به احکام شرعی ندارد بلکه مربوط به اصول اعتقادی است.

اشکال دوم

سلمنا که اقتضای اطلاق در دو آیه « وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» یا «إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» وجود داشته باشد، اما یک مانعی در برابر آن می باشد و آن هم قدر متیقن در مقام تخاطب است که مانع تمسک به اطلاق است. بالاخره اینجا یک قدر متیقنی در مقام تخاطب وجود دارد و آن هم امور اعتقادی است. وقتی چنین قدر متیقنی باشد اطلاق منعقد نمی شود.

اشکال سوم

سلمنا که آیه هم شامل مسائل اعتقادی و هم احکام شرعی است و سلمنا که قدر متیقن در مقام تخاطب هم نباشد لکن ما این اطلاق یا عموم را با ادله حجیت خبر واحد تقیید یا تخصیص می زنیم . نتیجه تقیید یا تخصیص عمومات و اطلاقات ناهیه از ظن این می شود که « وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ الا ان یقیم علیه خبر الواحد» شما از غیر علم تبعیت نکنید مگر اینکه خبر واحد اقامه شود یا «ان الظن لا یغنی من الحق شیئا الا ان یقیم علیه خبر الواحد» ظن انسان را از حق بی نیاز نمی کند مگر اینکه خبر واحد اقامه شود، یعنی ظن حاصل از خبر واحد می تواند انسان را بی نیاز کند، ظن حاصل از خبر واحد اگر تبعیت شود محذور و مشکلی ندارد. پس این آیات به وسیله ادله حجیت خبر واحد تخصیص می خورد.
این سه اشکالی است که محقق خراسانی نسبت به دلیل اول مطرح کردند.

بررسی اشکالات سه گانه محقق خراسانی

نسبت به این اشکالات سه گانه ملاحظاتی مطرح است، یعنی این اشکالات سه گانه توسط برخی از شاگردان محقق خراسانی و شاگردان شاگردان ایشان مورد نقد قرار گرفته است.

پاسخ اشکال اول

از اشکال اول ایشان پاسخ داده شده است. محقق خراسانی در اشکال اول فرمودند که این آیه مربوط به امور اعتقادی است و شامل احکام شرعی نمی شود. به نظر می رسد این اشکال وارد نیست، زیرا:
اولا: درست است که سخن از اعتقاد خاصی است که برخی نسبت به ملائکه داشتند، ولی ظاهر آیه «إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» این است که در مقام تعلیل و به صورت یک کبرای کلی بیان شده است و اگر اینچنین باشد شامل احکام شرعی و فرعی می شود. خداوند فرموده آنها «إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» آنهایی که به آخرت ایمان ندارند گمان می کنند که ملائکه دختران خدا هستند «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ» آنها فقط دارند از ظن و گمان پیروی می کنند. این فراز مربوط به امور اعتقادی است و ربطی به مسائل احکام شرعی ندارد لکن در ادامه می فرماید«إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» در مقام اشکال به آنها که از ظن تبعیت می کنند می گوید این کار غلطی است و اینکه از ظن پیروی می کنند اشتباه است زیرا «إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا»اگر این در مقام تعلیل باشد که هست و به عنوان یک کبرا اینجا بیان شده باشد دیگر فرقی بین امور اعتقادی و غیر آن نیست و لذا شامل مسائل فرعی و احکام شرعی نیز می شود.
ثانیا: در آیه اول یعنی «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» یک قرینه ای وجود دارد که نشان می دهد آیه هم مسائل اعتقادی را در بر می گیرد و هم مسائل فرعی، یعنی بر فرض ما همراهی کنیم با شما و بگوییم آیه «إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» صرفا به امور اعتقادی نظر دارد، اما این آیه دیگر قابل اختصاص دادن به امور اعتقادی نیست، زیرا در ادامه آیه می فرماید «إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» چشم و گوش و قلب مسئول هستند یعنی مورد سوال و بازخواست واقع می شوند، چشم و گوش که به مسائل اعتقادی مربوط نیست، چشم و گوش مربوط به احکام است، این قلب است که به مسائل اعتقادی مربوط می شود یعنی کأنه این آیه به صورت کلی می فرماید «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»؛ چه در افعال و چه در اعتقادات، همه اعضای بدن از قلب گرفته که محل تصدیق و باور است، قلب منظور همان روح است، نه این قلب مادی موجود در بدن انسان، یعنی مغز و روح و فکر انسان، این ظرف اعتقادیات است، اعتقادات نیز مورد سوال قرار می گیرد، چشم و گوش هم مورد سوال قرار می گیرد. پس معلوم می شود که آیه می گوید در هیچ امری که برای شما علم حاصل نشده از غیر علم پیروی نکنید، چه در مسائل اعتقادی، چون آن هم مورد سوال قرار می گیرد، قلب و ذهن شما؛ چه در اعمال و رفتارتان که مربوط به چشم و گوش است.
پس در خود آیه یک قرینه وجود دارد که این عمومیت را می رساند.
و یوید ذلک روایتی که در ذیل این آیه وارد شده است. شخصی در بیت الخلا جلوس را طولانی کرد برای استماع غنا که از منزل همسایه به گوشش می رسید، بعد مورد بازخواست قرار گرفت که این کار جایز نبود. او در پاسخ گفت من وقتی رفتم بیت الخلاء قصد استماع غنا، نداشتم، منتهی وقتی شنیدم طولانی کردم که بشنوم؛ امام علیه السلام فرمود: «اما سمعت إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» ؛ نشنیدی این فرموده خداوند را که گوش و چشم و قلب همه مسئول هستند و مورد سوال قرارمی گیرند.
اینجا امام (علیه السلام) برای حرمت طولانی کردن جلوس به این آیه استناد کرده است و این نشان می دهد که شامل احکام و فروع نیز می شود و اختصاص به امور اعتقادی ندارد.
پس اشکال اول محقق خراسانی اینچنین پاسخ داده شده است.

پاسخ اشکال دوم

محقق خراسانی فرمود که اینجا قدر متیقن در مقام تخاطب مانع تمسک به اطلاق است. به نظر می رسد که این قدر متیقن در مقام تخاطب نیست بلکه مورد آیه است و مورد مخصص نیست. مورد همانند شأن نزول یا سبب نزول موجب تخصیص نمی شوند، اینجا قدر متیقن در مقام تخطاب نیست، بلکه مطلبی است که اتفاق افتاده و خداوند آن را ذکر کرده و در ادامه می فرماید «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ» نباید شما از آن پیروی کنید و علت آن این است که «إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا»؛ این به طور واضح دارد علت را به نحو عام بیان می کند، علت عدم تبعیت از ظن را، یعنی در مقام تعلیل و به عنوان کبری برای عدم جواز پیروی از ظن ذکر شده است. لذا اشکال دوم ایشان نیز تمام نیست.

پاسخ اشکال سوم

این آیات ولو اطلاق و عموم داشته باشند، اما با ادله حجیت خبر واحد تخصیص می خورند. پس ادله حچیت خبر واحد در واقع مخصص یا مقید عمومات یا اطلاقات نهی کننده از عمل به ظن است. بر این اساس خداوند فرموده که از ظن پیروی نکنید مگر از ظن حاصل از خبر واحد.

پاسخ اول

اینجا یمکن ان یقال، کسی به محقق خراسانی پاسخ دهد که این آیات به طور کلی قابل تخصیص نیستند، به تعبیر دیگر لسان این آیات آبی از تخصیص است، زیرا سیاق این آیه «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»؛ «إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا»؛ گونه ای است که اصلا قابل تخصیص نیست حتی اگر ادله حجیت خبر واحد قطعی هم باشند قابل تخصیص نیستند پس آن ادله کنار می روند.

بحث جلسه آینده

اینکه لسان این آیات اباء از تخصیص دارد صحیح نیست، چرا اباء از تخصیص دارد؟ «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ » ظهور در حرمت تبعیت از ظن دارد «إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» از آنجا که جنس محلی به «ال» دلالت بر عموم می کند ، به این معناست که جنس ظن انسان را از حق بی نیاز نمی کند، اینها هر دو ظهور دارند در عدم جواز پیروی از ظن، این را جلسه آینده ذکر خواهیم کرد.

شهید یحیی سنوار با طراحی عملیات طوفان الاقصی نقشه های شوم صهیونیسم جهانی را نقش بر آب کرد

راجع به شهادت رهبر حماس و یحیی سنوار که دو سه روز پیش اتفاق افتاد، گمان می کنم که این شهید حق دارد که درباره او سخن گفته شود. همه شما مطلع هستید که اسراییل در این یک سال اخیر از هیچ جنایتی فروگذار نکرد. واقعا سکوت در برابر این جنایت ها که فراتر از نسل کشی است، خیانت است، هر کسی در حد توانش باید در راه محکومیت این رژیم، افشای جنایات سران آن رژیم و تبیین حقایق و کمک به مردم مظلوم لبنان و فلسطین قدم بردارد. واقعا صحنه هایی که همین در بمباران دیشب بیروت و غزه که مناطق مسکونی را هدف قرار دادند، پیش آمد و تصاویر آن از همان لحظات اولیه منتشر شده واقعا قابل تحمل نیست، خارج کردن اطفال از زیر آوار با چهره های خاک آلود و خونین و عجیب این است که دنیا تنها نظاره می کند، برخی دولت ها در این شرایط هم می گویند اسرائیل حق دفاع از خودش دارد، این همه انسان دارند به خاک و خون کشیده می شوند روزانه، هیچ عکس العملی نشان نمی دهد و آن وقت اگر یک نفر در جایی یک اتفاق و حادثه ای برایش پیش بیاید آن وقت فریاد اینها گوش فلک را کر می کند.
این روزها گاهی مطالبی شنیده می شود که یحیی سنوار به عنوان طراح عملیات طوفان الاقصی مسبب به خاک و خون کشیده شدن جمعیت زیادی از مردمان فلسطین و لبنان بود و خسارات مادی فراوانی را به بار آورد و می خواهند اهمیت کار او و نقش او را کم رنگ کنند. من خیلی خلاصه عرض کنم که واقعا کاری که در این یک سال انجام شد و آغازش آن عملیات بود، بسیاری از نقشه های صهیونیسم جهانی را نقش بر آب کرد، با آن مسیری که آنها برای خودشان طراحی کرده بودند و می خواستند به عنوان پیمان ابراهیم یک اتحادی را بین اسرائیل و بسیاری از کشورهای اسلامی ایجاد کنند و یک مسیر خاصی را برای جریان اقتصاد جهانی طراحی نمایند و این آغازی باشد برای تجاوزات بعدی اسرائیل به سایر سرزمین ها، این کار جلوی آن آرزوها و خیالات آنها را گرفت، داشتند به آن سمت می رفتند، فکر می کردند بدون مشکل و مانع می توانند به آن مقاصد برسند، ولی این عملیات که با طراحی این شهید صورت گرفت این نقشه ها را نقش بر آب کرد. یک وقتی اوائل جنگ من یادم است که امام خمینی خطاب به کشورهای عرب به خصوص در حوزه خلیج فارس می فرمود: صدام اگر قدرت پیدا کند به هیچکدام از شما رحم نمی کند، آن روز شاید خیلی ها این حرف را جدی نگرفتند ولی در جریان حمله صدام به کویت کاملا این حرف به اثبات رسید، صدام اگر قدرت پیدا می کرد، آن آدم با آن خصوصیات، به هیچ کشور و ملتی رحم نمی کرد و می خواست همه را تحت سلطه خودش در آورد، اسرائیل نیز همینطور است، اسرائیل اگر قدرت و توان داشته باشد به هیچ کشور اسلامی رحم نمی کند، این شعار نیست یک واقعیت است. طبع و حقیقت این رژیم اینگونه است که واقعا اگر مجال پیدا کند آرزوی از نیل تا فرات را تحقق خواهد بخشید، به این مقدار قانع نیستند، اول که آمدند در فلسطین اشغالی ببینید چند درصد این سرزمین در اختیارشان بود، بعد از چند سال به چند درصد تبدیل شد، همین را نسبت به کشورهای اسلامی دنبال خواهند کرد، اما به لطف خدا جریان مقاومت سالهای سال در این منطقه حضور دارد و مانع پیاده شدن نقشه های شوم این جنایتکاران شده است.
شهید یحیی سنوار یکی از ارکان این مقاومت بود، او واقعا شخصیت قابل تحسینی دارد، از نظر استقامت که شاید بیش از ثلث عمرش را در زندان گذرانده ولی هیچ وقت مأیوس نشد، در نهایت گرفتاری و مشکل امید وارانه دست از تلاش بر نداشت، انسان خستگی ناپذیر، قوی، قدرتمند و سازش ناپذیر؛ او علی رغم مشقت های فراوان هیچ گاه به فکر تسلیم و سازش با دشمن صهیونیستی نیفتاد. هر چه بیشتر ابعاد شخصیتی این شهید معلوم می شود واقعا بیشتر او را قابل تحسین می دانم و البته رژیم اسرائیل گمان می کند که با حذف این شهید و امثال او، با ترور یحیی سنوار، حسن نصراالله و اسماعیل هنیه و سایر ارکان مقاومت می تواند به اهداف شومش برسد، در حالیکه این خون ها قطعا درخت مقاومت را تنومندتر خواهد کرد از دل این شهادت ها نسل جدیدی پا به عرصه خواهند گذاشت که شدیدتر به مقاومت پایبند هستند و انتقام این خونها را خواهند گرفت. نحوه زندگی و چگونگی شهادت او بر خلاف خواست دشمنان به الگویی برای جوانان فلسطین تبدیل خواهد شد.
خدا انشاء الله او را که محب اهل بیت بود، چه اینکه از امام علی(ع) و از کربلا در سخنانش یاد می کند و این نشان دهنده محبت او به اهل بیت است، مشمول غفران و رحمت خود قرار دهد و با اولیاء خویش محشور کند.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , ,