روایتی از امام صادق(ع) در باب شهادت و جهاد در راه خدا وارد شده که حضرت میفرماید: «لِلْجَنَّةِ بَابٌ يُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِينَ يَمْضُونَ إِلَيْهِ فَإِذَا هُوَ مَفْتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ بِسُيُوفِهِمْ وَ الْجَمْعُ فِي الْمَوْقِفِ». بهشت دری دارد به نام مجاهدین که آنها با حمایل شمشیرهای خود (اسلحههای خود) به سوی آن در که باز و مفتوح است رهسپار میشوند، در حالی که سایرین و مردم در صحرای محشر متوقف هستند.
این خیلی مطلب مهمی است درباره قتال کنندگان در راه خدا، کسانی که برای دین خدا و در راه دفاع از راه خداوند تبارک و تعالی جهاد و تلاش میکنند. خداوند چنین ارزشی برای مجاهدین فی سبیلالله قرار داده است؛ این گوشهای از ارزش کار اینهاست. ما اگر بخواهیم درباره ارزش قتال و جهاد در راه خدا و عظمت این عمل سخن بگوییم، خیلی میتوانیم سخن بگوییم؛ هم در آیات و هم در روایات، فراوان درباره عظمت مجاهدت و شهادت در راه خدا میتوان سخن گفت.
مثلاً رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: یکبار در راه خدا به جبهه و جنگ رفتن از کل دنیا و آنچه در دنیاست، بهتر و بالاتر است. شرکت در جهاد به قصد قربت، یعنی کسی در راه خدا جهاد کند و واقعاً برای خدا باشد، برای اطاعت امر الهی، این از کل دنیا و ما فیها بالاتر است. سرّ آن هم این است که کسی که برای خدا حاضر است از عزیزترین امور ـ که جانش باشد ـ بگذرد، به غایت رسیده است. دنیا و همه آنچه که در دنیاست را فرضاً به یک شخص بدهند، این برای او چه ارزشی دارد؟ چند صباحی موجب التذاذ میشود، اما اگر همه دنیا در ید اختیار او باشد و ذرهای به ارتقاء شخصیت او کمک نکند، این چه ارزش و فایدهای دارد؟ همه دنیا را به او بدهند که اگر در راه خدا آنها را به کار ببندد، این موجب قرب او شود، اما غایت القرب آنجایی است که شخص از جان خودش در راه خدا بگذرد.
امام صادق(ع) میفرماید: «بانفاق المهج یصل العبد الی حبیبه»، با انفاق خون ـ یعنی با شهادت ـ و با ریختن خون بنده است که او به وصال محبوب خودش میرسد و او به معبود خودش متصل میشود. این یک امر تعبدی نیست؛ اگر کسی حاضر باشد خونش را بریزد و جانش را بدهد، به مقام وصال میرسد؛ وصال و مقام قرب یعنی چه؟ یعنی خدا را دیدن و خود را ندیدن. معنای فناء در راه خدا همین است؛ کسی که به این مقام برسد و آنقدر عاشق خداوند باشد که خود را نبیند و خدا را ببیند، این یعنی قرب. درست است قرب مراتب دارد؛ شهدا هم در یک درجه نیستند، اما فی الجمله کسی که به این مرحله برسد که از جان خودش بگذرد، خونش در راه خدا ریخته شود، یصل الی حبیبه، به حبیب خودش وصل میشود و به آن مقام میرسد. قرب و نزدیکی به خدا چیزی جز این نیست؛ قرب به حق تعالی یعنی پا روی خود گذاشتن؛ هر کسی پا روی خودش بگذارد، هر چه بیشتر این منیت و خودیت و نفسانیت کنار برود، قهراً انسان به این مقام نزدیکتر میشود. کسی که حاضر است همه وجودش را یکجا فنا کند، به دنیا اهمیت نداده و زن و بچه را کنار گذاشته و هیچ کدام از اینها مانع نشدند، این میشود مقام قرب.
بحث در این باره زیاد است؛ من این را به این جهت عرض کردم که ایام شهادت سردار سلیمانی است؛ واقعاً او نمونه عالی یک مجاهد فی سبیلالله بود؛ یک دیندار انقلابی تمام عیار که گمان من این است که این آمادگیها را او در زندگی برای خودش ایجاد کرد که به این نقطه رسید. گاهی انسان با بیانصافیها و قضاوتهای ناحق در فضای مجازی روبرو میشود. بالاخره واقعاً این درست نیست که انسان انصاف را کنار بگذارد. شهید سلیمانی یک انسان خستگیناپذیر، دلسوز، شجاع، دارای سعه صدر و روحیه بسیار مردمی، دلسوز برای مردم و انقلاب و نظام، دلسوز برای رهبری، و تمام زندگیاش را در این راه گذاشت. او قطعاً مصداق این فرمایش رسول گرامی اسلام(ص) و امام صادق(ع) است. خدماتی که این شهید در ابعاد مختلف داشته، فداکاریهایی که کرده، اینها قابل ندیدن نیست. در این سرزمین اشخاصی به نامهای مختلف به عنوان قهرمانان ملی معرفی شدهاند؛ ما باید قهرمانان ملی، چه افسانهای و چه حقیقی، در طول تاریخ این کشور را ارج بنهیم؛ دلیلی ندارد که برای تقویت یک قهرمان ملی، قهرمان ملی دیگر را نفی کنیم. همه ارزشمند هستند، همه برای این کشور … هر کسی به سهم خودش قهرمانان ملی ما در طول تاریخ جانفشانیهایی داشتند. باید قدردان رشادتها و مجاهدتهای همه آنها باشیم. اما حجاب معاصرت باعث میشود که ما بعضی از قهرمانان ملی خودمان را به درستی نشناسیم؛ بدون تردید شهید سلیمانی یک قهرمان ملی ماندگار در تاریخ ایران است. قطعاً در تاریخ اسلام او یک سردار پر افتخار است، خداوند متعال انشاءالله آن شهید را با اولیاء خودش و سیدالشهدا و امام راحل عظیم الشأن محشور کند و به همه ما توفیق معرفت و درک و شناخت راه حق را عنایت کند که بتوانیم حداقل قدردان زحمات این بزرگواران و شهدا باشیم.
نظرات