خارج اصول – جلسه نود و هشتم – تجری – مباحث اصلی تجری – مقام اول: تجری – مقدمه: قبح فعلی یا فاعلی – دو دیدگاه – حق در مسئله       

جلسه ۹۸ – PDF

جلسه نود و هشتم 

تجری – مباحث اصلی تجری – مقام اول: تجری – مقدمه: قبح فعلی یا فاعلی – دو دیدگاه – حق در مسئله 

۱۴۰۲/۰۲/۱۸

 

مباحث اصلی تجری

عرض کردیم بحث تجری از سه زاویه قابل بررسی است. کیفیت بحث از تجری بنابراینکه یک مسئله کلامی باشد و بنابراینکه یک مسئله فقهی باشد و بنابراینکه یک مسئله اصولی باشد، اجمالا بیان شد. آنچه که از ابتدای بحث تجری تا اینجا گفتیم دو مطلب بوده: ۱. تنقیح موضوع و دامنه و قلمرو بحث تجری؛ ۲. این مسئله آیا می‎تواند به عنوان مسئله علم کلام یا مسئله علم فقه یا مسئله علم اصول باشد؟ دوتای اول را خیلی اجمالی توضیح دادیم و سومی را به نحو اجمال مطرح کردیم و گفتیم راه‎هایی برای اینکه بحث تجری یک مسئله اصولی قلمداد شود وجود دارد. سه راه بیان شد دو راه مورد اشکال قرار گرفت اما راه سوم فی الجمله می‎تواند به عنوان یک راهی برای اصولی بودن مسئله تجری محسوب شود. آنچه تا اینجا گفتیم بیان اجمالی بود اما بیان تفصیلی اینها نیز مطرح شده. یعنی مسئله تجری به عنوان یک مسئله کلامی در اینجا از آن بحث شده با اینکه قاعده آن است که در علم اصول از مسائل کلامی بحث نشود. مسئله تجری از حیث فقهی بودن و از این زاویه نیز در علم اصول بحث شده است، علاوه بر این با اینکه در مورد اصولی بودن آن اختلاف است و بعضی آن را یک مسئله اصولی نمی‎دانند و بعضی می‎دانند ولی این حیث نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
پس دقت بفرمایید که شاکله بحث تجری از این به بعد درباره چه موضوعاتی و از چه زوایایی است. به طور کلی ما اینجا از دو چیز بحث می‎کنیم:
۱. از خود تجری؛ عنوان تجری که در مقابل انقیاد است.
۲. از فعل متجری به؛ آن عملی که به سبب آن تجری صورت گرفته است. کسی مایعی را می‎نوشد با اعتقاد به خمریت در حالی که در واقع خمر نیست. ما یک شخص داریم که این کار را مرتکب شده که به آن می‎گویند متجری و یک حالتی داریم که در درون این شخص پدید آمده است، یک سرکشی و نافرمانی درونی، یک بنا و التزام قلبی بر مخالفت، به این می‎گویند تجری. یک عملی هم داریم که از این شخص سر زده، این شخص بالاخره خارجا یک کاری را انجام داده و این مایع را نوشیده، این فعل متجری به است، یعنی کاری است که تجری در قالب آن تبلور پیدا کرده است. آن فعل فی نفسه معصیت محسوب نمی‎شود، زیرا کاری بر خلاف دستور خدا نکرده است، او گمان می‏کرده که دستور خداست که این مایع را ننوشد، اما خدا هیچ نهیی از شرب این مایع نداشته. پس یک تجری داریم و یک متجری و یک متجری به.
دو عنوان از این سه عنوان موضوع بحث است. یکی خود تجری، یکی هم فعل متجری به. پس اگر بخواهیم بحث‎های آینده را در دو قسمت کلی قرار دهیم یکی مربوط به تجری است و دیگری راجع به فعل متجری به. آنوقت خود متجری و فاعل هم در ضمن قسمت دوم تکلیفش معلوم می‏شود.
اما در بخش اول راجع به عنوان تجری از سه زاویه بحث کرده‎اند، هم به عنوان مسئله اصولی مورد بحث قرار دادند و هم به عنوان یک مسئله فقهی و هم به عنوان یک مسئله کلامی. حال اینکه ما این را یک مسئله اصولی بدانیم یا ندانیم مهم نیست، بالاخره این بحث اینجا مطرح شده است که آیا تجری قبح عقلی دارد یا ندارد و مهمتر از آن اینکه آیا قبح تجری مستتبع حرمت تجری است یا نیست؟ آیا این تجری حرمت شرعی دارد یا ندارد؟ این می‎شود آن زاویه دوم که یک بحث فقهی است. از زاویه کلامی نیز صحبت از استحقاق عقوبت متجری است. پس بحث‎های اصلی تجری سه تا است. اولا قبح عقلی تجری مستتبع حرمت شرعی تجری هست یا نه؟ ثانیا تجری شرعا حرام است یا خیر؟ ثالثا تجری مستلزم استحقاق عقوبت است یا خیر؟ این سه بحث اصلی است که در واقع به نوعی از همان سه زاویه‎ای که گفتیم به این موضوع پرداخته می‎شود.

مقام اول: تجری

فعلا در مقام اول بحث می کنیم که آیا تجری عقلا قبیح است و مستتبع حرمت می‎باشد یا خیر؟

مقدمه: قبح فعلی یا فاعلی تجری

مقدمه ‎ای که اینجا لازم است درباره آن توضیح کوتاهی بدهیم این است که این قبح مربوط به فعل است یا فاعل؟ اصل اینکه تجری عقلا قبیح است، بحثی در آن نیست. زیرا هر نوع نافرمانی، مخالفت با مولا از نظر عقل قبیح است. حال اگر این مخالفت به مرحله عمل برسد از نظر عقل قبیح است، اگر هم به مرحله عمل نرسید باز هم قبیح است. همین که کسی در درونش، بنایش بر این باشد که با مولا مخالفت کند و کاری را به این قصد انجام دهد قبیح است. این یک مسئله بدیهی است که از نظر عقل قبح تجری ثابت است، عقل همانطور که معصیت را قبیح می‎داند، تجری را نیز قبیح می‎داند، حال ممکن است شدت قبح در این دو متفاوت باشد، این بحثی ندارد.
بحث اصلی این است که قبح تجری به خاطر فاعل است یا به خاطر فعل؟ به عبارت دیگر تجری قبح فاعلی دارد یا فعلی؟ یعنی خود این کار فی نفسه قبیح است از نظر عقل، اینکه این شخص این مایع را که در واقع آب است نوشیده است، نفس این کار عقلا قبیح است، یا اینکه این کار با قطع نظر از این اعتقاد قبیح نیست، اضافه‎ای که به فاعل پیدا کرده است، حکایت از سوء سریره فاعل دارد. فاعل این فعل، از نظر عقل قبیح شمرده می‎شود و قبحش قبح فاعلی است.

دیدگاه اول

اینجا دو دیدگاه وجود دارد، طبق یک دیدگاه که بسیاری از اهل نظر به آن ملتزم هستند تجری قبح فاعلی دارد. اگر خاطرتان باشد شیخ انصاری در رسائل در جلد اول به این مسئله اشاره کرده و فرمودند اگر کسی مخالفت اعتقادیه با مولا کند، عقل او را به عنوان کسی که دارای سوء سریره و خبث باطنی است، آدم ناپسند می‎داند، اگر کسی یک ظرف مایعی را با اعتقاد به خمریت بنوشد، درست است آن چیزی که از این شخص صادر شده، شرب الماء است نه شرب الخمر، ولی چون اعتقاد به خمریت داشته و بر اساس یقینش با مولا مخالفت کرده، این خودش از دید عقل دارای سوء سریره و خبث باطنی است. اما فعل او به چه دلیل قبیح شمرده شود؟ او کاری نکرده است، خود فعل با قطع نظراز فاعل، هیچ جهت قبحی در آن وجود ندارد و صرف اعتقاد به خمریت باعث تغییر حقیقت فعل نمی‎شود. اگر من اعتقاد داشته باشم این خمر است، آیا این اعتقاد من اثر تکوینی می‎گذارد و آن مایع را تبدیل به خمر می‎کند؟ قطعا اینگونه نیست. واقعیت که عوض نمی‎شود. پس قبح فعلی اینجا وجود ندارد و آنچه است قبح فاعلی است. مرحوم شیخ در رسائل این را فرموده، دیگران نیز فرمودند از جمله محقق نایینی و شاید کثیری از محققین این عقیده را دارند.

دیدگاه دوم

در مقابل، محقق عراقی معتقدند که تجری قبح فعلی دارد. محقق عراقی، چگونه قبح فعلی را در مورد تجری تصویر می‎کند؟ ایشان می‎گوید کسی که مخالفت اعتقادی با مولا می‎کند بدون تردید آدم بدی است، این خبث باطنی دارد و بحثی در آن نیست. فعل او نیز هرچند هیچ یک از عناوین محرمه بر آن منطبق نیست،یعنی بر شرب الماء او شرب الخمر صدق نمی‎کند، این همان شرب الماء است ولی چون بنای او بر مخالفت بوده، اینجا این فعل نه به عنوان مفسده‎ای که در آن وجود دارد، (زیرا چنین مفسده‎ای در آن نیست) بلکه به عنوان هتک و بی‎احترامی و طغیان بر مولا قبیح شمرده می‏شود. می‎گوید این آب خوردن یک آب خوردن معمولی نیست، این آب خوردن معصیت نیست، با خمر فرق دارد، شرب خمر مشتمل بر مفسده است، شرب الماء مشتمل بر آن مفسده نیست و کسی که شرب خمر انجام دهد معصیت کرده، زیرا کاری است که از آن نهی شده و چون دارای مفسده بوده از آن نهی شده است، اما اینجا شرب الماء مشکل دیگری دارد، مفسده‎ی واقعی در این ماء وجود ندارد، اما بالاخره این آب خوردن می‎شود مخالفت با خدا، او به عنوان مخالفت با مولا دست به این کار کرده، او بنایش این بوده که در مقابل خدا طغیان کند و با این عقیده این آب را خورده است. پس این آب خوردن درست است که مفسده واقعیه ندارد، ولی هتک مولا که هست. این عمل و فعل فی نفسه می‎شود بی‎احترامی بر مولا، هتک بر مولا، طغیان بر مولا؛ بنابراین خود این فعل از نظر عقل قبیح است، عقل این کار را قبیح می‎داند، ولی نه با ملاکی که در معصیت حکم به قبح می‎کند، بلکه به ملاک هتک مولا و بی احترامی نسبت به مولا این را قبیح می‎شمارد.
پس دو دیدگاه اینجا وجود دارد؛ کثیری معتقدند که تجری قبح فاعلی دارد و برخی معتقدند که تجری قبح فعلی دارد. هر دو نیز در این جهت مشترکند که حاکم به قبح عقل است؛ عقل یا می‏گوید اینجا قبح فاعلی ثابت است و یا می‏گوید اینجا قبح فعلی ثابت است.
سوال:
استاد: بله، این می‎گوید این کار فی نفسه حرام است، منتهی نه به ملاک حرمت معصیت، بلکه به ملاک دیگری. ما به بحث حرمت شرعی نرسیدیم، ما الان بحث قبح تجری عقلا را داریم؛ اگر منظورتان این باشد درست است. اینکه می‎گوید حرام است الان آن موضوع بحث نیست، حرمت شرعی مورد بحث نیست، بحث قبح عقلی است. ممکن است کسی بگوید عقل آن را قبیح می‏داند اما اینجا این قبح عقلی مستلزم یا مستتبع یک حرمت شرعی نیست.

حق در مسئله

اگر بخواهیم بین این دو دیدگاه داوری کنیم واقعش این است که حق با دیدگاه اول است، یعنی شیخ انصاری و شاگردان و شاگردان شاگردان ایشان. زیرا اصل این کار از نظر عقل قبیح است، تجری، یعنی مخالفت اعتقادیه با مولا از دید عقل قبیح شمرده می‎شود، اما حالا ببینیم این قبح در خود فعل است؟
واقعش این است که در فعل دلیلی برای حکم عقل به قبح وجود ندارد. این آب است، خارجا کاری نکرده است که حرام شود، تنها اعتقاد به خمریت داشته که این اعتقاد باعث نمی‎شود که این آب تبدیل به خمر شود. پس فعل با قطع نظر از اضافه‎اش به فاعل، کار ناشایستی نیست.
عنوان هتک و بی احترامی هم که محقق عراقی گفته است، مربوط به فعل نیست، بلکه فاعل این کار را کرده، فاعل قصدش مخالفت بوده، او مخالفت اعتقادی کرده است، پس آنچه که از نظر عقل حکم به قبحش می‎شود خود فاعل است، اما خود فعل فی نفسه و با قطع نظر از این اضافه، به چه دلیل بگوییم عقل آن را قبیح می‎داند. او قصد کرده که مخالفت مولا را کند پس در ذاتش انسان خبیث و بد ذاتی است و سوء سریره دارد؛ اما کارش که به سبب آن اعتقاد تغییر پیدا نمی‏کند، واقعیت این عمل دچار دگرگونی نمی‎شود. پس فعل قبیح نیست، ما نمی‎توانیم بگوییم در تجری قبح فعلی وجود دارد، چیزی که در تجری می‎توان به آن ملتزم شد این است که در تجری قبح فاعلی وجود دارد.
حال اینکه این نزاع حقیقی است یا صرفا لفظی است، بحث دیگری است. اینکه محقق عراقی منظورش شاید چیز دیگری باشد، تأثیری در مسئله ندارد. مهم این است که این دارای قبح فاعلی است.

بحث جلسه آینده

اگر قبح فاعلی برای تجری ثابت شد، آن وقت جای این پرسش و بحث است که آیا قبح فاعلی مستتبع حرمت نسبت به این فعل هست یا خیر؟ این می‎شود یک بحث اصولی به یک معنا.
اینجا برخی گفتند که این محال است. محقق نایینی می‎گوید «یستحیل استتباع القبح الفاعلی لحرمة العنوان المقطوع بالحرمة الاولیه» می‎گوید اساسا اینکه ما از قبح فاعلی بخواهیم نتیجه بگیریم یک فعلی حرام است، محال است، قبح فاعلی مستلزم و مستتبع حرمت شرعی نسبت به فعل نیست. یعنی اگر کسی اینجا این کار را انجام داد و آب را نوشید قبح فاعلی قطعا دارد ولی این قبح فاعلی موجب حرام شدن فعل او نمی‎شود.

برچسب‌ها:, , ,