امیرالمؤمنین(ع) فرمودند «لِلمُتَّقي ثَلاثُ عَلاماتٍ: إخلاصُ العَمَلِ و قِصَرُ الأمَلِ و اغتِنامُ المَهَلِ»؛ متقی سه نشانه دارد، سه علامت دارد.
- اول اخلاص است؛ اخلاص در کار، اینکه کارها را برای خدا انجام میدهد و نه برای دیگران و نه برای شهرت و نام، نه برای نان، این خیلی مهم است؛ تقوا دامنه وسیعی دارد. ما تقوا را فقط در برخی ظواهر و پایبندی به بعضی مناسک میدانیم؛ این پایبندی به مناسک را همه دارند، اگر به حسب این پایندیهای ظاهری بود، همه مردم و همه مسلمانان متقی بودند. پرهیزکاری و تقوا به این است که باطن ما، انگیزه و نیت ما در کارها خدا باشد.
- دوم، کوتاهی آرزوها؛ آرزوهای بلند و خواب و خیالهای کذایی با تقوا منافات دارد. همت بلند غیر از طول الامل است، همت عالی یعنی تلاش و کوشش و دیدن افقهای بلند، این باید باشد. ما فقط محدوده اطراف خودمان را نبینیم، دیدمان کوچک نباشد، محدود نباشد، دنیایمان یک دنیای کوچک نباشد؛ چه اشکال دارد من و شما به فکر ترویج اسلام و تشیع در اقصی نقاط عالم باشیم و اینکه برای این موضوع چه کار میتوانیم کنیم. آمال یعنی بلندپروازیهای کاذب، بلندپروازیهایی که هیچ سودی به حال انسان ندارد.
- سوم، غنیمت شمردن فرصتها؛ این خیلی مهم است، شاید در ذهن ما این ربطی به تقوا نداشته باشد. چقدر ما فرصتهایمان را از دست میدهیم، چقدر بیهوده و بیجهت فرصتهای زندگی و عمرمان را از دست میدهیم. فکر میکنیم که خیلی آدم باتقوایی هستیم، بیکار مینشینیم؛ البته انسان نیاز به تفریح، خنده و گفتگو دارد، همه اینها سر جای خودش؛ اما وقتی امیرالمؤمنین(ع) میفرماید غنیمت شمردن فرصتها نشانه تقواست، آیا ما واقعاً این را داریم؟ ما فکر میکنیم تقوا فقط گردن کج کردن و زیارت رفتن است، اینها همه خوب است، اما منحصر در این نیست؛ اگر زیارت بروم و نمازم را بخوانم اما از فرصتی که در زندگی دارم استفاده کنم، هر چه بهتر استفاده کنم باتقواتر هستم. الان واقعاً بسیاری از مردم سایر کشورها بسیار سخت کار میکنند؛ من کار ندارم برای چه کار میکنند و اهداف و انگیزههای آنها چیست، ولی در جهت مسئولیتی که به عهده آنها گذاشته شده، سخت کار میکنند. اصلاً گاهی از سبک زندگی ما تعجب میکنند که اینقدر بیکار و آهسته و با تنبلی زندگیمان را پیش میبریم. از لحظه لحظه فرصتها استفاده میکنند؛ اگر کار تحقیقی دارند، اگر کار علمی و پژوهشی دارند، به شدت کار میکنند. غنیمت شمردن فرصتها جزء تقواست، در حالی که از دید ما تقوا فقط در یک امور محدود و ظاهری خلاصه شده است.
در روایت دیگر دارد که «المتقون انفسهم عفیفه و حاجاتهم خفیفه، خیراتهم مأموله و شرورهم مأمونه»، متقین آدمهای عفیفی هستند، کم مؤونه هستند، نیازهایشان کم است، مردم به خیر آنها امید دارند و از شر و بدی آنها در امان هستند. این علامت تقواست؛ اگر مردم از شر کسی در امان باشند، این نشانه تقوای آن شخص است. شر فقط این نیست که سیلی به گوش طرف بزنم یا مال او را بخورم، شرور انواعی دارد، باید مردم از انسان متقی احساس امنیت کنند؛ امنیت هم یک معنای فراگیر دارد، امنیت از غیبت، تهمت، بدگویی، خیلی چیزها دارد. ما چه؟ دائماً بر علیه هم حرف میزنیم، زیر پای همدیگر را خالی میکنیم، به همدیگر بد میگوییم. پس معلوم میشود که ما در تقوا مشکل داریم.
نظرات